Eddington

Eddington

در تابستان 2020، در اوج پاندمی، کلانتر (واکین فینیکس) شهر ادینگتون در نیومکزیکو وارد یک تقابل شدید با شهردار (پدرو پاسکال) می‌شود.

سال 2020 سالی مصیبت‌بار بود. به نظر می‌رسد که هم یک دوره پنج ساله و هم چندین زندگی از زمانی که همه‌گیری کووید-19 جهان را به حالت تعلیق درآورد، سپری شده است، و هنوز هم می‌توان گفت که این یک ترومای جمعی است که ما به عنوان یک گونه هنوز باید با آن کنار بیاییم. تلاش‌های نه‌چندان موفقی برای پرداختن سینمایی به این رویداد محوری صورت گرفته است، اما تعداد کمی از فیلم‌ها به اندازه ادینگتون آری استر، با شجاعت با این موضوع روبه‌رو شده‌اند.

Eddington

چهارمین فیلم بلند استر، رویکردی متمایز برای این فیلمساز است: کمتر ترسناک از وحشت‌های صریح موروثی و میدسامر. کمتر دور از دسترس و عجیب و غریب از اودیسه ماجراجویانه بو می‌ترسد. (متاسفانه، این بار خبری از هیولاهای آلت تناسلی غول پیکر نیست.) در عوض، این یک هجویه کمدی واقع‌گرایانه اما اغراق‌آمیز است که در دوران رکود شیوع اولیه کروناویروس، در میان اختلافات و درگیری‌هایی که برانگیخت، و گسل‌های اجتماعی و فرهنگی از پیش موجودی که برملا کرد، اتفاق می‌افتد.

هیچ کس هجو سیاسی و فرهنگی را با این میزان درک نمی‌سازد.

واکین فینیکس در نقش جو کراس، کلانتر، رئیس پلیس شهر آرام ادینگتون در نیومکزیکو بازی می‌کند. جو شخصیتی تا حدی رقت‌انگیز است: با بی‌تفاوتی یا خصومت از سوی همسرش لوییز (اما استون) که به تئوری توطئه اعتقاد دارد و مادرش دان (دیردر اوکانل) روبرو می‌شود. او اقتدار محدودی بر دو معاون خود (لوک گریمز و مایکل وارد) دارد؛ و درست زمانی که کووید به اوج خود می‌رسد، او یک ضد ماسک سرسخت است. با این حال، استر مراقب است که با قلم‌موی بیش از حد پهن نقاشی نکند و او را به عنوان مردی عمیقاً گمراه به تصویر می‌کشد که نگران کرامت انسانی است.

هنگامی که جو یک کمپین انتخاباتی خودجوش و ناشیانه برای شهردار شدن به راه می‌اندازد، این امر او را مستقیماً در تقابل با شهردار فعلی، تد گارسیا (پدرو پاسکال) قرار می‌دهد، که فردی چرب‌زبان و مترقی است. استر که در نیومکزیکو بزرگ شده است، داستان را با مشاهدات محلی پر می‌کند: اینکه چگونه نهادهای مختلف – کلانتری‌ها، دفتر شهردار، پوئبلوهای قبیله‌ای بومی – در کنار یکدیگر ناآرام هستند. او همچنین مشاهده می‌کند که چگونه مقررات همه‌گیری و اعتراضات Black Lives Matter اختلافات را گسترده‌تر می‌کند – یا افراد را به سمت کلاهبرداران چرب‌زبانی مانند ورنون جفرسون پیک، رهبر فرقه آستین باتلر، سوق می‌دهد. همه اینها از طریق لنز اینترنت، که با یک مرکز داده عظیم و یکپارچه که در شهر ساخته می‌شود، نمادین شده است، فقط به یک انبار باروت منتهی می‌شود. (کارگردان فیلم را “وسترن توصیف کرده است، اما اسلحه ها تلفن هستند”).

به طور طبیعی، ادینگتون به زودی به یک مسخره‌بازی کامل تبدیل می‌شود، و حتی با وجود اینکه مطالب آشکارا تحریک‌آمیز هستند، استر همه آن را با دستی ثابت و اعتماد به نفس خیره‌کننده‌ای فیلم‌برداری می‌کند. او حتی در حالی که شخصیت‌هایش آن را از دست می‌دهند، کنترل آنچه اتفاق می‌افتد را حفظ می‌کند. همه ضربات او به هدف نمی‌خورند – پایان ممکن است برای برخی به طرز عجیبی مبهم باشد – اما هیچ کس هجو سیاسی و فرهنگی را با این میزان بینش – یا هرج و مرج – نمی‌سازد.

خلاصه‌ای جسورانه و خنده‌دار از اینکه اکنون کجا هستیم و چگونه به اینجا رسیده‌ایم: معادل سینمایی روان‌درمانی بدوی همه‌گیری، فریادی جنون‌آمیز به درون خلا.

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *