وقتی فیلمی با نامی نظیر یک سفر بزرگ، جسورانه و زیبا ارائه میشود، وعده سطحی خاصی از ماجراجویی احساسی را القا میکند. آخرین اثر کوگونادا، کارگردان بعد از یانگ و تعدادی از قسمتهای مرید، در پی تحقق این وعده است و دیوید با بازی کالین فارل و سارا با نقشآفرینی مارگو رابی – دو انسان سرگردان و تنها که سرنوشتشان در یک جشن عروسی به یکدیگر گره میخورد – را روانه … خب، باقی ماجرا را خودتان میتوانید حدس بزنید. جوهر این سفر، یک اودیسه کیهانی و روحانی است، که در آن به طور مشترک از دروازههای حقیقی به بخشهایی از گذشته خود قدم میگذارند.
فارل در گفتوگو با امپایر درباره ساختار روایی میگوید: «تا حدی یادآور دیکنز است» – روشی تخیلی اما مؤثر برای ارائه تاثیرات عاطفی عمیق. همانطور که دیوید و سارا درمییابند، نوعی از سفر که پا در آن میگذارند، دقیقاً همان چیزی است که به آن نیاز دارند. فارل درباره کاراکتر خود توضیح میدهد: «او در درجهای از بیحالی و بیتفاوتی روزگار میگذراند. او در نوعی از ابهام میانسالی سیر میکند.» رابی نیز اظهار میکند که سارا هم به همین صورت است. «او نیز به جایی رسیده که متوجه شده در چرخههای مشابهی گرفتار شده و قصد دارد از آن رهایی یابد، اما راهی برای گریز پیدا نمیکند.»
روند تولید این فیلم، درسهای ارزندهای درباره سفرهای شخصی به بازیگرانش آموخت. آنگونه که رابی شرح میدهد، این نقش به شخصیت واقعی او نزدیکتر است تا برای نمونه هارلی کوئین یا نلی لاروی بابیلون. او میگوید: «من جنبههای بسیاری از سارا را در وجود خود دیدم – لزوماً جنبههای مثبت نه، و از این رو شاید بازی کردن شخصیتی مثل سارا، کمی بیشتر جنبههای درونی من را آشکار کرد.» خود را برای یک اودیسه پرحرارت آماده کنید.

داستان کامل یک سفر بزرگ، جسورانه و زیبا را در مجله امپایر – با مصاحبه با مارگو رابی، کالین فارل و کوگونادا – در شماره آواتار: آتش و خاک، که از پنجشنبه 31 جولای در دسترس خواهد بود، مطالعه کنید. برای سفارش نسخه آنلاین، از اینجا اقدام کنید. یک سفر بزرگ، جسورانه و زیبا از تاریخ 19 سپتامبر در سینماهای بریتانیا به نمایش درخواهد آمد.
دیدگاهتان را بنویسید