وقتی خبر رسید که استودیوی رمدی، سازنده بازیهای تکنفرهای مثل Alan Wake و Control، میخواهد یک شوتر چندنفره بسازد، هم متعجب شدم و هم ذوقزده. این استودیو در خلق دنیاهای خاص و بینظیر تبحر دارد، پس تجربهاش در یک ژانر متفاوت و غیرمنتظره، مثل یک آزمایش جالب بود که ارزشش را داشت امتحان کنم. حالا بعد از 15 ساعت بازی در مراحل چشمگیر FBC: Firebreak، ارتقای تجهیزات و مبارزه با سیل عظیمی از هیولاهای آلوده، هنوز هم همان حس تعجب و هیجان موقع اعلام خبر را دارم. این بازی یک تجربه خیالی است که تلاش میکند در این ژانر شلوغ و رقابتی بدرخشد، اما دستکم کلی داستان جنگی برای تعریف کردن برایم باقی گذاشته است.
داستان FBC شش سال بعد از اتفاقات Control رخ میدهد و شما را دوباره به معماری عجیب و غریب خانه قدیمی دعوت میکند، اما این بار در شرایطی کاملاً متفاوت. اینجا خبری از جسی فادن، مدیر بیمیل، نیست؛ شما و حداکثر دو نفر از دوستانتان، یک تیم سه نفره از نیروهای امدادی کمتجربه را کنترل میکنید که به اتفاقات غیرمعمولی رسیدگی میکنند که حتی سختگیرترین بازرس OSHA هم از دیدنشان وحشت میکند. اگر یک یادداشت چسبناک هوشمند کارگران را تبدیل به هیولا میکند، یا زالوهای رادیواکتیو به یک معدن حمله کردهاند و باید داخل یک کوره متحرک که شبیه محموله Team Fortress 2 است انداخته شوند، این شما و تیمتان هستید که باید دست به کار شوید. کار سختی است، اما بالاخره یک نفر باید انجامش دهد!
فکر کردید کار تمام است؟ دوباره فکر کنید. علاوه بر انجام وظیفه اصلی، باید با ارتشی از دشمنان بینبعدی Control، یعنی The Hiss، هم مقابله کنید که انگار قصد کردهاند برای همیشه در خانه قدیمی اقامت کنند. تازه بعد از تمام کردن شیفت کاری، تیم شما باید خودشان را به همان آسانسوری که با آن آمدهاند برسانند و تا رسیدن به ایستگاه زنده بمانند. شاید روی کاغذ رسیدگی به همه اینها زیاد به نظر برسد، و اگر بخواهید به صورت انفرادی بازی کنید، همینطور هم خواهد بود. اما با کمک دو بازیکن دیگر، این وظایف عجیب و غریب تبدیل به یک روز معمولی در دفتر کار میشود – البته اگر دفتر کارتان پر از کلاههای شناور تهدیدآمیز، اتاقهای امن و کورههای مذاب باشد.
وقتی یک تیم کامل باشید، که به نظر میرسد بهترین حالت برای بازی کردن FBC است، هر بازیکن میتواند از ‘Crisis Kit’ خودش استفاده کند، که یادآور سیستم کلاسبندی در دیگر شوترهای تعاونی است. سه کیت مختلف در دسترس هستند که هر کدام یک مهارت منحصربهفرد را ارائه میدهند که میتواند انجام وظایف اصلی را سرعت ببخشد. مثلاً در محل کار Paper Chase که پر از یادداشتهای چسبناک است، استفاده از کیت Splash به شما این امکان را میدهد که یادداشتهای زرد را خیس کنید تا آسیبپذیرتر شوند، در حالی که کسی که کیت Fix را دارد میتواند با آچارش این طرف و آن طرف بچرخد و ضربههای آخر را بزند، یا از آن برای تعمیر جعبههای نوری استفاده کند که مناطق آلوده را روشن میکنند. در این میان، اپراتور Jump Kit میتواند با پرشهای موشکی آتشین خود در نقشه پرواز کند و حواس عوامل Hiss را پرت کند. به این ترتیب، وقتی داشتم کیت مورد علاقهام را آزمایش میکردم و بین نقشها جابهجا میشدم، همیشه حس میکردم که یک مهره کلیدی در موفقیت تیمم هستم.
دلیلش هم این است که سیستم تیراندازی در هر سه کیت خوب و متعادل طراحی شده. در ابتدای بازی، دو سلاح برای انتخاب دارید: یک مسلسل دستی و یک تفنگ دولول. هر دوی این سلاحها قدرت آتش کافی را برای از بین بردن دشمنان ابتدایی در نبردهای نزدیک فراهم میکنند و مقدمهای مناسب برای نبردهای در دسترس اما محدود FBC هستند. با پیشروی در مراحل پیچیدهتر، به طور طبیعی سلاحهای قدرتمندتری مانند مسلسل، تفنگ ساچمهای پمپ اکشن یا تپانچه که مورد علاقه شخصی من است را باز خواهید کرد. روند تکراری کشتن دستههای بزرگ کارمندان اداری تسخیر شده ممکن است گاهی خستهکننده شود. خوشبختانه، جلوههای ذرات چشمگیر و نورپردازی جذاب FBC باعث میشود که همیشه چیز جالبی برای تماشا کردن در حین انجام ماموریتها وجود داشته باشد.
محدودیتهای زیادی در ترکیب تیم شما وجود ندارد، زیرا همیشه راههای جایگزینی برای انجام وظایف هر کیت وجود دارد. مثلاً آچار تعمیرات را به یک فشار ساده دکمه تبدیل میکند، اما بدون آن تبدیل به یک بازی ریتمیک جالب میشود که باید دکمههای Q و E (یا L1 و R1) را پشت سر هم و بدون اشتباه فشار دهید تا یک نوار پیشرفت پر شود. مثل خیلی چیزهای دیگر در FBC، همه چیز آنطور که به نظر میرسد ساده نیست و نکته جالب اینجاست که اگر در فشار دادن دکمهها اشتباه کنید، آسیب بیشتری میبینید. اوایلش این کار سرگرمکننده است، اما در شرایط اضطراری خیلی زود خستهکننده میشود و در نهایت تیم من تصمیم گرفت که هر سه کیت را در ترکیب خود داشته باشد – هیچ چیز بدتر از این نیست که وسط آتشسوزی زنده زنده بسوزید در حالی که همتیمیتان میتوانست در عرض چند ثانیه آتش را خاموش کند.
در حال حاضر، در مجموع پنج محل کار وجود دارد که هر کدام به سه سطح ترخیص تقسیم میشوند که میتوانند یکجا یا تکهتکه تکمیل شوند. ظاهر بصری هر ماموریت کاملاً متفاوت و منحصربهفرد است و علاوه بر مواردی که قبلاً اشاره کردم، سالنهای توربین پر از فوم صورتی رنگ و فضاهای اداری کمنور که توسط ناهنجاریهای یخزدگی تسخیر شدهاند هم وجود دارند. متاسفانه، با اینکه این هرج و مرج در ابتدا هیجانانگیز است، خیلی زود مناطق جدید برای ورود و انواع دشمنان برای مبارزه تمام میشوند – که در حال حاضر شامل چیزی فراتر از تانکها، پیادهنظام و مهاجمان هوایی نمیشود. به این ترتیب، FBC ممکن است کمی خالی و بیمحتوا به نظر برسد.
با این حال، وجود سطوح فساد و درجه سختی قابل تنظیم باعث میشود که این بازی ارزش تکرار معقولی داشته باشد. مثلاً سطح Hot Fix را در نظر بگیرید: وظیفه اصلی شما در این مرحله این است که پنکههای گرمایشی معیوب را با کمک کیتهای Jump و Fix تعمیر کنید، در حالی که یک نفر با کیت Splash از آتش گرفتن شما جلوگیری میکند – آسان به نظر میرسد، نه؟ حالا فرض کنید که نوار لغزنده فساد را تا آخر زیاد کنید. در این حالت، باید این کار را با حضور اصلاحکنندههای تصادفی انجام دهید که ناگهان ظاهر میشوند، مثل کرهای که جاذبه منطقه را کاهش میدهد یا یک منگنه پرنده شیطانی که جان دشمنان را به شدت افزایش میدهد. حالا تیم شما فقط نباید از کباب شدن جلوگیری کند، بلکه باید تیراندازی دقیقی داشته باشد و حواسش به جای پایش هم باشد. اضافه شدن این آیتمهای فاسد شده اغلب یک چالش جدید ایجاد میکند و لحظات چندنفره خندهدار و البته ناامیدکنندهای را به وجود میآورد. چند باری آرزو کردم که صدای فریادهای دوستانم را ضبط میکردم که میگفتند: “منگنه کجاست؟ باید منگنه را بکشم!”
اگر در حین حمله به مشکل خوردید، هر منطقه مجهز به دوشهای ضدعفونیکننده درمانی و انبارهای مهمات است که میتوانید در آنجا استراحت کنید و نفس بکشید. البته طبق معمول، این مناطق ضروری ممکن است از کار بیفتند و خراب شوند، که دوباره به کیتها یا همان مینیگیم فشار دادن دکمه نیاز دارد تا دوباره راهاندازی شوند. این انبارها با هر بار بازدید از سطوح هم جابهجا میشوند، یعنی نمیتوانید برای پیدا کردن جای امن به حافظهتان تکیه کنید. شاید این نوع هرج و مرج برای همه جذاب نباشد، اما من غیرقابل پیشبینی بودن را خیلی دوست داشتم، به خصوص وقتی که این سردرگمیها باعث مشاجرات ناگهانی در چت Discord ما میشد. خوشبختانه، اگر همه چیز به هم ریخت – که به احتمال زیاد همینطور هم خواهد شد – بسته به درجه سختی که انتخاب کردهاید، چند جان خواهید داشت تا قبل از اینکه بازی واقعاً تمام شود، دوباره تلاش کنید.
شاید ناامیدکنندهترین نکته این باشد که با وجود اینکه FBC یک بازی از استودیوی رمدی است، اما خبری از آن دنیای پر از تخممرغهای عید پاک که همیشه من را در بازیهای دیگر استودیو مجذوب میکرد، نیست. خبری از آلن ویک که در یک سلول پنهان شده باشد یا یادداشتی سرگردان درباره آقای دور نیست – دستکم تا جایی که من تجربه کردم. البته این بدان معنا نیست که اصلاً چیز عجیبی برای دیدن وجود ندارد و نشانههایی از درخشش لحن دنیای به هم پیوسته رمدی در پوسترهای طعنهآمیز و یادداشتهای ویرایش شدهای که در اطراف نقشهها پراکنده شدهاند، و همچنین اطلاعات پراکنده فراوانی که هنگام انتظار در لابی از طریق صداگذاری ارائه میشوند، دیده میشود. اما وقتی به دنبال عمق بیشتری فراتر از وظایف اصلی گشتم، ناامید شدم. شاید این خاصیت این ژانر باشد، اما وقتی فهمیدم که گشتن در گوشه و کنارها هیچوقت به من با اطلاعات یا راز جدیدی پاداش نمیدهد و فقط من را در معرض حمله افراد بد قرار میدهد، باز هم ناامید شدم.
علاوه بر درمانهای لحظهای و مهمات، میتوانید با سرمایهگذاری در درختهای ارتقاء امتیاز و تجهیزات در دسترس FBC، اوضاع را به طور دائمی تغییر دهید. همانطور که به هدف اصلی هر محل کار حمله میکنید و پناهگاهها را کشف میکنید، داراییهای گمشده و نمونههای تحقیقاتی را پیدا خواهید کرد که به عنوان ارز برای ارتقاء استفاده میشوند. خوشبختانه، به لطف یک پچ بعد از عرضه (v1.2)، داراییهای گمشده الان راحتتر پیدا میشوند و قدرت خرید بیشتری نسبت به اوایل بازی دارند.
وقتی فهمیدم چطور پولم را بین ارتقاءهای کاربردی در درختچه درخواست و ارتقاءهای غیرفعال امتیاز در درختچه تحقیق تقسیم کنم، حس کردم که در FBC ماهرتر شدهام. من بازیکنی هستم که اول شلیک میکند و بعد سوال میپرسد، و FBC به من این امکان را داد که با سلاحهای ارتقا یافته و امتیازات کاربردی متناسب با سبک بازیم، تخصص پیدا کنم، مثل جاروبرقی که به من اجازه میداد موقع حرکت بین مناطق، سریع مهمات جمع کنم. علاوه بر این، وقتی یک امتیاز به حداکثر سطح خود برسد، “رزونانس” میشود، یعنی وقتی در نزدیکی شما باشد، برای دیگر بازیکنان تیم شما هم اعمال میشود و به این ترتیب، بقیه اعضای ضعیفتر تیم هم میتوانند از مزایای یک عضو باتجربه بهرهمند شوند و نیروهای Hiss را شکست دهند. با وجود این ایدههای هوشمندانه، FBC در نهایت تنوع ارتقاء کافی برای اینکه در طولانیمدت کاربردی باشد را ندارد، که باعث میشود سرمایهگذاری روی آنها کمی بیارزش به نظر برسد. ایده اصلی خوب است، اما دامنه کافی برای ایجاد یک تاثیر بزرگ را ندارد که جای تاسف دارد.
FBC همچنین به شدت به پویایی تیم و هماهنگی متکی است که میتواند افرادی که با غریبهها بازی میکنند یا به تنهایی وارد بازی میشوند را دلسرد کند. من بیشتر بازی را با دوستانی انجام دادم که با آنها آشنایی داشتم، یعنی نه تنها میتوانستیم در مورد اینکه چه ارتقاهایی را انتخاب کنیم و چطور زرادخانهمان را بسازیم صحبت کنیم، بلکه وقتی اوضاع خراب میشد، میتوانستیم با هم بخندیم و شوخی کنیم. بدون این نوع پشتیبانی اجتماعی قوی، اهداف استرسزا و گاهی نامشخص FBC به جای اهداف مشترک، تبدیل به نقاط شروع ناامیدکننده میشوند.
دیدگاهتان را بنویسید