
نکته: این بررسی بهطور خاص حالت Zombies در Call of Duty: Black Ops 7 را پوشش میدهد. برای نظرات ما در مورد حالتهای دیگر، لطفاً به بررسی کمپین یا بررسی چندنفره ما مراجعه کنید.
با وجود اینکه سالانه نسخه جدید آن را تجربه میکنم، همواره در برداشت از Call of Duty مدرن مردد هستم – یک شوتر اول شخص آنقدر بزرگ و موفق که دیگر یک بازی مستقل نیست، بلکه پلتفرمی است با حجم فایلهایی که از شما میخواهند دو مورد دیگر را که مایلید روی رایانه شخصی یا کنسول خود نصب کنید، تعیین کنید. امسال، نسخه PC با یک سیستم ضد تقلب جدید و نامیدکننده عرضه شد که ظاهراً فن CPU من را به سمت مرگ سوق داد، بنابراین در حالی که معمولاً زمان بازی خود را بر اساس آن نسخه تنظیم میکنم، همانطور که تقدیر رقم زد، ابتدا در PlayStation 5 وقت میگذرانم تا نظرات اولیه خود را در مورد حالت Zombies امسال به شما ارائه دهم. هنوز چیزهای زیادی برای دیدن وجود دارد، زیرا جامعه بهطور جمعی به دنبال تخممرغهای عید پاک میگردد و معماها را حل میکند، اما تاکنون مشتاقم که در چیزهایی که اینجا وجود دارد عمیق شوم، حتی اگر کمی طول بکشد تا به اندامهای حیاتی زیر این لایهها برسم.
Zombies بخش مورد علاقه من در Call of Duty است، در عین حال پوچترین و مضحکترین بخش جانبی است که این مجموعه تا به حال انجام داده است و احتمالاً آنقدر بزرگ است که خود یک بازی ویدیویی مستقل باشد. من در بررسی سال گذشته نیز به احساسی مشابه اشاره کردم، اما آیا به یاد دارید زمانی که این یک سری بازی جدی در مورد جنگ بود و شما در حال یورش به سواحل نرماندی بودید، و آتش مسلسل شن را به صورت شما میپاشید؟ وقتی میمردید، نقل قولهایی در مورد اینکه جنگ چقدر وحشتناک است از مردانی که آن را تجربه کرده بودند دریافت میکردید. اکنون، من روی یک جعبه مرموز بزرگ پوشیده از جمجمه برای سلاحها رولت بازی میکنم، که بهترین آنها یک تفنگ اشعهای است، بنابراین میتوانم به صورت زامبیها شلیک کنم در حالی که یک صدای بیجسم که خود را زندانبان مینامد از دور مرا مسخره میکند. شخصیت من متلک میاندازد که چگونه آن صدا او را به یاد مربی ورزش دبیرستانش میاندازد. Zombies مدتی است که این کار را انجام میدهد، اما من هنوز نمیدانم بخندم یا گریه کنم.
ظاهراً در اینجا داستانی نهفته است – رائول منندز، که ظاهراً در دهه گذشته زنده بوده و روی ایوان خود آبجو مینوشیده است، بازگشته و تهدید میکند که در سراسر جهان هرج و مرج ایجاد کند، یک شرکت امنیتی مرموز بهنوعی در این ماجرا دخیل است و البته، مرگ خشونتآمیز زامبیها نیز وجود دارد. همه اینها بسیار خوب تولید شدهاند و آنقدر مضحک هستند که تنها کاری که میتوانستم انجام دهم این بود که صحنه مقدماتی را تماشا کنم در حالی که حالتی را تقلید میکردم که تصور میکنم اگر به یک گاو کوکائین بدهید، آن را درمیآورد، کمی بخندم و به کارم ادامه دهم. فکر میکنم پاسخ سوالم را همینجا گرفتم، درسته؟
حالت Zombies امسال تاکنون سخت قابل فهم است، زیرا بخش اعظم کاری که Zombies انجام میدهد به این بستگی دارد که جامعه در روزها و شاید هفتههای آینده نقشههای جدید را کشف کند. در حال حاضر، همه ما نوعی دست و پا چلفتی هستیم و میفهمیم که چه خبر است، که همزمان سرگرمکننده و ناامیدکننده است. بسیاری از نقاط ضعف سال گذشته در ابتدا باقی ماندهاند – به عنوان مثال، تا زمانی که به سطح چهار نرسیدهاید نمیتوانید بارگیری خود را انجام دهید، به این معنی که اگر Zombies تمام چیزی است که میخواهید انجام دهید (و برای من اینطور است)، شما با یک تپانچه و هر چیزی که میتوانید با خرید وسایل روی دیوار پس از از بین بردن تعداد کافی از مردگان متحرک به دست آورید، گیر کردهاید. یادتان هست زمانی که بازیها به شما اجازه میدادند از ابتدا سرگرم شوید بهجای اینکه قفل آن را باز کنید؟
در غیر این صورت، اصول Zombies تقریباً یکسان به نظر میرسند. شما در یک نقشه هستید، درها و مسیرهای جدید را با پولی که به دست میآورید باز میکنید و دستگاههای Pack-a-Punch را دارید تا سلاحهای خود را ارتقا دهید. زره اضافی وجود دارد که میتوانید به دیوارهایی که روی آن گچکاری شدهاند بزنید، یک زرادخانه برای افزایش واقعی جنبههای خاص سلاحهای خود، Gobblegums برای کمی طعم اگر دهانتان تنهاست و میخواهید در وسط نبرد یک نوشیدنی انرژیزا میل کنید، و غیره. و البته، در حالی که همه اینها را مدیریت میکنید، مردگان زنده میشوند و تشنه گوشت هستند. هولناک است، درسته؟
گیمپلی در اینجا مشابه سال گذشته است – من هنوز عاشق این هستم که به سمت گروهی از زامبیها سُر بخورم و یک تفنگ ساچمهای شلیک کنم تا زمانی که فقط به خمیر تبدیل شوند و غیره. نه، آنچه جدید است نقشهها هستند. من هر دو نقشه را در حالتهای مبتنی بر دور خود بازی کردهام، Ashes of the Damned و Vandorn Farm (به نظر میرسد دومی بخشی از اولی باشد، اما هنوز در حالت استاندارد به آن نرسیدهام)، و تاکنون مزرعه را ترجیح میدهم. به نظر میرسد Ashes of the Damned خانه آن چیزی باشد که غذای سنتیتر “پیدا کردن اسرار برای اتمام نقشه” خواهد بود، در حالی که Vandorn Farm بیشتر “شما با مردگان متحرک در اینجا گیر افتادهاید، بچه، پس سعی کنید زیاد نمیرد” است.
اجرای ما در اولی زمانی به پایان رسید که یکی از همتیمیهایم، که با بقیه ما ارتباط برقرار نمیکرد، یک کامیون برداشت و شروع به رانندگی آن به سمت هدف بعدی کرد… قبل از اینکه تصمیم بگیرد ممکن است لذتبخشتر باشد که به زامبیها بکوبد تا اینکه منفجر شود. بقیه ما بیشتر نقشه را صرف تلاش برای رسیدن به کامیون یا انتظار بیهوده برای زنده شدن پس از مرگ همه ما کردیم. به همان اندازه که فکر میکنید خوب پیش رفت. من علاقهمندم ببینم Ashes of the Damned با یک گروه پرحرفتر چه چیزی برای ارائه دارد. در حال حاضر، اگر به من میگفتید که کل ماجرا را توهم کردهام، باور میکردم.
مزرعه بیشتر به سبک قدیمی است. زامبیها از تیرهای چوبی در انبار بزرگ آویزان هستند، انبار کوچکتر محل Mystery Box است که در آن هر یک از همتیمیهای من به امید زودگذر یک تفنگ اشعهای نذوراتی تقدیم کردند و یک خانه با یک خانواده اسکلتی بود که پشت میز شام نشسته بودند و سقفی که بهشدت به، خوب، سقف بیشتری نیاز داشت. این نقشه بسیار جالبتری نسبت به Ashes of the Damned بود و من از پیمایش در پیچ و خمهای آن، یادگیری اینکه همه چیز کجاست و گذراندن وقت بینابینی برای کشتن وحشتهای بدبختی که قبلاً انسان بودند، لذت بردم.
مشکل، بار دیگر، این بود که ما هنوز نمیتوانستیم بفهمیم چه کار کنیم. نوعی عفونت مرموز روی یکی از دستگاههایی که به نظر میرسید مزرعه را تغذیه میکند، در حال رشد بود، اما پس از اینکه آن را نابود کردیم، هدف ما به ما گفت که منتظر بمانیم تا دوباره برگردد. بنابراین ما این کار را انجام دادیم، زامبیها را کشتیم و تعداد دورها را بالا بردیم. مشکل اینجاست که عفونت هرگز دوباره ظاهر نشد. به طور معمول، این چیز خوبی است. آنتیبیوتیکها اثر کردند و حال بیمار خوب است، متشکرم. در این مورد، به این معنی بود که ما به دور هشتم رسیدیم، هیچ اتفاقی نیفتاد، ما چهار نفر چند دقیقه را صرف جستجوی هر زامبیای کردیم که بهنوعی از دست داده بودیم یا راهی برای پیشرفت، و سپس هر سه همتیمی من پس از اینکه نتوانستیم بفهمیم چه چیزی در راه است، بازی را ترک کردند. سخت است آنها را سرزنش کرد. مزرعه باحاله، اما من ترجیح میدهم چیزی با رنگهای گرمتر و جسدهای در حال پوسیدن کمتر داشته باشم، میدانید؟
همانطور که گفتم، من هرگز مطمئن نیستم که چه برداشتی از Call of Duty داشته باشم و این به حالت Zombies امسال نیز تعمیم مییابد. مطمئناً خوب بازی میشود و میتوانید مقدار مضحک پولی را که برای توسعه آن روی صفحه نمایش صرف شده است، ببینید – اما بخشهای چسبناک، لزج و آبدار این حالت هنوز خود را به من نشان ندادهاند. همانطور که معمولاً اتفاق میافتد، موفقیت آن تا حد زیادی به نحوه تکان خوردن نقشهها بستگی دارد. من به یک استخوانبر و یک بازکننده دنده نیاز دارم تا به قلب تپنده این چیز برسم، اما مشکلی نیست. نمیتوانم بگویم که علاقهمند نیستم ببینم در آنجا چه خبر است. فقط امیدوارم در این فرآیند چیزی به من نچسبد.
