نویسنده: imdbnews

  • Empire Reveals World-Exclusive Avatar: Fire And Ash Covers

    Empire Reveals World-Exclusive Avatar: Fire And Ash Covers


    هیچ‌چیزی با سفر به پاندورا قابل مقایسه نیست. از زمانی که جیمز کامرون برای اولین بار فیلم آواتار را در سال ۲۰۰۹ منتشر کرد، مخاطبان از بهشت بیولومینسانس نشان‌داده‌شده شگفت‌زده شدند، پس‌زمینه‌ای دیدنی برای داستان عاشقانه بین جیک سالی، سرباز وظیفه انسان، و نیتیری، جنگجوی ناوی. بعد، وقتی آواتار: راه آب در سال ۲۰۲۲ از راه رسید، کامرون ما را با اقیانوس‌های پویای پاندورا آشنا کرد، در حالی که داستان سالی با پیوندهای پیچیده خانوادگی به‌شکل قابل توجهی عمیق‌تر شد. حالا، سفر سوم به پاندورا در آواتار: آتش و خاکستر در انتظار است – سفری که قرار است دنیای فانتزی کامرون را به شکلی انفجاری گسترش دهد، زیرا تاریکی به این قمر سرسبز وارد می‌شود. آماده باشید: پاندورا قرار است مشتعل شود.

    شماره جدید مجله Empire دارای یک انحصاری بزرگ جهانی با دسترسی بی‌سابقه به آواتار: آتش و خاکستر است. ما به مدت دو روز کامل در مرکز آواتار به جیمز کامرون ملحق شدیم و از نزدیک دیدیم که چطور او حماسه‌های علمی تخیلی خیره‌کننده‌اش را با دقتی باورنکردنی می‌سازد – همه اینها در حالی است که نگاهی گذرا به آنچه در فصل سوم هیجان‌انگیز این حماسه در راه است می‌اندازیم. در این شماره، ما با سم ورثینگتون درباره تاریکی که در انتظار جیک سالی پس از پایان غم‌انگیز راه آب است صحبت می‌کنیم. ما با وارنگ، شرور کاریزماتیک جدید ناوی، دیداری داریم، زیرا اونا چاپلین به جمع بازیگران اضافه می‌شود. ما کامرون را تماشا می‌کنیم که آخرین تغییرات را به صحنه‌هایی از بزرگ‌ترین فیلم آواتار تا به امروز اضافه می‌کند. و او آینده این فرنچایز را فراتر از آتش و خاکستر وعده می‌دهد. این شماره پر از تصاویر دیده‌نشده است – با شخصیت‌های جدید، مناظر جدید و عکس‌های جدید از پشت صحنه بازیگران. پاندورا منتظر است.

    روی جلد دکه‌های روزنامه‌فروشی این ماه، وارنگ را در تمام شکوهش نشان می‌دهد، که در میان شعله‌ها پیچیده شده و برای ورود به نبرد آماده است.

    Empire – Avatar: Fire And Ash cover – September 2025

    روی جلد مخصوص مشترکین این ماه توسط دیلن کول به تصویر کشیده شده است، که وارنگ و صفوف قبیله خاکستر او را آماده نبرد نشان می‌دهد.

    Empire – Avatar: Fire And Ash subscriber cover – September 2025

    و این همه‌ی ماجرا نیست. همچنین در داخل، ما با دونده همراه می‌شویم. نگاهی تازه به فرانکنشتاین گیلرمو دل تورو می‌اندازیم. با اسپاینال تپ خودمان به صحنه راک می‌رویم. با مارگو رابی و کالین فارل به یک سفر بزرگ، جسورانه و زیبا می‌رویم. و به تاریخ دیوانه‌وار یک اثر سینمایی منحصربه‌فرد می‌پردازیم که با ماده‌ای دگرگون‌کننده ادراک – البته اسفناج – تقویت شده است، و نگاهی به ملوان زبل رابرت آلتمن می‌اندازیم.

    این شماره‌ای است که شما به‌شدت آرزو خواهید کرد با آن پیوند عصبی برقرار کنید – شما را مستقیماً به مرکز عصبی بزرگ‌ترین فیلم سال ۲۰۲۵ می‌برد. از پنجشنبه، ۳۱ ژوئیه، یک نسخه را در دکه‌های روزنامه‌فروشی پیدا کنید، یا از دوشنبه، ۲۸ ژوئیه، یک نسخه را به‌صورت آنلاین پیش‌خرید کنید. آواتار: آتش و خاکستر از ۱۹ دسامبر در سینماهای بریتانیا اکران می‌شود.

  • أجير

    أجير

    جولی (کیلی هاوز)، یک قاتل حرفه‌ای سابق که در یونان اقامت دارد، پس از یک سوءقصد، به اجبار از دوران بازنشستگی خود دست می‌کشد. اوضاع وقتی بدتر می‌شود که پسر غایبش ادوارد (فردی هایمور) ناگهان از راه می‌رسد و سوالات آزاردهنده‌ای می‌پرسد. این دو با هم در نقاط مختلف جهان به دنبال یافتن پاسخ‌ها می‌گردند.

    قابل مشاهده در: پرایم ویدیو
    تعداد قسمت‌های تماشا شده: ۴ از ۶

    آدمکش با یک قتل آغاز می‌شود. یا بهتر بگوییم، چندین قتل. سریال با یک قاتل نقاب‌دار آغاز می‌شود که در حال کشتن تعدادی از محافظان نگون‌بخت است: تا اینجا، یک شروع بسیار استاندارد برای یک اثر در ژانر آدمکشی. اما سپس نقاب از چهره برداشته می‌شود. در این لحظه است که ما با جولی (کیلی هاوز) آشنا می‌شویم، که کاری را انجام می‌دهد که معمولاً از یک آدمکش نمی‌بینیم: او در حال بررسی یک تست بارداری است که در لباس مبدلش پنهان کرده است. (نتیجه مثبت است، که باعث ناراحتی او می‌شود.) سپس چندین دهه به جلو می‌رویم و جولی را می‌بینیم که اکنون در یونان بازنشسته شده است و به جای بارانی از گلوله‌ها و نارنجک‌ها، با بچه‌های محلی شیطان که به سمتش توپ پرتاب می‌کنند، سروکار دارد. اما این قاتل حرفه‌ای سابق هنوز هم تیز و فرز است و به نظر می‌رسد که هنوز به طور کامل از دست کسانی که قصد کشتن او را دارند، خلاص نشده است.

    The Assassin

    هاوز به همان اندازه به خوبی از پس پیچیدگی‌های داستان برمی‌آید و به طرز ماهرانه‌ای تعادل لحنی را که هری و جک ویلیامز، سازندگان سریال، در مسیر او قرار داده‌اند، حفظ می‌کند، امضایی که این برادران از زمان ساخت تریلر معمایی عالی بی‌بی‌سی به نام توریست با خود دارند. این ترکیب منحصربه‌فرد از اکشن، جنایت و کمدی، نشان‌دهنده یک تغییر نقش برای هاوز است، که اخیراً در درام تاریخی دلنشین خانم آستن بی‌بی‌سی بازی کرده است – با این حال، هیچ چیز دلنشین یا مطبوعی در مورد پویایی اصلی بین او و فردی هایمور در نقش پسر گمشده‌اش ادوارد وجود ندارد. بازی هایمور در نقش یک نورمن بیتس جوان در متل بیتس او را برای یک رابطه دشوار دیگر مادر و پسری در اینجا آماده می‌کند.

    ادوارد و “جیمز باند یائسه”، همانطور که او مادرش را صدا می‌کند، از این متفاوت‌تر نمی‌توانند باشند. این در مجادلات کلامی است که آدمکش بیشترین لذت را می‌برد، اما در عین حال بیشترین تاثیر را می‌گذارد، زیرا مادر و فرزند بی‌پایان یکدیگر را به روش‌هایی که معمولاً برای پدران و پسران روی پرده سینما در نظر گرفته می‌شود، ناامید می‌کنند. برادران ویلیامز با سرعتی بالا، اتفاقات را به طور موثر در مکان‌های مختلف جهان، از آلبانی تا بلغارستان تا اسپانیا تا یک زندان در لیبی، پیش می‌برند. همین را می‌توان در مورد هر صحنه قتل نیز گفت – با این حال این است که آدمکش چگونه با جنسیت و ژانر بازی می‌کند که سریال را به عنوان چیزی که ارزش تماشا کردن دارد، متمایز می‌کند.

    شما هرگز با یک آدمکش مانند جولی کیلی هاوز مواجه نشده‌اید و به همین دلیل هرگز یک تریلر مانند این ندیده‌اید. برای اکشن بی‌امان تماشا کنید و برای پویایی جذاب در هسته آن بمانید.

  • "Breaking Bad" mastermind Vince Gilligan introduces his latest project, "Pluribus," at Comic-Con.

    "Breaking Bad" mastermind Vince Gilligan introduces his latest project, "Pluribus," at Comic-Con.

    وقتی وینس گیلیگان یک سریال خلق می‌کند، این یک رویداد مهم است. می‌دانید، آخرین پروژه‌های او شامل برکینگ بد و پس از آن بهتره با ساول تماس بگیری بود – یکی از برترین سریال‌های تاریخ و یک اسپین‌آف-سیکوئل که برخی معتقدند حتی بهتر هم بود. خبر خوب برای همه کسانی که تلویزیون تماشا می‌کنند: گیلیگان با یک سریال کاملاً جدید بازگشته است که از Apple TV+ پخش می‌شود و اولین اطلاعات آن در کامیک کان سن دیگو در سال جاری فاش شد.

    ابتدا به سراغ اصل مطلب برویم: نام آن پلوریبوس است و رئا سیهورن، ستاره ساول، نقش اصلی را ایفا می‌کند – او را می‌توانید در اولین تصویر رسمی که در بالا قرار دارد، ببینید. ظاهراً، این سریال یک مجموعه علمی تخیلی است، اگرچه در خلاصه رسمی آن آمده است که «یک اثر بدیع و ژانرشکنی است که در آن بدبخت‌ترین فرد روی زمین باید جهان را از بدبختی نجات دهد». در اینجا یک کلیپ رسمی وجود دارد:

    فصل اول که شامل نه قسمت است، از 7 نوامبر در Apple TV+ پخش می‌شود که با دو قسمت ابتدایی شروع شده و سپس قسمت‌ها به‌صورت هفتگی منتشر می‌شوند. واضح است که اپل تمایل دارد تا همکاری خود را با وینس گیلیگان ادامه دهد – فصل دوم از قبل تأیید شده است، بنابراین به نظر می‌رسد یک داستان بزرگ‌تر در جریان است که پلوریبوس در حال پرده‌برداری از آن است. بازیگرانی مانند کارولینا ویدرا، کارلوس-مانوئل وسگا، میریام شور و سامبا شاته نیز در این سریال حضور دارند.

    آیا باید منتظر یک سریال تماشایی دیگر در Apple TV+ باشیم؟ آیا گیلیگان می‌تواند موفقیت‌های قبلی خود را تکرار کند؟ و معنای پلوریبوس (که، به معنای لغوی، به معنی “بسیاری” است) به عنوان عنوان این سریال چیست؟ تا پایان سال 2025 متوجه خواهیم شد.

  • هپی گیلمور 2

    هپی گیلمور 2

    گلف باز نامتعارف هپی گیلمور (آدام سندلر) بعد از یک مصیبت، روزهای سختی را سپری می کند. با آرزوی دخترش وین (سانی سندلر) برای ملحق شدن به مدرسه رقص باله، هپی مجبور است دوباره چوب های گلفش را بردارد. اما آیا فرانک ماناتی میلیاردر (بنی سفدی) مسیر گلف را برای همیشه متحول می کند؟

    در اکثر رده بندی های فیلم های پرکار آدام سندلر، فیلم “هپی گیلمور” تولید سال 1996 تقریبا در صدر جدول قرار دارد: در حد مسابقات حرفه ای، همانطور که شاید یک گلف باز بگوید، یک بازی بدون نقص در میان بازی های پر اشتباه. این فیلم که در اوج دوران حرفه ای سندمن، در شکوه دهه 1990 او، تنها یک سال پس از ترک “پخش زنده شنبه شب” تولید شد، همچنان برای خیلی از طرفداران کمدی در سنین خاص، بسیار محبوب است. این فیلم که توسط سندلر و هم اتاقی قدیمی اش در کالج، تیم هرلیهی، نوشته شده است، یک فیلم ورزشی نادانسته بود که از استعدادهای کمدی عامه پسند سندلر به بهترین شکل استفاده می کرد، در مورد یک بازیکن هاکی مشتاق که شخصیت دوست داشتنی و گاهی اوقات خشم هایش با یک ضربه 400 یاردی گرد و غبار را از گلف می زدود.

    Happy Gilmore 2

    و اکنون هپی برگشته است، در اولین دنباله ای که سندلر برای یکی از شخصیت های دوران اوج خود ساخته است، که دوباره توسط سندلر و هرلیهی نوشته شده است. یک مونتاژ سریع ما را از سال های گذشته آگاه می کند: بعد از بردن مسابقات قهرمانی تور در انتهای فیلم اول، هپی به یک فوق ستاره گلف تبدیل شده است، با معشوقه اش ویرجینیا (جولی بوون) ازدواج کرده، خانواده ای تشکیل داده است و مانند سندلر واقعی، “چند بار میزبان “پخش زنده شنبه شب” بوده است”. اما وقتی یک تراژدی گلف عجیب و غریب به خانواده گیلمور ضربه می زند، هپی از این ورزش بازنشسته می شود و روزهای سختی را می گذراند و به یک الکلی تبدیل می شود که مشروب را در آسیاب فلفل مخفی می کند. فقط زمانی که دخترش تصمیم می گیرد که باید به یک مدرسه رقص باله (به طرز خوشایندی گران قیمت) برود، هپی نهایتا تصمیم می گیرد دوباره چوب گلف خود را بردارد.

    همانطور که در این روزها در اواخر دوران سندلر مرسوم است، این فیلم بیشتر یک کار خانوادگی است تا فیلم اصلی: سندلر دختر واقعی خودش سانی را استخدام می کند تا نقش دختر خیالی اش وین را بازی کند و دختر دیگرش سدی، همسرش جکی و مادرش جودی در نقش های مکمل ظاهر می شوند. هپی همچنین بچه های خودش، وین و چهار پسر نوجوان (یا حداقل با کد سنی نوجوان) دارد، “که غرایز هاکی آنها برای گلف خیلی قوی بود” — و اگر خود هپی در طول سال ها آرام شده باشد، این دسته به طور نیابتی به عنوان خشمگین و نابالغ عمل می کنند: آنها دعوا می کنند، فحش می دهند، خودنمایی می کنند، از وسایل مختلف فالیک برای شبیه سازی آلت تناسلی استفاده می کنند.

    تعهد سندلر به حماقت دوست داشتنی همچنان به طرز قدرتمندی غیرقابل انزجار است.

    کسانی که با استعداد منحصربه‌فرد سندمن همراه نیستند ممکن است راه را سخت بیابند — استیو بوشمی بازیگر مشهور در ده دقیقه اول در یک صندوق پستی ادرار می‌کند و نمونه خوبی از لحن این قطعه ارائه می‌دهد — اما هنگامی که وارد جریان کار می‌شویم، برای طرفداران هپی به طرز دلپذیری آشنا خواهد بود. مانند فیلم اول، قهرمان ما باید یک مسابقه با جایزه نقدی ببرد تا به یکی از اعضای خانواده کمک کند و مانند نسخه اصلی، او باید با یک آدم بد کارتونی روبرو شود. با شیوتر مک‌گاوین (کریستوفر مک‌دونالد) که اکنون به دلیل تلخی سمی در یک آسایشگاه بستری شده است، وظایف آدم بد اصلی بر عهده بنی سفدی، کارگردان مشترک سندلر در فیلم «الماس‌های تراش‌نخورده» به عنوان فرانک ماناتی حرامزاده میلیاردر ریشو است که می‌خواهد بازی گلف را به حقه بازی‌های زننده تبدیل کند، با یک توطئه هک زیستی به طرز احمقانه‌ای در هم آمیخته است.

    برخلاف فیلم اول، که فقط می‌توانست چند حضور افتخاری ورزشی داشته باشد، این دنباله کاملاً با گلف‌بازان حرفه‌ای واقعی پر شده است، از افسانه‌های قدیمی مانند جک نیکلاوس گرفته تا تایتان‌های مدرن مانند روری مک‌ایلروی. جان دالی، قهرمان PGA حتی یکی از اعضای موثر خانواده گیلمور است که در گاراژ زندگی می‌کند و به دلایلی که خیلی احمقانه هستند که واردشان شویم، مواد ضدعفونی کننده دست می‌نوشد. همچنین بازیکنان معمول سندلر، بن استیلر و چند حضور افتخاری سردرگم کننده دیگر نیز حضور دارند (بد بانی؟ کشتی‌گیر ایرلندی بکی لینچ؟ دوست پسر تیلور سویفت؟).

    حجم زیاد لیست مهمانان، چه بازگشتی و چه جدید، ممکن است دلیلی باشد که این فیلم نیم ساعت بیشتر از آنچه باید باشد، طولانی است. مانند هر فیلم کمدی آدام سندلر که در این قرن ساخته شده است، «هپی گیلمور 2» هرگز بالاتر از «گاهی خوب گاهی بد» صعود نمی‌کند و کشش‌های طولانی در زمین‌های ناهموار وجود دارد که باید با آنها کنار بیایید. اما چیز بسیار شیرینی در مورد ارتباطاتی وجود دارد که با فیلم اصلی برقرار می‌کند که کایل نیواچک، کارگردان، اغلب به آن می‌پردازد و تعهد سندلر به حماقت دوست‌داشتنی همچنان به طرز قدرتمندی غیرقابل انزجار است. این فیلمی است که در آن امینم، رپر میلیونر، در یک برکه توسط تمساح‌ها خورده می‌شود، در حالی که ورن لوندکویست، گزارشگر کهنه کار گلف واقعی با خوشحالی اشاره می‌کند: «خب، به نظر می‌رسد اولین تلفات خود را داشته‌ایم.» اگر این باعث نمی‌شود حداقل لبخند بزنید، هرگز هپی نخواهید بود.

    آدام سندلر برای این دنباله نادانسته احمقانه به جایگاه خوشحال خود باز می گردد. آنچه را که از نظر صحت یا زرق و برق کم دارد، با صمیمیت ابلهانه و گلفی جبران می کند.

  • The Bad Guys Part 2

    The Bad Guys Part 2

    پس از زندان، «بچه های بد» در تلاشند تا دوباره در جامعه جای بگیرند – و توسط یک گروه جدید از دزدان به رفتارهای پیشین خود کشیده می شوند.

    لذت اصلی انیمیشن خودخوانده «بچه های بد» – فیلم سال ۲۰۲۲ که بر اساس کتابی به همین نام ساخته شده است – در چگونگی ترکیب اکشن سرقت به سبک «یازده یار اوشن» با فیزیک مضحک به سبک «لونی تونز» بود. این دنباله هم، مانند نسخه پیشین خود، یک استعاره اخلاقی را بر روی همه اینها بنا می کند، گرچه این بار با کمی مدارای کمتر نسبت به تماشاگران جوان از طریق لطیفه های بچگانه.

    The Bad Guys 2

    ما گرگ (سام راکول، که بهترین ادای خود از کلونی را ارائه می دهد)، مار (مارک مارون)، رتیل (آکوافینا)، کوسه (کریگ رابینسون) و پیرانا (آنتونی راموس، که با اندک ترین ها کار می کند) را می بینیم که همگی در تلاش هستند تا پس از گذراندن دوره حبس، بخشی از دنیای نرمال شوند. اخطارهای اخراج و قبض های عقب افتاده سر می رسند، در حالی که پیشنهادات شغلی مانند یک سراب به نظر می رسند. سبک زندگی جنایی که ترک کرده اند، به سرعت جذاب تر می شود، به ویژه وقتی که آنتاگونیست های جدید این پرسش را از آنها می کنند: چرا باید سعی کنند در جهانی جای بگیرند که هرگز به آنها اعتماد نخواهد کرد؟

    در بیشتر موارد، کمدی این بار به مراتب تندتر است.

    مشکلات ادغام دوباره، یک خط داستانی جالب برای یک فیلم خانوادگی است و دنباله ای رضایت بخش برای قسمت اول است که به طور مختصر به محدودیت های زندان برای اصلاح هر کسی اشاره کرد. اینها تم هایی هستند که از بالای سر مخاطبان جوانش می گذرند، اما همچنان قابل توجه است، حتی در حالی که «بچه های بد ۲» پاسخ های نسبتاً ساده ای برای پرسش هایی که مطرح می کند، می یابد. یکی از شخصیت ها در پاسخ به دیگری که به درستی اشاره می کند که فائق آمدن بر برخی از پیش داوری ها دشوار است، اصرار می کند: «احترام به دست می آید!»

    همانطور که در قسمت نخست، پیر پریفل، کارگردان بازگشته، به سرگرمی کارتونی انیمه دزدان جنتلمن «لوپن سوم» به عنوان یک ستاره راهنما تکیه می کند – می توانید آن را در چگونگی تلاش ولف برای شنا کردن در هوا یا در رابطه عاشقانه/نفرت انگیز بین بچه های بد و کمیسر پلیس عضلانی ببینید. این حس توسط سبک های گرافیکی و پویای انیمیشن آن تقویت می شود، که از نقاشی های دو بعدی در یک فضای سه بعدی برای تاکید بصری عجیب و غریب، جلوه های ویژه یا بافت استفاده می کند.

    در حالی که نوشتن ممکن است کمی بیش از حد شیرین باشد – یکی از عناصر اصلی فیلم “MacGuffinite” نامیده می شود – در بیشتر موارد کمدی این بار به مراتب تندتر است، به خصوص از آنجا که در میان تصاویر بسیار دوست داشتنی و الهام گرفته از انیمه کار می کند. برخی از لطیفه های ساده اما کوبنده، تعقیب و گریزهای آشفته تر را می شکنند، در حالی که به نظر می رسد دیالوگ ها تلاش بیشتری برای ارائه چیزی برای سرگرم کردن مخاطبان والدین انجام می دهند، علی رغم پافشاری مداوم آن بر لطیفه های بیش از حد مربوط به گاز معده. اما، همانطور که خود فیلم نشان می دهد، اصلاح زمان و شکیبایی می خواهد.

    اگرچه می تواند قابل پیش بینی و اندکی ساده باشد، The Bad Guys 2 برخی از ناامیدی های قسمت نخست را جبران می کند – حس شوخ طبعی تندتر و (کمی) بالغ تر را به انیمیشن کارتونی جذاب خود می بخشد.

  • No Other Choice Trailer: بیکاری در بازگشت پارک چان-ووک، فرد را به آدمکشی سوق می‌دهد.

    No Other Choice Trailer: بیکاری در بازگشت پارک چان-ووک، فرد را به آدمکشی سوق می‌دهد.

    خبرهای خوشحال‌کننده‌ای برای مشتاقان سینما: پارک چان-ووک برگشته است! این کارگردان افسانه‌ای کره‌ای – سازنده فیلم‌هایی مانند Oldboy، The Handmaiden و Decision To Leave، برای اشاره به تعدادی از آثار برجسته‌اش – پس از تجربه کوتاه در تلویزیون برای ساخت سریال The Sympathizer، با فیلم جدیدی به نام No Other Choice بازمی‌گردد. و، به طرز شایسته‌ای برای فیلمسازی که پشت سه‌گانه انتقام با پیوند موضوعی قرار دارد (منظور Sympathy For Mr. Vengeance و Lady Vengeance است که در دو طرف Oldboy قرار دارند)، جدیدترین اثر او به نظر می‌رسد داستانی از حسادت، غضب و قتل باشد – یک تریلر با رگه‌های کمدی سیاه. این تیزر را تماشا کنید:

    هنوز هیچ خلاصه رسمی‌ای برای No Other Choice منتشر نشده است، اما اقتباسی از رمانی به نام The Ax نوشته دونالد وستلیک است – که در آن مردی که پس از یک دوره طولانی کار، خود را بیکار می‌یابد، وقتی برای پیدا کردن شغل جدید تلاش می‌کند، به اقدامات از سر استیصال روی می‌آورد. لی بیونگ-هون نقش اصلی Man-soo را بازی می‌کند، که آخرین بار با کارگردان پارک در اولین اثر قابل توجه او، Joint Security Area محصول سال 2000 همکاری داشته است.

    امیدواریم بتوانیم قبل از پایان سال No Other Choice را ببینیم – اولین نمایش جهانی آن در جشنواره فیلم ونیز در اواخر آگوست/اوایل سپتامبر خواهد بود و در ماه سپتامبر در سینماهای کره اکران می‌شود. مخاطبان بریتانیایی این فیلم را از طریق Mubi خواهند دید، که Decision To Leave را نیز منتشر کرد، اگرچه هنوز تاریخ دقیقی برای آن تعیین نشده است. امیدواریم قبل از اینکه کسی به فکر انتقام بیفتد، تاریخی برای آن اعلام شود.

  • Star Wars: Maul – Shadow Lord’s Initial Image Plunges The Ex-Sith Into The Underworld

    Star Wars: Maul – Shadow Lord’s Initial Image Plunges The Ex-Sith Into The Underworld

    اگر فقط فیلم‌های جنگ ستارگان را دیده‌اید، دارث ماول یک شخصیت شرور با ظاهری بسیار به‌یادماندنی از تهدید شبح بود که اوبی‌وان کنوبی به سرعت او را از وسط نصف کرد – و تا زمانی که (به‌نحوی) در دقایق پایانی Solo: A Star Wars Story دوباره ظاهر شد، دیگر دیده نشد. اما افرادی که جنگ‌های کلون و شورشیان را تماشا کرده‌اند، می‌دانند که داستان ماول بسیار گسترده‌تر از این است. او از نصف شدن جان سالم به در برد، صاحب پاهای عنکبوتی-روباتی شد، سپس صاحب پاهای روباتی معمولی شد، به دنبال برخی آثار سیث رفت، تلاش کرد تا عزرا بریجر جوان را به فساد بکشاند، و سرانجام یک مبارزه دوباره با کنوبی (“کنو-بییی!”) در تاتویین داشت. و در این بین؟ او به یک رئیس جنایتکار هم تبدیل شد.

    این قسمت از مسیر طولانی و پر فراز و نشیب ماول، کانون اصلی مجموعه انیمیشنی آتی او، جنگ ستارگان: ماول – ارباب سایه خواهد بود – که بررسی می‌کند چگونه شاگرد سابق سیث به رهبر سندیکای جنایی سپیده دم سرخ در دنیای زیرین وسیع کهکشان بدل شد. در حالی که این نمایش در اوایل سال جاری در جشن جنگ ستارگان در توکیو معرفی شد، طرفداران اکنون اولین نگاه رسمی به این نمایش را دارند، با تصویری از ماول که شمشیر نوری دو لبه نمادین خود را در دست دارد.

    اطلاعات بیشتر درباره این نمایش محدود است، اما سام ویتور برای صداپیشگی ماول برمی‌گردد، مت میچنووتز نویسنده اصلی است و دیو فیلونی به عنوان خالق آن فعالیت می‌کند. انتظار می‌رود که در سال 2026 از دیزنی+ پخش شود – بنابراین زمان کافی برای تماشای جنگ‌های کلون و شورشیان وجود دارد اگر هنوز آن‌ها را ندیده‌اید.

  • ‏فصل دوم آسوکا با تصویری جدید، نوید بازگشت ازرا بریجر به خانه‌اش را می‌دهد.

    ‏فصل دوم آسوکا با تصویری جدید، نوید بازگشت ازرا بریجر به خانه‌اش را می‌دهد.

    علاقه‌مندان به جنگ ستارگان لحظه‌شماری می‌کنند. پس از ارائه مجموعه‌ای غنی و لذت‌بخش به نام فصل دوم آندور در ابتدای سال 2025، تا زمان اکران ماندالوریان و گروگو در سینماها در تابستان سال آینده، نباید منتظر هیچ فیلم یا سریال اصلی در این کهکشان دور، خیلی دور باشیم (فارغ از فصل سوم Visions که در این میان پخش خواهد شد). با این حال، می‌دانیم که آسوکا با فصل دوم خود بازخواهد گشت که به تازگی وارد فاز تولید شده است و تصویری از آن منتشر شده است.

    تصویری جدید از ایمان اسفندی در نقش ازرا بریجر، قهرمان Rebels، منتشر شده است؛ شخصیتی که در مرکز فصل اول آسوکا قرار داشت، اگرچه در بیشتر قسمت‌ها غایب بود. در فصل اول این سریال، آسوکا با بازی رزاریو داوسون و سابین ورن با بازی ناتاشا لیو بوردیزو در جستجوی بریجر گمشده بودند (در کنار مسائل دیگر). در پایان مشخص شد که او در وقایع پایانی Rebels به کهکشانی دیگر تبعید شده و در سیاره‌ی پریدیا سرگردان است. او در پایان فصل به کهکشان اصلی جنگ ستارگان بازگشت (همراه با دریادار بزرگ خبیث، ثراون)، در حالی که آسوکا و سابین در پریدیا گرفتار شده‌اند. زمانی که بینندگان در فصل اول مجدداً با ازرا ملاقات کردند، او ریشی بلند و ظاهری آشفته داشت. حال که او به خانه بازگشته است، سر و وضع خود را مرتب کرده، ریشش را تراشیده و ظاهراً در حال سازگاری با محیط جمهوری جدید است.

    این تصویر در کامیک کان سن دیگو، جایی که لوکاس فیلم انیمیشن بیستمین سالگرد خود را جشن می‌گیرد، رونمایی شد. لازم به ذکر است که ازرا پیش از این‌که در آسوکا به شکل لایو اکشن ظاهر شود، شخصیتی انیمیشنی بود. اسفندی به‌خوبی توانسته روحیه این شخصیت را همان‌طور که در Rebels دیدیم، به تصویر بکشد. امیدواریم که در فصل دوم آسوکا، شاهد ماجراهای بیشتری از ازرا باشیم. متأسفانه، زمان پخش آن مشخص نیست و احتمالاً پس از ماندالوریان و گروگو، در اواخر سال 2026 پخش خواهد شد.

  • Killing Floor 3: A Critical Look

    Killing Floor 3: A Critical Look

    من مرتباً با Killing Floor 3 به این پرسش بازمی‌گردم: بقیه آن کو؟ هفته‌ی پیش را با لذت در تیم شدن در برابر امواج زامبی‌های جهش‌یافته‌ی کلون‌شده سپری کردم و بی‌هدف هک و اسلش کردن این زدها بسیار لذت‌بخش بود. ولی مکرراً، هم‌تیمی‌های من و خود من – که خیلی از ما از Killing Floor 2 لذت برده‌ایم، خودم هم بین‌شان بوده‌ام – از هم می‌پرسیدیم، “این نسخه‌ی نهایی است، یا فقط دسترسی زودهنگام است؟” چه دوست داشته باشید آنلاین بازی کنید و چه بازی انفرادی را ترجیح دهید، حالت تک‌نفره‌ی Survival در Killing Floor 3 عموماً لذت‌بخش است، اما در مقایسه با نسخه‌های قبلی خودش، یک بازی شوتر ساده‌تر و فشرده‌تر است. سلاح‌ها و کلاس‌هایی که در آن وجود دارد، دست‌کم لذت‌بخش هستند و دشمنان آن کاملاً متعادل هستند. زمانی خطرناک هستند که اجازه دهید شما را محاصره کنند، اما خدای من، خیلی خوب می‌میرند. اما این همه اکشن سریع بعد از اینکه هرآنچه برای ارائه دارد را ببینید، جذابیتش را از دست می‌دهد، که زیاد هم طول نمی‌کشد.

    اکشن لحظه‌به‌لحظه‌ی Killing Floor 3 از همان فرمول دو بازی اول پیروی می‌کند، فقط برای ارائه‌ی سریع‌تر و خدمات‌محورتر، ساده‌سازی شده است. این شامل حرکت سریع‌تر می‌شود که بلافاصله حس خوبی دارد، به شما این امکان را می‌دهد که از این طرف به آن طرف بدوید، از سطوح بالا بروید و از حالت دویدن به حالت خمیده سر بخورید. شما کماکان راه خود را از طریق امواج دشمنان هک و منفجر خواهید کرد، دفاع برپا می‌کنید و برای ارتقاء سلاح‌ها، زره، مهمات، نارنجک‌ها، پر کردن مجدد خوددرمانی و غیره بین هر حمله پول به دست می‌آورید. هیچ کمپین خطی برای برهم زدن این هرج و مرج وجود ندارد، و یک انتخاب نسبتاً محدود از گزینه‌ها در زمان عرضه: فقط شش کلاس قابل بازی به نام Perks، 30 سلاح (به علاوه‌ی چاقو)، 13 نوع دشمن، هشت نقشه و سه باس کلی. این باعث می‌شود که این یک نقطه‌ی ورود خوب برای هر کسی باشد که فقط می‌خواهد در مقایسه با Killing Floor 2 بدنام وارد این سری شود، اما فروش سخت‌تری برای کهنه‌سربازان این سری است که انتظار سطح بالاتری از پیچیدگی و عمق تاکتیکی را دارند.

    Killing Floor 3 – تصاویر و متخصصان

    خوشبختانه، حالت انفرادی Survival به لطف سیستم مبارزه‌ی غیرعادی‌اش سرگرم‌کننده باقی می‌ماند. خود این حالت کاملاً خودتوضیحی است: تنها هدف زنده ماندن در پنج موج مرگبارتر از زد و سپس مبارزه با یکی از باس‌ها در پایان است، مانند ملکه‌ی خزنده زرگ‌مانند یا ایمپلر شاخ‌کرگدنی. به گفته‌ی یکی از هم‌تیمی‌های من، که موفق شد با بیش از پنج بازیکن به یک گروه کامل بپیوندد (ما فقط توانستیم به دلیل محدودیت زمانی در گروه‌های کوچک‌تر سه نفره با هم بازی کنیم)، این باس‌ها با پر شدن تیم به صورت خوشه‌ای ظاهر می‌شوند – این به منظور حفظ تعادل همه‌چیز است، در تئوری. شما می‌توانید با نحوه‌ی از بین بردن آنها بسیار خلاق باشید زیرا Killing Floor 3 زرادخانه‌ای پر از تسلیحات مرگبار را به شما می‌دهد، حتی سلاح‌های ابتدایی اولیه برای هر کلاس. این می‌تواند مسلسل دستی همه‌کاره‌ی کریت مهندس، ترکیب کیبا و شوریکن نینجا، یا حتی فقط چاقویی باشد که هر کلاس دریافت می‌کند، که به‌طور لذت‌بخشی بیش از حد قوی است.

    همیشه چند ملاحظات تاکتیکی دیگر نیز در بازی وجود دارد که لایه‌هایی از تنوع را به این کشتار اضافه می‌کند. برای مثال، زمان‌بندی توانایی ویژه خود – مانند هبی کن شوک‌آور نینجا، یا Sanctum ممانعت از منطقه و شفابخش تیم Medic – به‌طوری‌که از آن در برابر حریفان قدرتمندتر مانند Scrake یا Siren استفاده کنید، یا تعداد کافی هدشات را در لحظه‌ی مناسب وارد کنید تا Zed Time، معروف به حرکت آهسته درخشان، را فعال کنید تا موج به موج این دشمنان که کشتن آنها لذت‌بخش است، را به‌سرعت از بین ببرید. تعامل کلاسی در چندنفره، در حالی که هنوز روی کاغذ بسیار ساده است، می‌تواند زمانی که به خوبی کار کند نیز جالب شود. برای مثال، Sharpshooter می‌تواند با نارنجک Cryo خود گروهی از دشمنان را به مجسمه‌های یخی تبدیل کند، بنابراین نینجا می‌تواند به‌سرعت وارد شود و آنها را با شمشیر خود خرد کند.

    هشت نقشه از نظر طرح و طراحی زیبایی‌شناختی به‌طور مناسبی منحصربه‌فرد هستند.

    13 نوع هیولای Killing Floor 3 بسیار باورپذیرتر به نظر می‌رسند و مبارزه با آنها بسیار سرگرم‌کننده‌تر است، گودال‌هایی از خون و تخریب پایدار را در محیط به جای می‌گذارند و همچنین به لطف سیستم فیزیک جدید و بهبودیافته به حملات شما به گونه‌ای پاسخ می‌دهند که واقعی‌تر به نظر می‌رسد و احساس می‌شود. آنها به‌اندازه‌ی کافی سریع می‌میرند تا احساس قدرت کنید، اما چالش واقعی در این است که مطمئن شوید منابع خود – مهمات، سلامتی، نارنجک‌ها، ابزارهای تجاری و توانایی ویژه کلاس خود – را مدیریت می‌کنید در حالی که به‌اندازه‌ی کافی مبارزه می‌کنید تا از غلبه‌ی آنها از نظر تعداد جلوگیری کنید. Bloatهایی که اسید پرتاب می‌کنند و Sirenهایی که امواج صوتی پرتاب می‌کنند، در Killing Floor 3 بسیار بیشتر از آنچه به یاد دارم در Killing Floor 2 ظاهر می‌شوند، همان‌طور که بیشتر دشمنان نوع زیر-باس – از جمله Scrakeهای کلاسیک این سری، که اکنون تقویت‌های سایبرنتیکی، زره سنگین و ترکیبی ترسناک از اره برقی و قلاب‌های چنگک دارند. فقط برای بسیاری از جلوه‌های خون واقعی آماده باشید. جریان خون زد روی صفحه‌نمایش شما در هر فریم بیشتر از آب در یک صحنه‌ی برش معمولی Final Fantasy X است.

    هشت نقشه‌ای که در آنها مبارزه خواهید کرد نیز از نظر طرح و طراحی زیبایی‌شناختی به‌طور مناسبی منحصربه‌فرد هستند، اما هیچ چیز خاصی در مورد هر کدام وجود ندارد که آنها را از هم متمایز کند. تفاوت اصلی در مزایای تاکتیکی است، مانند قرارگیری سخاوتمندانه‌ی برجک‌ها در Convoy یا ارتفاعی که طبقات مختلف آزمایشگاه تحقیق و توسعه به ارمغان می‌آورند، جایی که می‌توانید از خطوط زیپ برای فرار سریع از دست دشمنان در دهلیز اصلی استفاده کنید، اما بالارفتن از نرده‌ها شما را به مرگ می‌رساند. ایستگاه رادار مورد علاقه‌ی شخصی من است، زیرا من پس‌زمینه‌ی واشنگتن مرکزی شبح‌وار آن را دوست دارم، که با جنگل‌های پوشیده از مه در زیر نور کامل ماه کامل می‌شود.

    به غیر از سختی Normal، دو نوع سختی سخت‌تر وجود دارد تا رفلکس‌های شما را در هر نقشه، و همچنین درک تاکتیکی شما از مکانیک کلاس، سلاح و هیولا را بیشتر آزمایش کند. به علاوه، یک گزینه جهش هفتگی بسیار جذاب در منوی نقشه جهان وجود دارد که شما را به یک مسابقه با تعدیل‌کننده‌های تصادفی که به نفع دسته‌ی جمعی زد کار می‌کنند، پرتاب می‌کند. گروه من هنوز نتوانسته‌اند یکی از این مسابقات سخت‌تر را شکست دهند، بنابراین می‌توان گفت که آنها چالش خوبی ارائه می‌دهند. من شک ندارم که اختصاص دادن زمان بیشتر به Killing Floor 3، بالا بردن سطح شخصیت‌هایم کمی بیشتر، و حتی بهتر شدن با مکانیک‌ها زمانی که در نهایت بتوانم یک باس را در سختی Hell On Earth شکست دهم، پاداش خواهد داشت.

    شش کلاس آنقدر متمایز هستند که بازی کردن هر کدام مانند یک تجربه‌ی متفاوت معنادار است. شما Commando همه‌کاره‌ای را دارید که از سلاح‌های کوچک استفاده می‌کند، Firebug شیفته‌ی مواد آتش‌زا، Sharpshooter کنترل‌کننده‌ی جمعیت، Ninja متمرکز بر مبارزه از نزدیک، Engineer ماهر در ابزار و سلاح‌های سنگین و یک Medic که SMGهایی را حمل می‌کند که تیرهای درمانی شلیک می‌کنند. این کلاس‌ها از نظر ظاهری کاملاً استاندارد هستند، و خوب است که می‌توانید سلاح‌ها را بین آنها ترکیب و مطابقت دهید، اما همه‌ی آنها به لطف پیشرفت مهارت معنادار، و همچنین توانایی‌های ویژه و نارنجک‌های منحصربه‌فردشان، منحصربه‌فرد به نظر می‌رسند. هر کدام نیز با ابزارهای تجاری متفاوتی شروع می‌کنند. برای مثال، Engineer Multi-Tool را دارد که می‌تواند به‌راحتی نقاط مورد علاقه اطراف نقشه را فعال کند، مانند تاسیسات برجک خودکار، قفل‌های زره و مسیرهای خط زیپ. در همین حال، Medic با یک کیسه سرنگ شروع می‌کند، که به بازیکنان اجازه می‌دهد تا به جای منتظر ماندن برای خرید آنها در پایان یک موج، یک سرنگ خوددرمانی اضافی را در اواسط نبرد بارگیری کنند.

    سفارشی‌سازی کلاس عمیق‌تر است، اما به قیمت پیشرفت سلاح تمام می‌شود.

    توسعه‌دهنده Tripwire Interactive پیشرفت مهارت‌محور بین مسابقه‌ای را از نسخه‌های قبلی برداشت و با وارد کردن آن در اوایل بازی بسیار در دسترس‌تر کرد – اکنون وقتی با یک کلاس به جای سطح پنج، مطابق با Killing Floor 2، به سطح دو می‌رسید شروع می‌شود، و سپس به‌سرعت با باز کردن قفل گزینه‌های جدید هر دو سطح به جای هر پنج سطح، تا آنچه به نظر می‌رسد سقف سطح 30 است، در پیچیدگی افزایش می‌یابد. از آنجایی که ارتقاء سطح بین جلسات بسیار سریع است، بازگشت به منطقه‌ی مرکز پس از یک سری طولانی از تلاش‌های پشت سر هم برای انتخاب یک تن مهارت جدید برای یک کلاس شخصیتی معین، می‌تواند طاقت‌فرسا (به معنای خوب) به نظر برسد.

    اما این همه خوب است، زیرا مهارت‌ها برآمدگی‌های متوسطی در عملکرد تاکتیکی در زمینه‌های مختلف ایجاد می‌کنند، که هر کدام شخصیت شما را در جهت یک سبک بازی خاص سوق می‌دهند اما هرگز آنقدر کاری انجام نمی‌دهند که ظاهر یا نقش یک کلاس را به‌طور کامل تعریف کنند. برای مثال، Ninja پیشگام آشکاری برای Berserker Killing Floor 2 است که از سلاح‌های غوغا مانند Kiba، Shuriken و Katanas دوگانه استفاده می‌کند در حالی که از حرکات دشمن با تله‌های شوک بهره می‌برد. من Ninja خود را مجهز کرده‌ام تا با انجام دفاع کردن خود را التیام بخشد در حالی که آسیب حملات سنگین او را افزایش می‌دهد، که من را تشویق می‌کند تا بیشتر به Kiba ابتدایی او بچسبم، تا اینکه در Trader بین موج‌ها در سلاح‌های Bow یا Tanto او سرمایه‌گذاری کنم.

    Sharpshooter من دقیقاً برعکس است، با پیشرفت مهارتی که او را به عنوان یک مبارز ساکن قرار می‌دهد، برای مثال، با دادن افزایش به آسیب در حالی که در جای خود چمباتمه زده است یا مسدود کردن دشمنان با نارنجک Cryo خود. این باعث می‌شود او از نظر تاکتیکی بدون توجه به اینکه از کدام سلاح استفاده می‌کند، سودمند باشد، فقط تا زمانی که او را از اکشن دور نگه دارم. این مقدار زیادی انتخاب معنادار است که به من اجازه می‌دهد تصمیم بگیرم که چگونه می‌خواهم از قبل با کشتار درگیر شوم، بدون اینکه در منوی مهارت گم شوم. تنها مشکل من در اینجا یک باگ عجیب و غریب است که باعث شد UI من هر زمان که برای مدت طولانی روی یک انتخاب مهارتی معلق می‌ماندم، کاملاً قفل شود و من را مجبور به راه‌اندازی مجدد کامل بازی می‌کرد.

    سفارشی‌سازی کلاس عمیق‌تر از قبل به نظر می‌رسد، اما به قیمت سیستم پیشرفت سلاح Killing Floor 3 تمام می‌شود. شکایت اصلی من این است که سیستم ردیف کاملاً معکوس به نظر می‌رسد. اول از همه، هر دو پیشرفت مداوم و پیشرفت در میانه مسابقه برای در نظر گرفتن وجود دارد. پیشرفت مداوم در منطقه‌ی مرکز اتفاق می‌افتد، جایی که شما از سیستم Armory برای تنظیم بارگذاری‌های سفارشی برای هر سلاح اصلی و سلاح جانبی برای هر کلاس استفاده می‌کنید، که علاوه بر بارگذاری‌های سلاح پیش‌فرض کاملاً مجهز که بلافاصله در میانه مسابقه در دسترس هستند – با این فرض که شما در یک مسابقه معین به‌اندازه‌ی کافی پول به دست آورید تا از پس آن ارتقاءها برآیید.

    آن سلاح‌های از پیش تعیین‌شده از خاکستری به بنفش تغییر می‌کنند، اما سیستم ردیف فقط زمانی منطقی به نظر می‌رسد که بارگذاری‌های پیش‌فرض را در نظر بگیرید. سلاح‌های اساسی که با آنها شروع می‌کنید را می‌توان به‌طور دائم در Armory به سطوح بسیار قدرتمندی ارتقا داد، و فقط یک یا دو مسابقه طول می‌کشد تا منابع ساخت کافی برای انجام این کار به دست آورید. سلاح‌های ردیف بالاتر در برابر بارگذاری‌های پیش‌فرض برای سلاح‌های ردیف پایین‌تر افزایش می‌دهند، اما هم‌تیمی‌های من و من مدام متوجه می‌شدیم که سلاح‌های ابتدایی ارتقا یافته‌ی ما به‌طور مداوم از تجهیزات بنفش ردیف گران‌قیمتی که مجبور بودیم برای آنها پس‌انداز کنیم، عملکرد بهتری دارند. این یک اقتصاد عجیب و غریب ایجاد می‌کند که در آن بهتر است نیمی از انتخاب سلاح را نادیده بگیرید – زیرا، با مواد ساخت (به‌راحتی قابل تهیه) کافی می‌توانید هر مود را برای هر سلاح از همان ابتدا بسازید – به شما این امکان را می‌دهد که یک سلاح خاکستری OP و نسبتاً ارزان برای هر کلاس ایجاد کنید، آن را در نزدیکی ابتدای هر جلسه بگیرید، و فقط به همان بچسبید. این می‌تواند پیشرفت میان بازی هر مسابقه را خسته‌کننده کند، زیرا چیزهای گران‌قیمتی که قرار است به سمت آنها کار کنید در آن مرحله مانند یک تنزل رتبه به نظر می‌رسند.

    حداقل سلاح‌های هر چهار ردیف، صرف نظر از خروجی آسیب خام، حس خوبی برای استفاده دارند و هنگام استفاده با افزایش مهارت و تاکتیک‌های بازیکن مناسب، به سبک و استراتژی هر کلاس می‌افزایند. این می‌تواند توپ پلاسمای مرگبار Ifrit مهندس یا تفنگ ساچمه‌ای انفجاری Dragonbreath Firebug باشد، که در برابر دشمنان بزرگ‌تر مانند هاسک با لباس جت پک یا باس ایمپلر ذکر شده در بالا بسیار عالی است.

    مرکز واقعاً به شما این حس را می‌دهد که بخشی از دنیای Killing Floor 3 هستید.

    من دوست دارم که منطقه‌ی مرکز Stronghold با طراحی خوب، مکانی را برای استراحت بین مسابقات و در طول آموزش مختصر اما مفید Killing Floor 3 به شما می‌دهد. این نقطه‌ی مرکزی برای دستکاری در کلاس و اصلاحات سلاح، امتحان سلاح‌های مختلف در محدوده‌ی تیراندازی، بازی با لوازم آرایشی، کندوکاو در Season Pass و انتخاب ماموریت بعدی شما است. ایستادن در ترمینال ماموریت و ترسیم مسیر از نقشه جهان واقعاً این حس را به شما می‌دهد که بخشی از دنیای Killing Floor 3 هستید.

    مشابه حالت Objective Killing Floor 2، که در سومین بازی غایب است، برخی از ماموریت‌های جانبی اساسی برای تکمیل بیت‌های طعم داستانی اضافی وجود دارد که مستقیماً در حالت Survival ساخته شده‌اند. آن ماموریت‌ها اهدافی مانند “اسکن تمام جعبه‌های بار در یک مکان در نقشه‌ی X”، یا “کشتن 10 عدد از نوع دشمن X”، یا “دویدن 2000 فوت” دارند – احتمالاً تا اینجای کار متوجه شده‌اید. اینها منابع ساخت، امتیاز Battle Pass و امتیاز تجربه را پاداش می‌دهند که بعداً هنگام باز کردن قفل مودهای سلاح ساخته شده، پاداش‌های Battle Pass و مهارت‌های کلاسی در مرکز مفید می‌شوند. شایان ذکر است که می‌توانید با از بین بردن قطعات تصادفی تجهیزات، مانند دوربین‌های نظارتی و دستگاه‌های فروش خودکار، منابع ساخت بیشتری نیز به دست آورید، که یک لمس کوچک اما سرگرم‌کننده است.

    تکمیل همه‌ی ماموریت‌ها به‌صورت دسته‌های بزرگ در طول گیم‌پلی معمولی آسان است، اما آنها کاری بیش از اضافه کردن طعم لور و غارت انجام نمی‌دهند. در واقع، داستان Killing Floor 3 کاملاً فراموش‌شدنی است. اگر Codex نسبتاً سنگین آن نبود که تمام جزئیات مهم در مورد این شخصیت‌ها، سلاح‌ها، انواع دشمن، داستان‌های پس‌زمینه و غیره را توضیح می‌داد، احتمالاً حتی به‌طور آگاهانه متوجه نمی‌شدم که هیچ شباهتی به یک روایت وجود دارد. اما من از قبل می‌دانستم که وارد چه چیزی می‌شوم، و گاهی اوقات، مانند یک سری که بی‌احترامی، پر از اکشن و بی‌شرمانه خونین است، کمتر بیشتر است.

    مرکز همچنین جایی است که با چیزهای معمول خدمات زنده که همراه با شوترهای چندنفره مدرن هستند، مواجه خواهید شد. در اینجا، می‌توانید چندنفره کراس پلتفرم را تنظیم کنید، که یک گنجاندن خوشایند است که به خوبی کار می‌کند. و سپس فروشگاه ریزتراکنش‌ها وجود دارد. به نظر می‌رسد که در حال حاضر یک انتخاب چرخشی کوچک از لوازم آرایشی دارد، تقریباً شبیه به فروشگاه لوازم آرایشی Diablo 4 در طول عرضه‌ی آن بازی بود. من فقط یک یا دو بار قبل از رفتن به آن نگاه کردم، بنابراین می‌توان آن را یک فکر ثانویه نامید و نه ضروری برای گیم‌پلی.

    به قول چک لیست‌های خدمات زنده، من به سختی Season Pass را لمس کردم یا با سفارشی‌سازی لوازم آرایشی محدود شخصیت‌هایم بازی کردم – شما فقط می‌توانید کلاه و پوسته‌های زره را تغییر دهید، نه چیز دیگری. فقط انتظار داشته باشید که معادل 4.99 دلار برای 500 امتیاز فروشگاه درون‌بازی برای زیبایی‌شناسی که واقعاً مهم نیست یا شخصیت شما را زیاد متمایز نمی‌کند، خرج کنید. آیا این ریزتراکنش‌ها سنگین هستند؟ احتمالاً نه. اندکی آزاردهنده؟ قطعاً.

  • پنج شب در فردی ۲ تریلر، ارواح خبیثه را از غذاخوری بیرون می راند

    پنج شب در فردی ۲ تریلر، ارواح خبیثه را از غذاخوری بیرون می راند

    دو سال قبل، بلام‌هاوس با یک اقتباس سینمایی از پنج شب در فردی (یک بازی ترسناک، به‌ویژه مورد علاقه بازیکنان جوان‌تر) که جان‌بخش‌های رباتیک وحشتناک را به زندگی آدمکشی می‌آورد، به عرصه اقتباس بازی‌ها وارد شد. این فیلم یک موفقیت مالی بزرگ بود، و اکنون فردی فزبر و شرکت رسماً برگشته‌اند – متأسفانه نه در “شش شب در فردی” و نه در “پنج شب در فردی‌ها”. خیر، این صرفاً پنج شب در فردی ۲ است، که به کاوش بیشتر در اسطوره‌شناسی گسترده بازی‌ها می‌پردازد، چندین شخصیت از فیلم اول را بازمی‌گرداند، و آن موجودات شرور متحرک را از رستوران بیرون می‌کشد. تریلر را تماشا کنید:

    این دنباله یک سال پس از فیلم اول رخ می‌دهد – با مایک با بازی جاش هاچرسون و ونسا با بازی الیزابت لیل که هنوز در حال بهبودی از رویارویی‌های قطعه قطعه‌کننده خود در پیتزافروشی فردی فزبر هستند، که از آن زمان به یک افسانه محلی تبدیل شده است (حتی الهام‌بخش یک رویداد شهری جدید و عجیب به نام “فزفست” شده است). اما وقتی خواهر کوچک مایک، ابی (پایپر روبیو)، پیام‌های جدیدی را از دوستان ربات خود دریافت می‌کند، رشته‌ای جدید از رویدادهای وحشتناک آغاز می‌شود که فردی، بانی، چیکا و فاکسی را به دنیای بیرون می‌آورد. این فیلم توسط اما تامی، کارگردان بازگشته، کارگردانی شده است، و اسکات کاتون، خالق بازی، آن را نوشته است – بنابراین انتظار دیدن بسیاری از تخم‌مرغ‌های عید پاک فردی را داشته باشید.

    این بار بازیگران جدیدی مانند مکنا گریس، وین نایت، فردی کارتر – و احتمالاً مهم‌تر از همه برای طرفداران ترسناک، اسکیت اولریش – به بازیگران پیوسته‌اند. با توجه به اینکه متیو لیلارد به عنوان ویلیام افتون بازگشته است، این تا حدی یک گردهمایی مجدد شبح‌چهره اصلی جیغ است. امیدوارم کسی به زیرزمین نرود!

    پنج شب در فردی ۲ در ۵ دسامبر به سینماها می‌آید – که به طور غریبی از پنجره اکران هالووین صرف نظر می‌کند. امیدواریم که این فیلم یک دنباله رباتیک موفق‌تر در گیشه برای بلام‌هاوس نسبت به فیلم سرگرم‌کننده اما کم‌فروش M3GAN 2.0 باشد.