
آشیتاکا، شاهزادهای جوان، در راه یافتن به راهی برای شکستن نفرینی است که بازوی راستش را به یک سلاح مرگبار تبدیل کرده است. در طول این سفر، او با مجموعهای از افراد عجیب و غریب و قابل توجه، از جمله پرنسس مونونوکه، یک جنگجوی مدافع محیط زیست، ملاقات میکند.
تولید آن ۲۰ میلیون دلار هزینه داشت، در ۱۲ روز نخست اکرانش در داخل کشور ۵۰ میلیون دلار فروش کرد و در نهایت ۱۵۷ میلیون دلار به دست آورد و با این کار از E.T. سبقت گرفت تا رکورد باکس آفیس تمام دوران ژاپن را به دست آورد. بازیگران صداپیشگی بااستعداد شامل گروهی عالی (به بالا مراجعه کنید) هستند. دیالوگ دوبله انگلیسی آن توسط نویسنده داستان مصور مشهور، نیل گیمن نوشته شده است. و به عنوان یکی از بهترین فیلمهای انیمیشن ساخته شده توصیف شده است. ای وای، دیزنی آنقدر تحت تاثیر قرار گرفت که کل خروجی استودیویی که آن را ساخته بود، یعنی استودیو گیبلی را برای توزیع جهانی خریداری کرد. و با این حال، احتمالاً حتی نام آن را هم نشنیده اید.
پرنسس مونونوکه که از زمان اکران ژاپنی خود در سال ۱۹۹۷ در یک وضعیت معلق بین المللی گیر کرده بود – سالی که با قدرت این فیلم، Hana Bi تاکشی کیتانو و Unagi شوهی ایمامورا، بعدها سال رستاخیز فیلم ژاپنی نامیده شد – سرانجام بدون اکران سینمایی و با سروصدای کمتر به این سواحل می آید. و هر دلیلی که برای تاخیر آن وجود داشته باشد، نتیجه قطعا ارزش صبر کردن را دارد.
یک ترکیب عالی از فلسفه طرفدار محیط زیست و ماجراجویی اکشن، طرح داستان حول محور آشیتاکا (Crudup) می چرخد، شاهزاده جوانی که وقتی درگیری با یک گراز وحشی او را با نفرینی مواجه می کند که بازوی راستش را زخمی، تسخیر شده و قادر به قطع سر دشمنانش با یک ضربه می کند، مجبور به تبعید می شود. او که به دنبال یافتن دلیل برهم خوردن تعادل طبیعت است، با مجموعه ای از شخصیت های جالب روبرو می شود (Jigo با بازی Thornton به راحتی سرگرم کننده ترین است)، قبل از اینکه با پرنسس اصلی (Danes) روبرو شود و در نهایت به او دل ببندد – او نیز یک جنگجوی حامی محیط زیست است.
این فیلم که اغلب به دلیل تخیل و مقیاس محضش نفس گیر است، شامل هیولاهایی با پوست های تاب خورده و ماری شکل، خدایان جانوری افسانه ای و از همه بهتر، ارواح جنگلی کوچک است که هم ترسناک و وهم آور و هم به طرز بی شرمانه ای زیبا هستند. برای مخاطبانی که اکنون به پیروزی های CGI شرک، فاینال فانتزی و شرکت عادت کرده اند، خود انیمیشن یک بازگشت طراوت بخش به هنرمندان گرافیک ژاپنی گذشته است که تأثیر آنها از آن زمان تاکنون در همه چیز از هرژ تنتن گرفته تا بسیاری از آثار اولیه مانگا دیده شده است.
واقع گرایی سه بعدی بی عیب و نقص از بین رفته است و خیالات و مناظر باشکوهی با دامنه حیرت انگیز بازگشته اند. اینها به وضوح از فداکاری طاقت فرسای میازاکی بهره برده اند (او شخصاً بیش از ۸۰۰۰۰ از ۱۴۴۰۰۰ فریم فیلم را تصحیح یا دوباره طراحی کرد) و اصرار داشت که مدیران هنری او برای تکمیل طرح های اصلی خود از جنگل های باستانی واقعی بازدید کنند.
با این حال، در مورد اینکه آیا پرنسس مونونوکه به برچسب تعیین شده خود به عنوان فیلم انیمه ای که به احتمال زیاد شکاف بین فرقه و جریان اصلی را پر می کند، عمل می کند یا خیر، پاسخ این است که… شاید نه. بله، این یک تجربه بصری منحصر به فرد است و بله، برخی از اطلاعیه های مشتاقانه در ایالات متحده بدون شک به فروش قابل احترام باکس آفیس ایالتی برای چیزی که اساساً یک اکران هنری بود کمک کرد.
اما با این حال، تمام حساسیتهای انیمهای که مانع از ورود به جریان اصلی در گذشته شدهاند – یک سوم اول گیرا و سرراست؛ یک سوم میانی متفکرانه و فلسفی؛ و یک سوم «خدای شیطانی دیوانه میشود» اغلب بیمعنی – همگی حاضر و درست هستند. وضعیتی که حداقل، طرفداران واقعی و پروپاقرص را خوشحال خواهد کرد.
این انیمه خیالی و جذاب شایسته تمام تحسین هایی است که نثارش شده است.
دیدگاهتان را بنویسید