اگر بعد از تجربه Dune: Awakening برای بیش از 100 ساعت، یک نکته به وضوح مشخص است، این است که Funcom در ایجاد یک تصویر معتبر از دنیای Dune بسیار جدی بوده است. به عنوان یکی از طرفداران قدیمی دنیای علمی تخیلی نمادین فرانک هربرت، این تجربه اغلب شگفتانگیزی است که با آن مواجه میشویم، و زمان من در آراکیس پر از لحظات تکاندهنده بوده است. استفاده هوشمندانه از محیطهای خشن و فضای خالی به عنوان معیارهایی برای سنجش پیشرفت، و تبدیل نقاط ضعف ظاهری به نقاط قوت، بسیار قابل توجه است. با این حال، این تعهد راسخ به اسطورهشناسی تثبیتشده گاهی اوقات منجر به تحریکات ناخوشایند یا صرفاً خستهکننده میشود، مثلاً اینکه شما تقریباً مجبور به پذیرش یک سبک زندگی کوچنشینی در ژانری هستید که در آن ریشهدواندن و ایجاد پایگاه یکی از ارکان اصلی است. همچنین مشکلات فنی و باگهای زیادی وجود دارد، پایان بازی نیاز به بهبود دارد، و سیستم مبارزهای که هرگز جذاب نیست، اما در کل من و دوستانم لحظات بسیار خوبی را در کنار هم گذراندیم.
اگر قبلاً یک بازی بقا انجام دادهاید (و کتاب Dune را خواندهاید یا فیلمهایش را دیدهاید)، بیشتر چیزهایی را که برای احساس راحتی در میان کرمهای شنی غولپیکر نیاز دارید، میدانید: شما منابع را از محیط جمعآوری میکنید، پناهگاه نه چندان زیبای خود را میسازید و تجهیزات خود را ارتقا میدهید تا به مناطق خطرناکتری با منابع کمیابتر دسترسی پیدا کنید. مانند بسیاری از بازیهای بقا، از جمله Conan Exiles خود Funcom یا Once Human سال گذشته، تمام این کارها در یک سرور مملو از بازیکنان آفتابسوخته مشابه در یک دنیای همیشه آنلاین اتفاق میافتد، جایی که همکاری و نمونههای محدودی از PvP هر دو امکانپذیر هستند و بیشتر لحظات برجسته آن را رقم میزنند.
داستان، یک پیچش جالب در دنیای Dune است که در یک واقعیت جایگزین رخ میدهد، جایی که پل آتریدس هرگز به دنیا نمیآید و در نتیجه خاندان آتریدس سقوط نمیکند. این تصمیم هوشمندانهای است که به توسعهدهندگان Awakening اجازه میدهد در دنیای Dune بازی کنند بدون اینکه خود را به رویدادهای داستانی پایبند کنند یا مجبور شوند شخصیتهای محبوب طرفداران را از بین ببرند، همانطور که رمانها با بیرحمی این کار را میکنند. طرح داستانی پر از اسطورهها، چهرههای آشنا و پیچشهای قانعکننده است، اما متأسفانه هر یک از آن فصلها با حدود دوازده ساعت گیمپلی و کار تکراری از هم جدا شدهاند، که پیگیری یا لذت بردن از آنها به هر شکل جامعی را بسیار دشوار میکند. به علاوه، Funcom مرتکب اشتباه کلاسیک افزودن سطوح مخفیانه تصادفی میشود، و اگرچه به اندازه این موارد تکآهنگ آزاردهنده نیست، اما قطعاً به نقاط قوت Awakening کمکی نمیکند. در مجموع، من از داستانی که روایت میشود بسیار لذت بردم، عمدتاً به این دلیل که به خوبی از جهان و دنیای داستانی استفاده میکند.
با این حال، نقطهی قوت این بازی، میزان تعهد آن به محیط افسانهای خود است، و این تأثیر عمدهای بر تقریباً هر کاری که انجام میدهید دارد. برای مثال، از محیط خشن آراکیس به طرز هوشمندانهای استفاده میشود، به طوری که هر ثانیه که در جو آن میمانید، به ضرر شما تمام میشود. ایستادن در معرض نور مستقیم خورشید بدون محافظت، در عرض چند ثانیه شما را زنده زنده کباب میکند. طوفانهای شن به طور منظم میوزند و اگر نتوانید ابتدا به پناهگاه برسید، شما را میکشند. و مهمتر از همه، مسئله کرمهای مزاحم، عظیمالجثه و آدمخوار وجود دارد که اگر جرات کنید برای مدت طولانی در قلمرو آنها قدم بگذارید، شما را میبلعند. Awakening با تکیه بر دنیای بیرحم تا جایی که میتواند، شما را در یک نبرد دائمی با خود سیاره قرار میدهد. بنابراین به جای اینکه با خیال راحت به جمعآوری منابع در اوقات فراغت خود بپردازید و قلمرو کوچک خود را در جهان مستقر کنید، شما با عجله پشت صخرهها پنهان میشوید تا از اشعههای خشن خورشید دوری کنید و آنچه را که از آب باقی مانده است بنوشید، و یک بازی بیپایان “کف زمین گدازه است” را انجام میدهید، در حالی که به سرعت از مکانی به مکان دیگر میروید و یک شایهولود داغ پشت سر شماست.
تمام این خطرات موانعی را ایجاد میکنند که غلبه بر آنها رضایتبخش است. به عنوان مثال، در اوایل بازی، شما به دلیل یک شکاف عظیم فضایی نمیتوانید منطقه آموزشی را ترک کنید، جایی که قرار گرفتن در معرض نور خورشید یا احتمالاً یک کرم غولپیکر، اگر سعی کنید پیاده بروید، شما را میکشد، بنابراین باید اولین وسیله نقلیه خود را بسازید تا با خیال راحت از آن عبور کنید. بعداً، شروع به مواجهه با مکانهایی میکنید که برای کاوش بدون تجهیزات مناسب، خیلی داغ یا رادیواکتیو هستند. نمونههای زیادی درست مانند این وجود دارد که در آن ماهیت منحصربهفرد محیط به یک مکانیک جالب تبدیل میشود، و معمولاً Awakening به همین دلیل یک بازی بقا بهتر و جالبتر است.
اما مواقع دیگری نیز وجود دارد که این پایبندی متعصبانه به قراردادهای Dune میتواند کاملاً آزاردهنده باشد، مانند زمانی که شما تشویق میشوید (و در برخی موارد ملزم به) جابجایی پایگاه عملیات خود از مکانی به مکان دیگر هستید، زیرا دسترسی به مناطق سطح بالاتر را باز میکنید. جابجایی به این معنی است که شما یا باید تمام آنچه را که تا آن زمان ساختهاید رها کنید یا به طور خستهکنندهای تا جایی که میتوانید، تکه تکه، وسایل خود را جابجا کنید.
سپس چیزهایی مانند این واقعیت وجود دارد که تفنگها اغلب بیفایده هستند، زیرا بسیاری از دشمنان از سپرهای بسیار مهم هولتزمن استفاده میکنند که به طور کامل از حملات دوربرد محافظت میکنند. این یک وضعیت عجیب و غریب ایجاد میکند که در آن شما بسته به اینکه کدام دشمن در حال حاضر به سمت شما میدود، بین تفنگ و سلاحهای غوغا به عقب و جلو میروید، اغلب مجبور میشوید بین پرداختن به شمشیرزنی که به سمت شما میآید یا مردی که چند فوت پشت سر او با یک مسلسل زنجیرهای است، انتخاب کنید، که میتواند یک ریتم واقعاً سرکوبگرانه به مبارزه ببخشد. در حالی که استفاده از تفنگ در ابتدا مؤثرتر است، زمانی که دشمنان شروع به گرفتن سپر میکنند، دلیل کمی وجود دارد که هرگز از تفنگ استفاده کنید. غوغا در کشتن دشمنان بسیار بهتر است، زیرا میتوانید تقریباً از هر گلولهای که از سپر شما کمانه میکند، عبور کنید، سپس دشمنان را مبهوت کرده و بیوقفه چاقو بزنید تا بمیرند، اما این بسیار یکنواخت میشود، زیرا هر برخورد به طور یکسان و تقریباً بدون تنوع انجام میشود.
این فقط بخشی از دلیلی است که، مانند تقریباً همه بازیهای همسبک خود، Dune: Awakening سیستم مبارزه بسیار بدی دارد. من میدانستم که وارد یک MMO بقا میشوم که اینطور خواهد بود، اما هنوز هم یک حقیقت تلخ است که هرگز راحتتر پذیرفته نمیشود. من نیمی از وقت خود را با سلاحهای دوربرد بازی کردم قبل از اینکه به یک ساختار غوغایی بسیار مؤثرتر تغییر دهم، اما هر دو تکراری، نامرتب و کاملاً عجیب و غریب هستند. من صادقانه تا حدودی به میزان پایبندی Dune: Awakening به تفنگهای خود احترام میگذارم با بیاثر کردن تفنگهای مذکور برای همگام شدن با اسطورهشناسی Dune، حتی اگر گاهی اوقات به قیمت تفریح من تمام شود.
موادی که بیشتر از همه در Dune: Awakening به آنها نیاز دارم
حداقل، چند ترفند کوچک و جالب وجود دارد، مانند قدرتهای Bene Gesserit که به شما امکان میدهد به دشمنان دستور دهید تا برای مدت زمانی در مسیر خود متوقف شوند، یا یک نارنجک ضد گرانش که همه را در هوا معلق میکند، اما تعداد بسیار کمی از این چیزها آنقدر چیزها را با هم ترکیب میکنند که ساعتها بیمزگی را که بر شما تحمیل شده است، جبران کنند. نکته مهمتر این است که باگهای واقعاً آزاردهندهای نیز وجود دارد، مانند اینکه گاهی اوقات دکمه دفاعی پاسخ نمیدهد، یا به دلایلی شما به سادگی نمیتوانید سلاح خود را بچرخانید تا اینکه آن را از تجهیز خارج کرده و دوباره تجهیز کنید، که نیاز به فرار دیوانهوار برای یافتن یک مخفیگاه دارد که در آن انجام این کار بیخطر باشد. باز هم، در دنیای MMOها و بازیهای بقا به طور یکسان، من انتظار چیزی به اندازه Gears of War را ندارم، اما اگر امیدوار بودید که Dune این بخش را درست انجام دهد، میترسم که قطعاً در وضعیت فعلی خود این کار را نمیکند.
خوشبختانه، کمبود مبارزه بیش از آنکه با مکانیکهای بقای فوقالعاده جبران شود، که برخی از متفکرانهترین و صیقلخوردهترین مکانیکهایی هستند که در مدتی دیدهام. یک جریان ثابت از فناوریهای جدید برای تحقیق، تجهیزات برای ساخت و مواد برای شکار وجود دارد که تقریباً هیچ قسمت اضافی یا کار تکراری در طول مسیر وجود ندارد. هر بار که مواد مناسب را برای ساخت آخرین مورد درخشان مورد نظرم جمعآوری میکردم، بلافاصله یک مورد وسوسهانگیز دیگر برای تعقیب داشتم، و با رها شدن طرحهای منحصربهفرد به چپ و راست، همیشه تصمیمات جالبی میگرفتم که آیا مواد کمیابترم را برای یک مورد جالب با یک جلوه ویژه خرج کنم یا اینکه مسیر محافظهکارانهتری را در پیش بگیرم و فقط موارد رایج را بسازم تا آن منابع را برای یک روز مبادا ذخیره کنم (به هر حال باید در آراکیس باران ببارد…درسته؟) مواردی وجود دارد که مقدار دقیق مواد مورد نیاز برای ساخت چیزی و زمانی که طول میکشد تا آن دستورالعملها پخته شوند، کمی زیاد است، به خصوص در پایان بازی که میتوانید در طول PvP به سرعت از اورنیتوپترها عبور کنید. اما جدا از این نمونههای شدیدتر و اواخر بازی، روند پیشرفت بازی به طرز باورنکردنی سریع است.
به خصوص چشمگیر است که Funcom این حلقه را به خوبی در یک دنیای بیابانی انجام داد، جایی که هیچ مکان دیگری به جز شنهای داغ وجود ندارد و تقریباً هیچ گیاه یا حیات وحشی برای برداشت وجود ندارد. یکی از ویژگیهای اصلی بازیهای بقا مشت زدن به درختان است و در آراکیس هیچ درختی وجود ندارد – در عوض، شما ابزارهایی میسازید تا آب را از شبنم صبحگاهی که شبها در جهان جمع میشود و با کشیدن آن از هوا بیرون بکشید، که این واقعاً هوشمندانه است و یک تغییر خوشایند است که محیط عجیب و بایر را در بر میگیرد، حتی اگر اساساً همان چیز باشد.
اگرچه تکمیل کمپین و تسلط بر نقشه اصلی حوضه هاگا بیش از 80 ساعت طول کشید، اما پس از رسیدن به پایان کار تکراری و به طور اجتنابناپذیری به سمت صحرای عمیق رانده شدن برای شروع پایان بازی، هنوز کارهای زیادی برای انجام دادن وجود دارد. این منطقه سنگین PvP تنها منبع موادی است که برای رسیدن به بالاترین سطوح موجود در حال حاضر در Dune: Awakening لازم است و ایدههای واقعاً عالی دارد، مانند اینکه چگونه طوفان کوریولیس هر هفته در سراسر آن میوزد و همه چیز را در مسیر خود نابود میکند و یک نقشه جدید تولید شده به صورت رویهای برای کاوش و مبارزه با بازیکنان دیگر برای ساختن سکونتگاهها به جای میگذارد. متأسفانه، آن نقشهها کاملاً عظیم و تا حد زیادی خالی هستند (و نه به روشی خوب، مانند حوضه هاگا)، و آنچه از سازهها و لاشههای کشتی برای کاوش وجود دارد، بیشتر کپیهای کربنی یکدیگر هستند و تقریباً بلافاصله تبدیل به یک کار طاقتفرسا برای کاوش میشوند.
اما بدتر از آن این واقعیت است که رویداد اصلی صحرای عمیق، تجربه PvP است که در حال حاضر بسیار وحشتناک است – و نه فقط به این دلیل که مبارزه به طور کلی در Awakening عالی نیست. متای فعلی شامل همه افراد روی نقشه است که در اورنیتوپترها پرواز میکنند و در حالی که برای مقدار کمی مواد معدنی مورد نیاز برای ساخت و ساز میجنگند، یکدیگر را با بمب فرش نابود میکنند. تفنگبازی کمی وجود دارد و مبارزه تن به تن نسبتاً نادر است مگر اینکه در داخل یک لاشه کشتی یا غار گرفتار شوید که وقتی بیشتر نقشه تپههای شنی بایر است، چندان محتمل نیست. این یک تجربه بسیار نامطلوب است که کسانی را که فاقد اصناف یا کشتیهای قدرتمند هستند، رها میکند تا تحت سلطه ظالمانه همبازیهای خود زندگی کنند. اگر اورنیتوپتر شما در یک نبرد هوایی نابود شود، که بسیار محتمل است، باید باسن شکستخورده خود را به حوضه هاگا برگردانید تا چند ساعت دیگر کار تکراری انجام دهید تا یک کشتی جدید بسازید، فقط برای اینکه شانسی برای لگد خوردن به دندانهایتان و پر شدن دهانتان از شن و ماسه دوباره داشته باشید.
چیزی که خندهدار است این است که حتی اگر در طرف برنده آن معادله ظالمانه باشید، اساساً با هیچ چیز پاداش نمیگیرید، زیرا بازیکنان فقط غارت را در کولهپشتی خود رها میکنند و به موارد بسیار ارزشمندتری که احتمالاً در حال حاضر روی شخص خود تجهیز کردهاند، چنگ میاندازند. حداقل میتوانید مقداری مواد با ارزش بالا، از جمله ادویه بسیار مهم را بردارید که به شما کمک میکند برخی از قویترین موارد موجود در آراکیس را بسازید، اما اگر به سادگی خوش شانس باشید و به طور پنهانی به سرعت وارد شوید تا آنچه را که نیاز دارید بردارید و قبل از اینکه کسی شما را منفجر کند، خارج شوید، میتوان آنها را از جهان نیز جمعآوری کرد. این یک متا است که به سادگی برای هیچ یک از طرفین بسیار سرگرمکننده نیست و همراه با کمبود کارهای پاداشدهندهای که میتوان انجام داد، من گمان میکنم که این بخش توسعهنیافته سفر Dune در هفتهها و ماههای آینده تمرکز برخی از بازنگریهای جدی خواهد بود.
در این مورد صحبت میکنیم، هنوز کارهای فنی نیز باید انجام شود. قطعاً بهتر از زمانی است که در نسخه بتا بود، اما حتی با وجود بهبودهایی که داشته است، قطع ارتباط داشتهام، کوههای کاملی را دیدهام که جلوی چشمانم ناپدید میشوند و دوباره ظاهر میشوند، و حتی چند ساعتی را گذراندهام که همه کرمهای شنی از هستی حذف شدهاند و باعث شدهاند که همه افراد روی سرور به سمت منابعی هجوم ببرند که معمولاً توسط تهدید دائمی آنها محافظت میشوند. این روانترین عرضه از هر نظر نبوده است – اما همچنین از بدترینها هم دور بوده است.
دیدگاهتان را بنویسید