
به یاد دارم زمانی که برای اولین بار در سال ۲۰۱۸ Escape From Tarkov را تجربه کردم، مجذوب ساختار پیچیده و فوقالعاده چالش برانگیز آن شدم. دقیقاً مانند PUBG در ژانر بتل رویال، این تلاش امیدوارکننده در یک شوتر استخراجی، عناصر متمایز فراوانی را ارائه کرد که من را متقاعد کرد که این بازی قرار است به یک احساس بزرگ تبدیل شود، حتی اگر در وضعیت دسترسی زودهنگام آن کمی خشن باشد. سالها بعد، با ورود نهایی آن به نسخه ۱.۰، شگفتانگیز است که چقدر پیشرفت کرده است، در حالی که دقیقاً به همان اندازه که به یاد دارم، آزاردهنده است. رویکرد سهلانگارانه به ورود که بازیکنان جدید را ملزم میکند تا قبل از دستیابی به یک پیروزی، دهها ساعت را صرف کوبیدن سر خود به مکانیکهای بیرحمانهاش کنند، همان چالش بیامانی را به تصویر میکشد که همیشه آن را تحسین کردهام، در حالی که سایر ناامیدیها، مانند اشکالات مداوم، عملکرد فنی پایین و عدم توانایی در مقابله با فراوانی متقلبان، به طرز ناامیدکنندهای بیشتر از همیشه باقی مانده است. من تاکنون تنها حدود ۳۰ ساعت را با نسخه ۱.۰ گذراندهام، که (همانطور که هر بازیکن کهنهکار به شما خواهد گفت) به سختی زمانی است، اما در حال حاضر به نظر میرسد که این پیشگام ممکن است در گرد و غبار ژانری که ایجاد کرده است، رها شده باشد.
Escape From Tarkov نه تنها از اولین شوترهای استخراجی مستقل است، بلکه یکی از وفادارترین بازیها به اصول بیرحمانهای است که این ژانر بر آن ساخته شده است. نه تنها شما به یک جهنم مرگبار پر از NPCهای کشنده و حریفان انسانی بیرحم پرتاب میشوید، بلکه در تلاش خود برای زنده ماندن و غارت، مطلقاً هیچ راهنمایی به شما داده نمیشود. هیچ یک از سیستمهای پیشرفت به شما توضیح داده نمیشود، هیچ نقشهای برای شما وجود ندارد که در حین حضور در میدان به آن نگاه کنید تا مکان نقاط استخراج را نشان دهد، و شما میتوانید به راحتی دهها ساعت را صرف مطالعه پیوستهای سلاح و انواع مهمات کنید تا صرفاً نحوه استفاده از ابزار مرگ را که در سفر خود با آن روبرو خواهید شد، دریابید.
از جهاتی، من واقعاً تحسین میکنم که Tarkov چقدر سرسخت است – طراحی دقیق و متفکرانه بازی، و حس کشفی که در صدها درسی که به سختی آموخته شدهاند رخ میدهد، میتواند فوقالعاده ارزشمند باشد. اما همچنین مواقعی وجود دارد که همه چیز بسیار ناامیدکننده است، مانند اینکه رابط کاربری و منوها چقدر وحشتناک سازماندهی شدهاند، انگار که به طور خاص برای تحقیر شما طراحی شدهاند. اینکه آیا پاداش احساس راحتی کافی برای بیرون آوردن بهترین تجهیزات خود و تلاش برای یک استخراج موفق ارزشش را دارد یا خیر، در نهایت به چند چیز بستگی دارد: تحمل شما در برابر درد، و انگیزه شما برای تسلط بر چیزی که به عنوان آزمون نهایی تخصص شما در سیستمهایی طراحی شده است که Tarkov از آموزش آنها امتناع میکند. حداقل در این ساعات اولیه با نسخه ۱.۰، من خود را در جایی در وسط مسحور شدن از لبههای سخت و انزجار کامل از انتخابهای طراحی قدیمی میبینم.
متأسفانه، طراحی تعمداً تنبیهی با مسائل کاملاً غیرعمدی همراه شده است که این عرضه کامل را بسیار چالش برانگیزتر کرده است. سرورها تاکنون فوقالعاده غیرقابل اعتماد بودهاند، با قطع شدنهای مکرر و زمانهای انتظار بیشتر از ۱۵ دقیقه برای ورود به یک مسابقه، و متقلبان فراوان هستند زیرا حسابها و اقلام میتوانند در بازار سیاه با پول واقعی معامله شوند. در نتیجه، من تصمیم گرفتهام که بیشتر وقت خود را در این هفته اول فقط روی حالت PvE برای حفظ سلامت عقل خود متمرکز کنم.
همچنین مسئله این است که این چیز با استانداردهای امروزی چقدر بد به نظر میرسد و عمل میکند. به یاد دارم فکر میکردم که وقتی آخرین بار از Escape from Tarkov بازدید کردم، از نظر بصری عالی نبود، و بازگشت دوباره به آن چند سال بعد هیچ لطفی به آن نکرده است. اشیاء موجود در محیط تاریک و دارای بافت پایین هستند، و به جز فروشندگانی که در حین انجام ماموریتها با آنها گپ میزنید، چهرههای انسانی به نظر میرسد که با استفاده از مولد هیولایی که سازنده شخصیت The Elder Scrolls IV: Oblivion است، مدلسازی شدهاند. مدتی طول میکشد تا به اندازه کافی بازی کنم تا این بررسی را نهایی بنامم، بنابراین امیدوارم که توسعهدهنده Battlestate Games بدترین این مشکلات را قبل از اینکه من را دیوانه کنند، برطرف کند، اما شروع فوقالعاده ناهموار بوده است.
به هر حال، باید به آن برگردم – بین حالت PvE، حالت PvP و Arena، کارهای بیشتری برای دیدن و انجام دادن دارم قبل از اینکه بتوانم توصیهای ارائه دهم. در حال حاضر، غوطهور شدن دوباره در این بازی تأثیرگذار و عصبی کننده به طور مساوی هم جذاب و هم آزاردهنده بوده است، اما من مشتاقانه منتظر هستم تا تا جایی که میتوانم به اعماق لانه خرگوش فرو بروم.

