دسته: اخبار سینمای جهان

  • نقد و بررسی فیلم عملیات غیرممکن: حساب نهایی

    نقد و بررسی فیلم عملیات غیرممکن: حساب نهایی

    فیلم «عملیات غیرممکن: حساب نهایی» (Mission: Impossible – The Final Reckoning) هشتمین و ظاهراً آخرین قسمت از سری اکشن جاسوسی کریستوفر مک‌کواری و تام کروز است. داستان بلافاصله پس از «قسمت اول حساب مرگ» رخ می‌دهد و مأمور مخفی ایتن هانت (تام کروز) باید با کمک دوستانش لتر کالج، بنجی و گریس، هوش مصنوعی خطرناکی به نام «انتی» را نابود کند. این قسمت بیش از دو ساعت و نیم طول دارد، اما به‌گفتهٔ بسیاری از منتقدان قریباً بدون وقفه پیش می‌رود و با مجموعه‌ای از سکانس’های اکشن بی‌سابقه تماشاگر را همراه می‌کند.

    داستان و شخصیت’ها

    در «حساب نهایی» ایتن هانت پس از رویداد‌های قسمت قبل دو کلید طلایی در اختیار دارد. کلیدها باید به همراه یک ماژول درون یک زیردریایی روسی غرق‌شده جفت شوند تا امکان کنترل يا نابودی «انتی» فراهم شود. در مقابل او گابریل (اسای مورالس) مینقطات قوت: سکانس’های اکشن خیره‌کننده

    منتقدان اذعان دارند که اصلی‌ترین جذابیت «حساب نهایی» صحنه’های اکشن آن است. دو سکانس عظیم فیلم – یکی عملیات در بقایای یک زیردریایی در اعماق اقیانوس و دیگری تعقیب و گیرز با دو هواپیمای دوباله در دره‌ای تنگ و صعود آن’ها به ارتفاع ده هزار فوت – به‌عنوان بهترین سکانس’های کل مجموعه توصیف شده‌اند. تام کروز مثل همیشه خودش بدلکاری’ها را انجام می’دهد و حتی از بدنهٔ هواپیما آویزان می‌شود، که یادآور بدلکاری’های حماسی قسمت‌های قبلی است. فیلم ترکیبی از فضای جاسوسی دههٔ ۱۹۹۰ و تهدیدهای فناوری روز مانند هوش مصنوعی است و همین تضاد، حس نوستالژی و مدرنیته را همزمان ایجاد می’کند.

    فیلم همچنین در صحنه’های طنزآمیز نیز موفق است. صحنه‌هایی که در آن ایتن هنگام فرار دائما توسط افراد مختلف برای مأموریت بعدی استخدام می’شود، طنز دلنشینی دارد و بار جدی فیلم را کاهش می’دهد.’خواهد کنترل این هوش مصنوعی را به‌دست گیرد. اعضای ثابت تیم (بنجی دون، لوتر استیکل) دوباره در کنار هانت هستند و گریس (هیلی اتول)، سارق چیره’دست قسمت قبل، تبدیل به مأمور رسمی IMF شده است. شخصیت’های تازه مانند کاپیتان بریگز و رئیس‌جمهور اسلون نیز معرفی می’شوند، اما محور روایت همچنان روی ایتن و درگیری شخصی او با گابریل و «انتی» متمرکز است.

    نقطات ضعف: طولانی بودن و روایت سنگین

    با این حال، بسیاری از منتقدان از طولانی شدن بیش از حد فیلم و تمرکز بیش از اندازه بر توضیح مأموریت شکایت کرده’اند. حدود یک ساعت اول فیلم صرف خلاصه‌سازی قسمت‌های قبلی و توضیحات تکراری دربارهٔ نقشهٔ جدید می‌شود و گفت‌وگوها مدام خطرات را یادآوری می‌کنند. این بخش ریتم فیلم را کند می’کند و پیش از رسیدن به صحنه’های اصلی زیر آب و هواپیما، مخاطب را خسته می‌کند.

    همچنین برخی نقاط داستانی به اندازهٔ کافی پرداخت نشده‌اند یا ناگهان رها می‌شوند. مثلاً یک افشاگری مهم در اوایل فیلم بدون زمینه‌چینی مناسب رخ می‌دهد و چند خط داستانی به‌طور ناقص باقی می‌مانند. تکرار بیش از حد تصاویر آرشیوی و فلاش‌بک‌های هفت فیلم قبلی حس خدمت به طرفداران (fan service) دارد و باعث پراکندگی روایت می‌شود.

    دیدگاه منتقدان

    • Keith & the Movies: این منتقد فیلم را یک بلاک‌باستر تمام‌عیار می‌داند که با وجود چند ایراد جزئی (مانند افشاگری بی‌مقدمه و چند رشته‌رهاشده) ضرباهنگ بالایی دارد و پایان شکوهمندی برای یکی از بهترین فرنچایزهای اکشن تاریخ است.
    • Geeks of Color: به کندی و پراکندگی پرده’ای اول اشاره می‌کند و می‌گوید یک ساعت ابتدایی فیلم صرف توضیحات و مذاکرات تکراری می‌شود، اما از نیمهٔ دوم و به‌ویژه سکانس‌های زیر آب و هواپیما تمجید می‌کند. در مجموع فیلم را طولانی، ناهموار ولی در سکانس’های اکشن تماشایی می‌داند.
    • The Movie Blog: این وب‌سایت از اکشن نفس’گیر، طراحی صدای قدرتمند و ترکیب نوستالژی جاسوسی با تهدید’های مدرن تقدیر می‌کند، اما معتقد است درام فیلم بیش از حد جدی و غلیظ است؛ تکرار مداوم جمله‌هایی مثل «سرنوشت جهان در دستان توست!» باعث می‌شود قسمت اول خسته‌کننده باشد و برخی تغییرات شخصیتی (مانند تغییر جهت شخصیت پاریس) پرداختی منطقی ندارند. در نتیجه فیلم را ترکیبی از هیجان و لغزش’های روایی توصیف می‌کند.
    • Roger Ebert: این نقد بخش اول را سنگین و فاقد شوخ‌طبعی می‌داند و می‌گوید فیلم بیش از حد تلاش می‌کند شخصیت ایتن هانت را اسطوره‌ای جلوه دهد. با این حال از بدلکاری’های خیره‌کننده و اجرای تیم بازیگران، به‌ویژه صحنه‌های زیر آب و هواپیما، تمجید می‌کند.
    • The Guardian: این رسانهٔ بریتانیایی فیلم را «احمقانه اما به‌طرز وحشیانه‌ای سرگرم‌کننده» می‌خواند و بر پیام ضد هوش مصنوعی و بدلکاری’های نفس’گیر تام کروز تاکید می‌کند.

    جمع‌بندی

    «عملیات غیرممکن: حساب نهایی» پایانی باشکوه برای مجموعهٔ مأموریت غیرممکن است. فیلم با سکانس’های اکشن بدیع، جلوه‌های بصری و صوتی چشمگیر و اجرای بدون دوبل تام کروز یادآور دلیل محبوبیت این سری در سه دههٔ اخیر است. با این حال، زمان طولانی، روایت بیش از حد جدی و توضیحات مکرر باعث می‌شود که برخی از مخاطبان احساس خستگی کنند و پرداخت شخصیت‌ها و خطوط داستانی برخی نقاط ضعف فیلم به‌شمار می‌روند. در مجموع اگر طرفدار این فرنچایز هستید، «حساب نهایی» را روی پردهٔ سینما و با صدای بلند تجربه کنید، زیرا با تمام کاستی‌هاش، یک خداحافظی پرهیجان و دیدنی محسوب می‌شود.

    تام کروز و تیم او در صحنه’ای از فیلم حساب نهایی

    تصویر مفهومی از جاسوس در دنیای دیجیتال

  • آواتار: آتش و خاکستر: میک اسکورزبی بعد از اینکه یک بازو را به پایاکان واگذار کرد، به صحنه برگشته است: «این دفعه، داستان، داستان خودمه»

    آواتار: آتش و خاکستر: میک اسکورزبی بعد از اینکه یک بازو را به پایاکان واگذار کرد، به صحنه برگشته است: «این دفعه، داستان، داستان خودمه»

    در نگاه اول، آواتار: راه آب حکایت از خانواده ناوی، یعنی جیک و نیتیری، داشت. داستانی از رجعت مایلز کواریچ بدنهاد، که حالا خود یک «ریکام» ناوی گشته است. قصه‌ای از رنجش‌های کهنه، مجادلات نوین و پیمان‌های سستی که در گستره پاندورا به وقوع می‌پیوندند. ولی در کنار تمامی این موارد، یک رشته داستانی دیگر نیز تخیل مخاطبان را تسخیر کرد: مصیبت پایاكان، وال فضایی غول‌آسای تولكون که با پسر یاغی جیک، یعنی لوآک، رابطه برقرار کرد و در برندن كاول، دریانورد جنون زده به نام میك اسکورزبای، دشمنی انسانی برای خود دست و پا نمود. میک اسکورزبای در پی شکار تولکون‌ها و استخراج ماده مغزی فوق‌العاده گرانبهای آنها بود تا ثروتی بیندوزد. در نوبت قبل، در مصاف بین اسکورزبای و پایاكان، اسکورزبای یکی از بازوهایش را از کف داد. حال، در آواتار: آتش و خاکستر، او برای دور بعدی بازگشته است.

    در حالی که اسکورزبای در فیلم دوم از شرارت خویش در دریاهای آزاد کام می‌گرفت، این بار او با انتقام رجعت می‌نماید. کاول به امپایر در جدیدترین گزارش خود از مسیر پاندورا اظهار می‌دارد: «آنچه جیم [کامرون، کارگردان] و من در مورد اسکورزبای در این فیلم به آن پرداختیم این بود که او چگونه در فیلم پیشین در قالب یک کابوی دریاها با موهای ژولیده پدیدار شد، تا پولی به چنگ آورد و اندکی قهقهه سر دهد. این بار او برای مو، باد، خنده یا پول این کار را نمی‌کند.» زمان میک اسکورزبای نسخه ۲.۰ فرارسیده است. کاول هشدار می‌دهد: «او در مبارزه پایانی خود شکست خورد، می‌داند که یک کینه دیرینه و موروثی نسبت به او وجود دارد، و از این رو این بار مسئله شخصی است.» «نابودگر است. و از لحاظ کاری که در صدد انجامش است، چه بسا کمی خشونت‌بارتر نیز باشد.»

    امکان دارد او در نبرد قبلی‌اش یک عضو را از دست داده باشد، ولی این مانع از آن نمی‌شود که اسکورزبای در آتش و خاکستر با تمام قوا حاضر شود. کاول با خنده می‌گوید: «همه‌مان این وضعیت را تجربه کرده‌ایم، اینطور نیست؟ یک بازو کم شده، چند تولکون خشمگین بالای سرت!» «ولی دست کم نگیرید که اسکورزبای شاید از شکست خود استفاده کند و آن را به یک نقطه قوت تبدیل سازد.» بزرگ‌ترین نبرد سینمایی در راه است.

    Empire – October 2025 – The Running Man newsstand cover

    گفتگوی تمام و کمال امپایر با برندن کاول و جرمین کلمنت را در شماره مرد فراری مطالعه کنید، که از پنجشنبه ۲۸ آگوست در دسترس قرار خواهد گرفت. یک نسخه را به شکل آنلاین از اینجا پیش خرید کنید. مسیر پاندورا هر ماه در امپایر ادامه دار است – جهت دریافت مجله به صورت ماهانه و استماع جدیدترین اخبار ناوی، از اینجا مشترک شوید. آواتار: آتش و خاکستر از تاریخ ۱۹ دسامبر در سینماهای بریتانیا اکران خواهد شد.

  • ‎به گفته ریان جانسون، بنوا بلان را در "مردگان بیدار می‌شوند" در حال بررسی یک قتل "معجزه‌آسا" در کلیسا مشاهده خواهید کرد.

    ‎به گفته ریان جانسون، بنوا بلان را در "مردگان بیدار می‌شوند" در حال بررسی یک قتل "معجزه‌آسا" در کلیسا مشاهده خواهید کرد.

    قانون اصلی در یک معمای چاقوکشی این است که انتظار نداشته باشید فیلم شبیه آخرین معمای چاقوکشی باشد. گلس آنین با حال و هوای آفتابی، تغییری در قیاس با داستان خانوادگی پاییزی چاقوکشی بود. بنابراین، فیلم بعدی با عنوان Wake Up Dead Man: A Knives Out Mystery یک دگرگونی مهم مشابه را نسبت به آخرین اثر ریان جانسون به تصویر می‌کشد؛ روایتی تیره‌تر با فضایی گوتیک که اشاراتی به ادگار آلن پو و واشنگتن ایروینگ دارد و صحنه جزیره خصوصی یونانی را با شهر شبانی نیوانگلند عوض می‌کند، جایی که باورهای همگان در بوته آزمایش قرار می‌گیرد. جانسون به Empire می‌گوید: «در این میان، کارآگاه بنوا بلان با بازی دنیل کریگ از راه می‌رسد و با پرونده‌ای مواجه می‌شود که او را به گونه‌ای بی‌سابقه به مبارزه می‌طلبد.»

    همانطور که نخستین تیزر نشان داد، سومین حضور بلان دارای جنبه‌ای مذهبی است، زیرا قتلی به ظاهر ماورایی جامعه کلیسایی محلی را به چالش می‌کشد. جانسون در گفتگو با Empire در نسخه The Running Man اظهار داشت: «داستان فیلم حول محور کلیسا می‌چرخد و تمام مظنونین از اعضای ثابت کلیسا هستند.» نویسنده-کارگردان که از معماهای پدر براون اثر جی. کی. چسترتون و پازل‌های منطقی بغرنج جان دیکسون کار الهام گرفته، بلان باید واقعیت را از توهم تشخیص دهد. جانسون در مورد پرونده می‌گوید: «بلان قضیه را اینطور می‌بیند که “این فقط یک قتل است، من می‌توانم آن را حل کنم.” اما شیوه ارائه قتل خلاف این را نشان می‌دهد.» «این قتل به صورت یک امر غیرممکن که هرگز نمی‌توانسته رخ دهد، تقریباً معجزه‌آسا، به تصویر کشیده می‌شود. و بلان در نقش یک فرد منطقی وارد می‌شود تا کار همیشگی‌اش را انجام دهد و ثابت کند که اینطور نیست.»

    Wake Up Dead Man

    در حالی که در چاقوکشی بلان با مارتا با بازی آنا د آرماس همکاری داشت و در گلس آنین با هلن با بازی جنل مونی شریک بود، این بار محقق نترس ما با پدر جاد با بازی جاش اوکانر به دنبال یافتن سرنخ‌ها خواهد بود. جانسون می‌گوید: «او در حل این معما با بلان همکار می‌شود. این بیشتر سفر [جاد] است.» اما این بار زمینه دراماتیک بیشتری هم برای بلان وجود دارد. «او بزرگ‌ترین سفر شخصی را در این فیلم تجربه می‌کند. بنوا باید به شکلی متفاوت با [معما] درگیر شود. او در جایگاهی کاملاً متفاوت نسبت به دو فیلم قبلی قرار دارد. من و دنیل اوقات بسیار خوبی را سپری کردیم که در مورد جایگاه بلان در زندگی‌اش فکر می‌کردیم. و من فکر می‌کنم او دارد از یک دوره دشوار عبور می‌کند!» پس برای برخی مداخلات الهی آماده باشید.

    Empire – October 2025 – The Running Man newsstand cover

    داستان کامل Wake Up Dead Man، با افشای سومین معمای Knives Out توسط ریان جانسون، را در نسخه The Running Man مجله Empire بخوانید، که از پنجشنبه 28 آگوست در دسترس است. برای پیش‌خرید آنلاین نسخه به اینجا مراجعه کنید. Wake Up Dead Man: A Knives Out Mystery در تاریخ 8 اکتبر جشنواره فیلم لندن BFI را افتتاح می‌کند و از 12 دسامبر از نتفلیکس پخش خواهد شد.

  • شیطان صفت: جان ام چو در اظهاراتی می‌گوید که «طرح کلی» برای بخش "For Good" نمایان می‌شود: «احتمال خطر بیشتر است»

    شیطان صفت: جان ام چو در اظهاراتی می‌گوید که «طرح کلی» برای بخش "For Good" نمایان می‌شود: «احتمال خطر بیشتر است»

    وقتی Wicked در اواخر سال ۲۰۲۴ به سینماها آمد، تماشاگران را شگفت‌زده کرد – این فیلم با فروش بیش از ۷۵۰ میلیون دلار در گیشه، نامزدی اسکار و دریافت نقدهای مثبت، به موفقیت بزرگی دست یافت. اما چگونه می‌توان از «Defying Gravity» پیشی گرفت؟ جان ام. چو، کارگردان فیلم اول، نیمه اول نمایش موزیکال پرطرفدار را به تصویر کشید – که داستان متفاوتی از جادوگران آز، الفابا با بازی سینتیا اریوو و گلیندا با بازی آریانا گرانده را روایت می‌کند – و با آهنگ حماسی الفابا به اوج خود رسید. اما نگران نباشید، قسمت دوم با عنوان Wicked: For Good، حرف‌های بیشتری برای گفتن دارد.

    همانطور که چو به Empire توضیح می‌دهد، تماشاگران در واقع فقط نیمی از ماجرا را دیده‌اند و اتفاقات بعدی، تجربه را عمیق‌تر و کامل‌تر می‌کنند. او با لبخند می‌گوید: «من هیجان‌زده‌ام که مردم تصویر بزرگ‌تر و دامنه کامل بازی سینتیا و آریانا در این فیلم را خواهند دید.» او در مورد For Good می‌گوید: «من از استقبال از آن‌ها در قسمت اول بسیار خوشحالم، اما قسمت دوم فیلم جایی است که داستان اصلی شکل می‌گیرد.» و چه داستانی! الفابا، «جادوگر توانا»، گلدبلوم را به چالش می‌کشد و مسیر خود را دنبال می‌کند، در حالی که میمون‌های بالدار به دنبال او هستند. گلیندا در شهر زمرد با مادام موریبل خبیث تنها می‌ماند و یک حکومت ستمگر تهدید می‌کند که سرزمین را به تصرف خود درآورد. علاوه بر این، ما وارد قلمرو Wizard Of Oz می‌شویم – جاده آجری زرد را که در تصویر انحصاری بالا به نمایش درآمده است، تماشا کنید.

    منتظر یک سفر پرفراز و نشیب برای هر دو قهرمان ما باشید – به خصوص قهرمان سبزپوش. چو توضیح می‌دهد: «خطر برای الفابا از هر زمان دیگری بیشتر است. او برای افشای جادوگر تلاش می‌کند، اما در این راه تنهاست. آیا یک نفر واقعاً می‌تواند تغییری ایجاد کند؟ او با پروپاگاندای جادوگر مواجه است که او را جادوگر خبیث می‌نامد و در مورد سبز بودن پوست و پلید بودن روحش صحبت می‌کند. وقتی خانه‌ای که به آن اعتقاد داشتید دیگر شما را نخواهد، چه اتفاقی می‌افتد؟ آیا ارزش دفاع دارد؟ چرا باید بمانیم؟» این بار او باید چیزی فراتر از جاذبه را به چالش بکشد.

    Empire – October 2025 – The Running Man newsstand cover

    داستان کامل Empire از Wicked: For Good – همراه با مصاحبه با جان ام. چو در مورد قسمت دوم مورد انتظار – را در نسخه The Running Man، که از پنجشنبه ۲۸ آگوست در دسترس خواهد بود، بخوانید. یک نسخه را از اینجا به صورت آنلاین پیش‌خرید کنید. اکران Wicked: For Good در سینماهای بریتانیا از ۲۱ نوامبر آغاز می‌شود.

  • «به گفته کولمن دومینگو، دنیای پادآرمانی مرد دونده این سوال را پیش می‌کشد که "تمایل داریم در چه جهانی سکونت کنیم؟"»

    «به گفته کولمن دومینگو، دنیای پادآرمانی مرد دونده این سوال را پیش می‌کشد که "تمایل داریم در چه جهانی سکونت کنیم؟"»

    هیچ مسابقه‌ای نیست که بدون یک مجری عالی بدرخشد. چه کسی می‌خواهد میلیونر شود با حضور کریس ترنت اوج گرفت. Jeopardy! آمریکایی در طی سال‌ها مجریان مشهور بسیاری داشته است (از نظر فنی، پاسخ‌ها همان سؤالات هستند). و The Chase بدون بردلی والش چه ارزشی داشت؟ در The Running Man، یک مسابقه تلویزیونی مشهور – یک کابوس شکار انسان وحشیانه، که در آن ۳۰ روز زنده می‌مانید تا انبوهی از پول نقد را ببرید – بابی تی، MC خود را دارد که توسط کولمن دومینگو افسانه‌ای در اقتباس جدید ادگار رایت بازی می‌شود. او در اولین تریلر فیلم، حضوری قدرتمند از خود نشان داد و فریاد زد: «این آمریکاست، لعنتی! و ما هیچ مزخرفی را تحمل نمی‌کنیم!»

    از نظر دومینگو، دنیای هجوآمیز فیلم واقعاً با دنیای ما خیلی فاصله ندارد. او به Empire می‌گوید: «فکر نمی‌کنم که برای قرار گرفتن در یک جامعه دیستوپیایی نیازی باشد که خیلی دورتر را نگاه کنیم.» «به همین دلیل است که وجود فیلمی مانند این بسیار ضروری است.» در حالی که تمرکز بر هیجانات بزرگ است – دنبال کردن بن ریچاردز، شرکت‌کننده با بازی گلن پاول، در حالی که تلاش می‌کند در بازی برنده شود، در حالی که تمام دنیا در پی او هستند – یک چیز جدی در پس همه این کشتارها پنهان است. دومینگو می‌گوید: «این فیلم سرگرم‌کننده خواهد بود، اما در عین حال شما را وادار می‌کند که فکر کنید می‌خواهیم در چه نوع دنیایی زندگی کنیم.» «و کجا باید احتمالاً دکمه «توقف» را فشار دهیم تا روح خود را حفظ کنیم.»

    دومینگو فقط به مدت یک هفته به تولید پیوست – که در این مدت نامزد دریافت جایزه بفتا برای Sing Sing شد. برای پاول، که داستان حول او می‌چرخد، او یک مکمل عالی برای گروه شخصیت‌های فرعی بود که در طول فیلمبرداری با آنها آشنا شد. پاول می‌گوید: «من هرگز احساس تنهایی نکردم.» «احساس می‌کردم که هر چند هفته یک بار یک دوست جدید پیدا می‌کنم. همیشه مثل فصل جدیدی از داستان بود.» به هر حال، یک مسابقه بدون شرکت‌کننده و مجری چه ارزشی دارد؟

    Empire – October 2025 – The Running Man newsstand cover

    مقاله کامل جلد Empire درباره The Running Man را بخوانید – به پشت صحنه بروید تا اکشن را از نزدیک ببینید و با ادگار رایت، گلن پاول، جاش برولین، کیتی او’برایان، کولمن دومینگو و دیگران صحبت کنید – در شماره اکتبر 2025، که از پنجشنبه، 28 آگوست در دسترس خواهد بود. برای پیش‌سفارش یک نسخه به صورت آنلاین، از اینجا اقدام کنید. The Running Man از 14 نوامبر در سینماهای بریتانیا به نمایش درخواهد آمد.

  • باشگاه آدمکشی پنجشنبه

    باشگاه آدمکشی پنجشنبه

    گروهی متشکل از چهار بازپرس غیرحرفه‌ای سالخورده که در یک سرای سالمندان مجلل اقامت دارند، در حال بررسی قتل یک تاجر محلی حیله‌گر هستند.

    احتمالاً فقط استیون اسپیلبرگ (که در اینجا وظیفه تهیه کنندگی را بر عهده دارد) می‌تواند کریس کلمبوس را به عنوان استاد مسلم و بی‌ادعای آثار کلاسیک دوران کودکی هزاره جدید تحت الشعاع قرار دهد. او پس از نویسندگی فیلم‌های گرملین‌ها و گونیز، به کارگردانی فیلم‌های ماجراهای پرستاری کودک، تنها در خانه و دنباله آن، خانم دابت‌فایر و طبیعتاً دو فیلم اول هری پاتر پرداخت. با اینکه او اخیراً فیلم‌های خانوادگی را با تهیه‌کنندگی فیلم‌های رابرت اگرز تاخت زده است، اما با اقتباس درخشان نتفلیکس از باشگاه قتل پنج‌شنبه به پشت صندلی کارگردانی بازگشته است. اگر مدتی است که به یک کتابفروشی در فرودگاه سر نزده‌اید، باید بدانید که این مجموعه کتاب‌های جنایی دنج فوق‌العاده پرطرفدار ریچارد عثمان، مجری تلویزیونی، است. و به راحتی می‌شود فهمید که چرا کلمبوس به این کار دست زده است. گرچه قهرمانان داستان بازنشستگان هستند، ولی سرای سالمندان مجلل کوپرز چیس بیشتر به یک مدرسه شبانه‌روزی جادویی شبیه است و تصویر فیلم از انگلستان، تقریباً به اندازه تصویر جعبه شکلات، خیالی است.

    The Thursday Murder Club

    جویس (سلیا ایمری)، یک پرستار سبک‌مغز بازنشسته، تازه وارد کوپرز چیس شده است و به‌طور اتفاقی به باشگاهی با همین اسم برمی‌خورد که به‌جای بررسی قطعات پازل اره‌ای، در حال تحلیل مدارک دهشتناک پرونده‌های حل نشده است. الیزابت (هلن میرن)، رئیس سابق MI6، تحت تأثیر تحمل بالای جویس در برابر خونریزی قرار می‌گیرد و او را وارد تیم می‌کند و او به ران سوسیالیست (پیرس برازنان) و ابراهیم روانپزشک (بن کینگزلی) می‌پیوندد، با کمی کمک از طرف افسر پلیس واقعی، PC دی فریتاس (نائومی آکی). اما خیلی زود متوجه می‌شویم که کوپرز چیس از طرف مالک بدنام، ایان ونتام (دیوید تننت شرور) تهدید می‌شود، او می‌خواهد آنجا را به نفع آپارتمان‌های لوکس تخریب کند و وقتی رقیب تجاری ونتام به قتل می‌رسد، باشگاه با یک پرونده بسیار داغ‌تر برای حل کردن روبه‌رو می‌شود.

    شوخ‌طبعی آن بسیار بی‌رمق است و با توجه به اینکه بازیگران برجسته‌ای دارد، این مایه شرمساری است.

    شاید نیازی به گفتن نباشد که میزان تحمل شما در مورد این سطح از تصنع، با برش‌های فراوانی از کیک و یک موسیقی شیرین موقع غمگین شدن اوضاع، متفاوت است. به نظر می‌رسد که دیالوگ‌ها صرفاً توضیحی هستند و شوخ‌طبعی آن بسیار بی‌رمق است و با توجه به اینکه بازیگران درخشانی دارد، این مایه شرمساری است. فقط جاناتان پرایس در نقش استیون، همسر الیزابت که با زوال عقل دست‌وپنجه نرم می‌کند، تأثیر به سزایی بر جای می‌گذارد.

    خود طرح قتل وظیفه خود را انجام می‌دهد، اما راز بزرگتر این است که چطور بعضی از این شخصیت‌ها می‌توانند از پس زندگی در چنین سرای سالمندان فوق‌العاده لوکسی برآیند. داستان از ما می‌خواهد که از این بابت که کوپرز چیس می‌تواند با آپارتمان‌های گران‌قیمت جایگزین شود، خشمگین شویم، در حالی که اساساً دقیقاً از همین چیزها تشکیل شده است. تعلیق ناباوری عالی است، اما همدلی با وضعیت ساکنان وقتی واضح است که آن‌ها پول زیادی به دست می‌آورند، کار دشواری است.

    شاید این فیلم برای یک استراحت یکشنبه شب مناسب باشد، اما وقتی نوبت به به تصویر کشیدن پیری می‌رسد، بیشتر تحقیرآمیز است تا اینکه بینش‌دهنده باشد. این فیلم به‌اندازه یک دمپایی کهنه ناامیدکننده است.

  • فصل پنجم کارآگاه حقیقی این فرصت را دارد که نیکلاس کیج را در نقش اصلی به خدمت بگیرد.

    فصل پنجم کارآگاه حقیقی این فرصت را دارد که نیکلاس کیج را در نقش اصلی به خدمت بگیرد.

    هر کدام از فصل‌های کارآگاه حقیقی با هنرپیشه‌(های) اصلی‌اش شناخته می‌شود. فصل نخست زوج به‌یادماندنی متیو مک‌کانهی و وودی هارلسون را ارائه داد؛ کالین فارل و ریچل مک‌آدامز نقش اصلی فصل دوم را ایفا کردند؛ فصل سوم حول ماهرشالا علی شکل گرفت؛ و فصل چهارم، با اسم رمز سرزمین شب، زوج جودی فاستر و کالی ریس را ارائه داد. اکنون، فصل پنجم آتی کارآگاه حقیقی شاید بازیگر اصلی خود را یافته باشد – و این انتخابی بی‌درنگ و آشکار است.

    بنا به گزارش Deadline، نیکلاس کیج، شخصیت دوست‌داشتنی اینترنتی – و اسطوره تمام‌عیار هالیوود – در حال رایزنی برای نقش‌آفرینی اصلی در فصل پنجم مجموعه جنایی و روان‌شناختی شبکه HBO است. اطلاعات این مجموعه به‌شدت محفوظ نگه داشته شده، اما با در نظر گرفتن اتفاقات فصل‌های گذشته، به احتمال فراوان کیج در قالب یک مأمور قانون دیگر ظاهر می‌شود که در پیچیدگی یک معما گرفتار شده است. اوه، و احتمالاً اوضاع به‌شدت، به‌شدت عجیب خواهد شد. تنها اطلاعات دیگری که در دست داریم از طرف HBO آمده، که قبلاً آشکار کرد داستان جدید در پس‌زمینه خلیج جامائیکا، نیویورک رخ می‌دهد. این فصل توسط عیسی لوپز، شورانر سرزمین شب، ساخته می‌شود، که مسئولیت خود را از نیک پیزولاتو، آفریننده اصلی، دریافت کرد (که باعث ناخشنودی مشهور او شد).

    کیج مرد پرکاری است، به‌تازگی از The Surfer، مورد پسند Empire، خلاص شده، و با Madden دیوید او. راسل و مجموعه Spider-Noir پرایم ویدیو در راه است، صفحات نمایش ما به‌زودی از این بازیگر محروم نخواهند شد. با این وجود، با توجه به نقش‌آفرینی‌های دراماتیک غریب و بی‌مهار اخیر او، ایده ورود او به دنیای کارآگاه حقیقی کاملاً بجا به نظر می‌رسد. او حتی شاید باعث شود راست کوهلِ پوچ‌گرای پُرحرفِ فیلسوف‌مآب متیو مک‌کانهی از فصل نخست این مجموعه، برای ارزش خود تلاش کند.

    منتظر بمانید تا مشخص شود که آیا کیج به‌طور رسمی قرارداد امضا می‌کند یا خیر. در صورتی که او این مورد را بپذیرد، تقویم‌های خود را علامت‌گذاری کنید: پیش‌بینی می‌شود این نمایش در سال 2027 به نمایش درآید.

  • Eeny, meeny.

    Eeny, meeny.

    ادی (سامارا ویوینگ)، پس از سالیان سال کار به عنوان راننده فراری برای خلافکاران، می‌کوشد تا یک زندگی پاک را آغاز کند. اما وقتی دوست‌پسر سابق بی‌مسئولیتش، جان (کارل گلاسمن)، با خطر مرگ روبرو می‌شود، مجبور می‌شود تا برای انجام یک دزدی چند میلیون دلاری، دوباره به زندگی سابق خود برگردد.

    این همان نوع فیلمی است که در دهه‌ی 90 می‌توانست سینماها را منفجر کند. امروزه، متأسفانه، این فیلم فقط برای پخش آنلاین در دسترس است. Eenie Meanie – عنوانی که می‌تواند یک فیلم ترسناک یا یک اثر مناسب کودکان را به ذهن متبادر کند، در حالی که هیچ‌کدام نیست – یک کمدی جنایی پرانرژی با لطیفه‌های قوی و سکانس‌های اکشن است که واقعاً باید در یک شب جمعه با حضور جمعیتی پر از تماشاگران پاپ‌کورن‌خورده دیده می‌شد.

    این فیلم، نخستین تلاش کارگردانی شان سیمونز، یک تلاش پرانرژی از همان ابتدا است و یادآور این است که سامارا ویوینگ، ستاره‌ی فیلم آماده باش یا نه، شایسته‌ی شهرت بیشتری است. او نقش ادی را بازی می‌کند (نام مستعار او، عنوان فیلم را شکل می‌دهد)، یک راننده‌ی فراری سابق که اکنون کارمند بانک شده و می‌خواهد زندگی‌اش را تغییر دهد. همانطور که در سکانس قبل از تیتراژ می‌فهمیم، زندگی جنایی او از 14 سالگی آغاز شد، زمانی که پلیس او را در حالی که والدین الکلی و فروشنده‌ی مواد مخدرش را از یک بار کثیف به خانه می‌برد، دستگیر کرد. چند سال بعد، ادی پس از گذراندن یک سیستم فرزندخواندگی سخت، در تلاش است تا پس از سال‌ها پاک کردن کثافت‌کاری‌های دیگران، یک شروع جدید داشته باشد.

    انرژی فراوانی در این اثر وجود دارد.

    اما وقتی جان، دوست پسر سابق پردردسرش (کارل گلاسمن از عشق) – “یازده سپتامبر انسان‌ها”، همانطور که ادی با مهربانی او را خطاب می‌کند – خود را درگیر معاملاتی خطرناک می‌بیند که می‌تواند به قیمت جانش تمام شود، مجبور می‌شود برای آخرین بار دست به کار شود و در یک سرقت که توسط نیکو، رئیس جنایتکار محلی (اندی گارسیا، 18 سال پس از آخرین حضورش در اوشن، دوباره به دنیای سرقت بازگشته است) طراحی شده است، شرکت کند.

    انرژی فراوانی در این اثر وجود دارد. این یک کمدی اکشن است که یادآور آثار شین بلک است (حتی به طور خلاصه در کریسمس اتفاق می‌افتد)، برخی از سکانس‌های اکشن پرانرژی آن یادآور ادگار رایت است (چندین صحنه‌ی رانندگی حس و حال فیلم بیبی درایور را القا می‌کنند) و طنز سیاه و پُرگوی کوئنتین تارانتینو (بسیاری از شخصیت‌ها به طور ناگهانی و خنده‌داری می‌میرند، مانند ماروین بدبخت در داستان عامه‌پسند). مانند مانتی پایتون، فیلمنامه همچنین قدرت کمدی تک‌سیلابیِ نام “تیم” را درک می‌کند.

    این انرژی گاهی اوقات می‌تواند کمی زیاده از حد به نظر برسد: مقدمه‌چینی پیچیده‌ی پرده‌ی اول به تنهایی، دستگیری در نوجوانی، یک بارداری ناخواسته، یک سرقت از بانک، یک تعقیب و گریز مرگبار و موارد دیگر را معرفی می‌کند. شاید می‌شد یک یا دو بشقاب کمتر چرخاند. با این حال، هنگامی که وارد فضای دزدی می‌شویم، همه‌چیز به‌طور سرراستی لذت‌بخش است و از محدودیت‌های این ژانر با سیالیت نادری که در خارج از آثار استیون سودربرگ دیده می‌شود، پیروی می‌کند.

    پرده‌ی آخر به طور کامل آن هیجان، سرعت و لحن را حفظ نمی‌کند و اوجی دارد که تقریباً به سمت تراژدی یونانی یا شکسپیری منحرف می‌شود. برخی از پیچش‌های ملودراماتیک می‌توانند کمی از حسن‌نیت را از بین ببرند. اما این فقط گواهی بر توانایی دائمی این فیلم در غافلگیری است – یک گوهر پنهان واقعی که قطعاً شایسته‌ی پنهان ماندن در لیست تماشای آنلاین شما نیست.

    یک شروع عالی از شان سیمونز، کارگردان بار اولی، و یک استدلال قوی دیگر برای جایگاه A-list سامارا ویوینگ. دنباله‌ی آن را بسازید، که باید «مینی مو» نامگذاری شود.

  • دنیل دی-لوییس، پس از یک غیبت طولانی، با فیلم درام خانوادگی شقایق دریایی به صحنه بازیگری بازگشته است — پیش‌نمایش را ببینید


    شور و هیجان. چشم‌به‌راهی. کمی هم نگرانی. این‌ها تنها تعدادی از احساساتی بودند که در ما زنده شدند وقتی مطلع شدیم دنیل دی-لوییس، برنده سه جایزه اسکار و اسطوره این هنر، برای اولین تجربه کارگردانی پسرش، رونان دی-لوییس، در فیلم سینمایی Anemone، مهر ماه گذشته به عرصه بازیگری بازخواهد گشت. شور برای روزی که گمان می‌کردیم هرگز از راه نرسد؛ چشم‌به‌راهی برای نخستین فیلم دی-لوییس پس از سال ۲۰۱۷ و فیلم Phantom Thread; و نگرانی، خب، پس از هشت سال غیبت، راهی نبود که بدانیم ستاره فیلم‌های پای چپ من، لینکلن، و خون به پا خواهد شد چه ارمغانی خواهد آورد. کافی است بگوییم، به نظر می‌رسد آنچه Anemone قرار است برای ما به ارمغان بیاورد، یک هنرنمایی فوق‌العاده دیگر از DDL در یک درام خانوادگی به‌شدت پرتنش و دل‌انگیز است. فقط تیزر جدید منتشر شده را در ادامه ببینید و قضاوت کنید؛

    Anemone، که صرفاً به‌عنوان کندوکاوی در “پیوندهای بغرنج و ژرفی که بین برادرها، پدرها و پسرها وجود دارد” توصیف شده است، هاله‌ای از ابهام را با خود دارد، اولین تجربه فیلم‌سازی بلند رونان دی-لوییس، نقاش آموزش‌دیده که پا به عرصه فیلم‌سازی گذاشته است. و همین تیزر اولیه برای فیلم به این ابهام دامن می‌زند و دنیل دی-لوییس و شان بین را در نقش برادرهای ازهم‌بیگانه، ری (دی-لوییس) و جم استوکر (بین) معرفی می‌کند که در میانه بادهای سهمگین و رعدوبرق‌های مهیب در شمال انگلستان دوباره به هم پرتاب می‌شوند. دقیقاً چه عاملی آن‌ها را دوباره گرد هم آورده، مشخص نیست، همان‌طور که معلوم نیست چه چیزی به‌طور خاص در گذشته آن‌ها را از هم جدا کرده، اما اشاراتی به یک پیشینه نظامی وجود دارد و هر دو برادر به‌وضوح با اشکال گوناگونی از PTSD خود دست‌وپنجه نرم می‌کنند. اگر خیلی دقیق نگاه کنید، یک صحنه بسیار کوتاه نیز وجود دارد که شبیه Patronus است، اما هنوز فرضیه‌ای در این مورد نداریم…

    حتی در همین نگاه مختصر نخستین به Anemone، دو نکته فوراً نمایان است. نخست اینکه، دنیل دی-لوییس کماکان ۱۰۰٪ توانایی‌هایش را حفظ کرده، و نگاه خصمانه‌ای که وقتی به شان بین می‌گوید “من فراتر از دسترسی تو هستم” به او می‌اندازد، تا ماه اکتبر مجانی در ذهن ما جا خوش خواهد کرد. و دوم اینکه، رونان دی-لوییس – که فیلم‌نامه این اثر را با پدرش نوشته است – به‌روشنی ذوق کارگردانی فوق‌العاده‌ای دارد: دی-لوییس جونیور با همکاری بن فوردزمن، مدیر فیلم‌برداری Love Lies Bleeding و کریس اودی، طراح تولید The Zone Of Interest، به یک فضای روستایی بدشگون قفل کرده که به همان اندازه که شوم است، به شکلی ویرانگر چشم‌نواز است.

    خلاصه رسمی فیلم، که سامانتا مورتون، ساموئل باتملی و سافیا اوکلی-گرین نیز در آن نقش‌آفرینی می‌کنند، از این قرار است: «داستان این فیلم که در شمال انگلستان جریان دارد، با آغاز سفر یک مرد میانسال (بین) از خانه حومه‌ای خود به سمت جنگل شروع می‌شود، جایی که او با برادر گوشه‌گیر و ازخودبیگانه‌اش (دی-لوییس) دیدار می‌کند. این مردان که با گذشته‌ای رازآلود و پیچیده به هم گره خورده‌اند، رابطه‌ای پر تنش و درعین‌حال گاهی مهربانانه را تجربه می‌کنند – پیوندی که برای همیشه با رخدادهای تکان‌دهنده ده‌ها سال پیش دگرگون شده است.»

    بازگشت دنیل دی-لوییس به عرصه بازیگری. یک درام خانوادگی تلخ و گزنده که توسط پدر و پسر به نگارش درآمده. و یک تیزر که پرسش‌هایی بیشتر از پاسخ‌ها برمی‌انگیزد. بله، به نظر می‌رسد Anemone فیلمی است که باید هنگام اکران در سینماهای بریتانیا در ۷ نوامبر، زیر نظر داشت.

  • دونده: شرکت کننده «راک اند رول» کیتی اوبرایان «یک بی طرف درهم و برهم است که به سمت شیطنت درهم و برهم می رود».

    دونده: شرکت کننده «راک اند رول» کیتی اوبرایان «یک بی طرف درهم و برهم است که به سمت شیطنت درهم و برهم می رود».

    برای شرکت در «مرد دونده» به افراد خاصی نیاز است. در جهان خیالی استیون کینگ – که ابتدا در سال 1987 با فیلمی با حضور آرنی به تصویر کشیده شد و اکنون توسط ادگار رایت با دقت بیشتری اقتباس شده است – برنامه‌های بازی بی‌رحمانه و مرگبار بر موج‌های رادیویی و تلویزیونی تسلط دارند و هم سرگرمی برای توده‌ها و هم پول نقد مورد نیاز برای شرکت‌کنندگان را فراهم می‌کنند. بزرگترین آن‌ها؟ «مرد دونده»، یک تعقیب انسانی بدون محدودیت است، جایی که اگر 30 روز زنده بمانید، با جان خود و ثروت زیادی خارج می‌شوید. در مرکز فیلم The Running Man رایت، بن ریچاردز با بازی گلن پاول قرار دارد که برای نجات فرزندش به شدت به پول نیاز دارد – اما او تنها شرکت‌کننده در بازی نیست. همچنین در میان شرکت‌کنندگان، لافلین با بازی کیتی اوبرایان نیز حضور دارد. و اگر او را در Love Lies Bleeding – یا The Mandalorian، یا Mission: Impossible – The Final Reckoning امسال دیده‌اید – می‌دانید که او کسی نیست که بخواهید با او درگیر شوید.

    لافلین با ظاهر متمایزش که ترکیبی از کابوی و وگاس است، چیزی شبیه به یک برگ برنده است. اوبرایان به Empire می‌گوید: «من این نقش را به عنوان یک نقش راک اند رول بازی کردم. در این دنیایی که در آن فرصت‌های بسیار کمی برای وجود داشتن به شما داده می‌شود اگر در جای مناسب به دنیا نیامده باشید، می‌توانید نوع خاصی از طرز فکر را داشته باشید. می‌توانید تسلیم شوید، سرتان را پایین بیندازید. می‌توانید یک شورشی باشید. می‌توانید با جریان همراه شوید.» رویکرد لافلین این است که کارها را به روش خودش انجام دهد. اوبرایان توضیح می‌دهد: «من زیاد Dungeons & Dragons بازی می‌کنم، بنابراین به این فکر می‌کردم که “خنثی بی‌قانون” به “شرور بی‌قانون” تبدیل شود. من فقط می‌خواستم او فردی باشد که می‌خواهد با شرایط خودش زندگی کند.»

    با توجه به اینکه نسخه رایت به رمان «ریچارد باخمن» (کینگ آن را با نام مستعار نوشته است) وفادار است، شرکت‌کنندگان در اینجا به دنیای گسترده‌تری پرتاب می‌شوند – به جای اینکه مانند فیلم آرنی در یک مجموعه استودیویی محدود شوند. اوبرایان در مورد اقتباس قبلی می‌گوید: «بعد از فیلمبرداری دوباره آن را تماشا کردم و با خودم گفتم “این کاملاً متفاوت است”. در مقایسه با این فیلم، که بسیار وسیع به نظر می‌رسد، بسیار محدود به نظر می‌رسد.» فرستادن ریچاردز و لافلین به فضای باز یک نوع تجربه متفاوت را ایجاد می‌کند. او می‌گوید: «قطعاً چیزی در مورد به دام افتادن و محصور شدن وجود دارد که هیجان‌انگیز و طاقت‌فرسا است، اما چیزی در مورد قرار گرفتن در فضای باز – و هدف قرار گرفتن در فضای باز، که در این نسخه بیشتر آن را احساس می‌کنیم – وحشتناک است. من عاشق دیدن این تفاوت در پویایی هستم، اما فکر می‌کنم این نسخه کمی بیشتر هیجان‌انگیز است.» آماده. تنظیم. شروع!

    Empire – October 2025 – The Running Man newsstand cover

    مقاله کامل Empire درباره جلد The Running Man – برای دیدن پشت صحنه و گفتگو با ادگار رایت، گلن پاول، جاش برولین، کیتی اوبرایان، کولمن دومینگو و دیگران – را در شماره اکتبر 2025، که از پنجشنبه 28 آگوست در دسترس است، بخوانید. یک نسخه را به صورت آنلاین از اینجا پیش خرید کنید. The Running Man از 14 نوامبر در سینماهای انگلستان به نمایش در می‌آید.