دسته: اخبار سینمای جهان

  • باله یک بازیکن کوچک: تریلر: کالین فارل در قمارخانه‌های ماکائو در بازگشت کارگردان کنکلاو

    باله یک بازیکن کوچک: تریلر: کالین فارل در قمارخانه‌های ماکائو در بازگشت کارگردان کنکلاو

    کازینوها اغلب منبع الهام خوبی برای فیلم‌ها بوده‌اند. فقط کافی است به فیلم کازینو نگاهی بیندازید، جایی که مارتین اسکورسیزی (باز هم) نقش خدا را بازی کرد. یا یازده یار اوشن، که همچنان یکی از جذاب‌ترین فیلم‌هایی است که تا به حال ساخته شده. حتی زک اسنایدر هم با رها کردن تعدادی زامبی در لاس وگاس در فیلم ارتش مردگان، در شهر گناه سرگرمی پیدا کرد. حالا نوبت ادوارد برگر، فیلمساز، است که در تصنیف یک بازیکن کوچک، نورهای خیره‌کننده، اوج‌های سرگیجه‌آور، باخت‌های ویرانگر و هیجان شهوانی بازی‌های پرپول را به تصویر بکشد – بازگشت سریع دیگری از کارگردان پس از فیلم‌های محفل سری و در جبهه غرب خبری نیست که نامزد جایزه اسکار شده بودند. تریلر رنگارنگ و دیوانه‌وار را اینجا تماشا کنید:

    به نظر می‌رسد برگر در این فیلم حتی شیک‌تر از کارهای قبلی خود عمل کرده است – لرد دویل با بازی کالین فارل را به دنیای بیش از حد محرک کازینوهای ماکائو می‌اندازد، او را مست می‌کند و تمام پول‌هایش را روی میزهای سمت چپ، راست و وسط می‌گذارد. با این حال، به همان اندازه که سرگرم‌کننده به نظر می‌رسد، به نظر می‌رسد بسیار استرس‌زا هم باشد – به نظر می‌رسد دویل در حال تصمیم‌گیری‌های عجولانه است. علاوه بر فارل، نگاهی هم به فالا چن و تیلدا سوینتون می‌اندازیم که هر کدام امیدوارند دویل را در حالی که گذشته‌اش به او می‌رسد، پیدا کنند.

    در اینجا خلاصه داستان رسمی آمده است: «لرد دویل (کالین فارل) در ماکائو پنهان شده است – روزها و شب‌هایش را در کازینوها می‌گذراند، به شدت مشروب می‌خورد و هر پول کمی که برایش باقی مانده است را قمار می‌کند. او که تلاش می‌کند با بدهی‌های به سرعت در حال افزایش خود همگام شود، از سوی دائو مینگ مرموز (فالا چن)، کارمند کازینو که رازهای خاص خود را دارد، پیشنهاد کمک دریافت می‌کند. با این حال، سینتیا بلیث (تیلدا سوینتون) در تعقیب او است – یک بازپرس خصوصی که آماده است دویل را با چیزی که از آن فرار می‌کند، روبرو کند. در حالی که دویل سعی می‌کند به رستگاری برسد، محدودیت‌های واقعیت شروع به بسته شدن می‌کنند.»

    به نظر می‌رسد این تلاش امیدوارکننده دیگری از برگر است که به سرعت در حال تبدیل شدن به یک چهره اصلی در سینما است – و خوشبختانه، این یکی در سینماها اکران می‌شود و از 15 اکتبر در سینماهای منتخب به نمایش در می‌آید، و دو هفته بعد در 19 اکتبر در نتفلیکس پخش می‌شود. تمام!

  • تصاویر اولیه سریال House Of Guinness اثر استیون نایت، درام جدید نتفلیکس، نویدبخش اثری شبیه به Succession است.

    تصاویر اولیه سریال House Of Guinness اثر استیون نایت، درام جدید نتفلیکس، نویدبخش اثری شبیه به Succession است.

    استیون نایت، نویسنده احتمالی فیلم جیمز باند به کارگردانی دنیس ویلنوو، شاید به زودی ودکا مارتینی را آماده کند، اما خالق Peaky Blinders قصد دارد پیش از آن، با همکاری نتفلیکس در House Of Guinness یک نوشیدنی جدید بسازد. پیش از پخش درام جدید نایت از نتفلیکس در 25 سپتامبر، این شبکه مجموعه‌ای جذاب از تصاویر اولیه از سریال الکلی خود را با حضور بازیگرانی چون لوئیس پارتریج، آنتونی بویل، فیون اوشی، امیلی فیرن و جیمز نورتون منتشر کرده است. با ما به دوبلین در دهه 1860 سفر کنید و تصاویر تازه منتشر شده را در زیر ببینید:

    به نظر می‌رسد استیون نایت از حضور در لندن دوران ویکتوریا با A Thousand Blows لذت برده است، زیرا House Of Guinness هم یک پیشنهاد دقیق و پرجزئیات از آن دوران به نظر می‌رسد، اما این بار در آن سوی دریای ایرلند. خلاصه رسمی House Of Guinness که به عنوان یک نوع Succession در کارخانه آبجوسازی معرفی شده، به این شرح است: «House of Guinness یک داستان حماسی است که از یکی از مشهورترین و بادوام‌ترین خاندان‌های اروپا، یعنی خانواده گینس، الهام گرفته شده است. داستان در دوبلین و نیویورک قرن نوزدهم اتفاق می‌افتد و بلافاصله پس از مرگ سر بنجامین گینس، مردی که مسئول موفقیت فوق‌العاده کارخانه آبجوسازی گینس بود، آغاز می‌شود و تاثیر گسترده وصیت‌نامه او بر سرنوشت چهار فرزند بالغش، آرتور (آنتونی بویل)، ادوارد (لوئیس پارتریج)، آن (امیلی فیرن) و بن (فیون اوشی)، و همچنین بر گروهی از شخصیت‌های دوبلینی که با پدیده گینس کار می‌کنند و با آن در تعامل هستند، بررسی می‌کند.»

    در میان گروه بازیگران دوبلینی این مجموعه، می‌توان به نیام مک‌کورمک و الن و پاتریک کاکرین با بازی شیمس اوهارا، بانو هنریتا سنت لارنس با بازی الیزابت دولاو ستاره Andor، جک گلیسون (همان جافری باراتیون خودمان!) از Game Of Thrones در نقش بایرون هجز و جیمز نورتون در نقش شان رافرتی مرموز اشاره کرد که نایت آن را «یکی از خارق‌العاده‌ترین جنبه‌های این مجموعه» توصیف می‌کند. باید دید این گروه پر ستاره چگونه گرد هم می‌آیند و چه هدفی دارند (البته اگر داستان واقعی زندگی گینس‌ها را در ویکی‌پدیا جستجو نکنید)، اما ما مشتاقانه منتظر تماشای House Of Guinness در زمان پخش آن از نتفلیکس در 25 سپتامبر هستیم.

  • بخش Q. برای فصل دوم در نتفلیکس چراغ سبز نشان داد

    بخش Q. برای فصل دوم در نتفلیکس چراغ سبز نشان داد

    ماشین فورد سیرا را روشن کنید – کارل مورک بازگشته است! بله، درست شنیدید: به دنبال موفقیت چشمگیر فصل نخست Dept. Q اسکات فرانک – که بینندگان را با متیو گود در نقش DCI مورک پرحرف و گروه نامنظم کارآگاهانش آشنا کرد: اکرم (الکسی مانولوف)، رز (لئا بیرن) و هاردی (جیمی سیوز) – در حالی که آن‌ها پرونده یک دادستان ربوده‌شده را حل کردند (و آموختند که به عنوان یک تیم نسبتاً کاربردی کار کنند)، نتفلیکس سفری سریع برای فصل 2 به ادینبورگ رزرو کرده است.

    به گفته‌ی اعلامیه‌ی نتفلیکس، گود و گروهش همگی برای فصل 2 این درام جنایی، بر اساس رمان‌های جنایی پرفروش نویسنده‌ی دانمارکی یوسی آدلر-اولسن، بازخواهند گشت. گود، ستاره‌ی این سریال، در بیانیه‌ای به این استریمر گفت: «می‌خواهم از نتفلیکس تشکر کنم که این فرصت را در اختیار ما قرار داد تا بیشتر به بررسی خطوط داستانی Dept. Q بپردازیم. ما یک گروه بازیگران و عوامل فوق‌العاده داریم که توسط نبوغ خودمان، اسکات فرانک، هدایت می‌شوند. مشتاقم ببینم چه چیزی از قلم جادویی او بیرون می‌آید!» مونا قریشی و ماندا لوین، مدیران اجرایی نتفلیکس، نیز در بیانیه‌ی خود در کنار اطلاعیه‌ی امروز افزودند: «ما مشتاق بازگشت به کارل مورک و گروه نامنظم باشکوهش در Dept. Q هستیم. اسکات فرانک بهترین داستان‌سرایی را برای ما به ارمغان آورد و مخاطبان نتفلیکس را در سراسر جهان به هیجان آورد. ما نمی‌توانیم صبر کنیم تا ببینیم مورک و گروهش در فصل 2 چه چیزی را کشف می‌کنند… ادینبورگ، ما برگشته‌ایم.»

    Dept. Q – که به راحتی در بین بهترین برنامه‌های سال 2025 Empire قرار دارد – که شش هفته را در بین ده برنامه‌ی برتر جهانی نتفلیکس در اوایل امسال گذراند – به لطف ترکیبی قوی از طرح‌های بسیار دقیق، اجراهای قوی و شخصیت‌های عمیقاً معیوب اما در عین حال کاملاً قابل‌همدردی، به سرعت طرفدارانی پیدا کرد. به Slow Horses به سبک Taggart فکر کنید و شاید یک‌دهم راه را برای درک لذت بی‌نظیر تماشای برنامه‌ی فوق‌العاده دلگیر و پر از ناسزای فرانک پیموده‌اید. و اکنون، با تأیید امروز برای فصل 2، امیدواریم Dept. Q فقط در لحن با Slow Horses مشترک نباشد – ما حداقل شش فصل دیگر از این برنامه را نیز می‌خواهیم، ترجیحاً با کمتر از یک سال بین هر کدام. ما خیلی چیزها نمی‌خواهیم!

  • The Pilot TV Podcast: Alex Lawther Joins Us to Discuss Peacemaker and Mudtown

    The Pilot TV Podcast: Alex Lawther Joins Us to Discuss Peacemaker and Mudtown

    به دنبال ماجراهای پادکست زنده در هفته‌ی قبل، این قسمت، قسمت شماره ۳۵۰ واقعی پادکست Pilot TV است — و بله، برای اطمینان دوباره بررسی و شمارش کردیم. و به مناسبت این رویداد خاص، مفتخریم که الکس لاوتر، ستاره‌ی درخشان Andor، The End Of The F***ing World و مهم‌تر از همه، Alien: Earth به ما ملحق می‌شود — که این هفته او زمانی را با بوید هیلتون ما در مورد آن صحبت کرد. [تقریباً ۲۷:۰۰ – ۴۸:۵۰]

    در استودیوی پادکست، بویدی به همراه کی ریبیرو و ملکه‌ی جنایت، استف سیلان، کنترل را به دست می‌گیرند تا قسمتی سرگرم‌کننده را ارائه دهند که در آن پرسش شنونده‌ی این هفته باعث می‌شود گروه درباره‌ی نمایش‌هایی که در ۱۶ سالگی با سرعت از مدرسه به خانه می‌رفتند تا تماشا کنند، صحبت کنند. در بخش اخبار تلویزیونی، تیم در مورد تریلرهای Task و Only Murders In The Building، یک مستند جدید از سوهو با روایت استیون فرای و انتخاب جان مالکوویچ و آیو ادبیری در یک کمدی جدید Apple TV+ صحبت می‌کند. علاوه بر این‌ها، در بخش بررسی‌های این هفته، بوید، کی و استف نگاهی انتقادی به فصل ۲ سریال Peacemaker در Sky Max، درام بحث‌برانگیز دیزنی پلاس، The Twisted Tale Of Amanda Knox و Mudtown از U&Alibi می‌اندازند. چقدر خوش‌شانس هستید! لذت ببرید.

    می‌توانید به قسمت این هفته در برنامه‌ی پادکست مورد علاقه‌ی خود گوش دهید. و اگر می‌خواهید در Pilot TV+ مشترک شوید، جایی که هر هفته یک قسمت اضافی از پادکست را پیدا خواهید کرد، به قسمت‌های جدیدتر ما دسترسی زودهنگام خواهید داشت و همه‌ی آن تبلیغات مزاحم را حذف خواهید کرد، می‌توانید همه‌ی جزئیات را در اینجا پیدا کنید — این کار گفتگو در مورد Peak TV را به سطح بالاتری می‌برد. (و برای کسانی که هنوز می‌خواهند شماره‌ی قسمت‌ها را پیگیری کنند، قسمت این هفته در واقع Pilot 350 واقعی است… فقط جهت یادآوری مجدد.)

  • جیک جیلنهال و کوین کاستنر در درام کمدی "ماه عسل با هری" به ایفای نقش خواهند پرداخت.

    جیک جیلنهال و کوین کاستنر در درام کمدی "ماه عسل با هری" به ایفای نقش خواهند پرداخت.

    در دنیای پر زرق و برق هالیوود، یک اصل جاافتاده وجود دارد: فیلم‌سازی یک فرآیند زمان‌بر است، مگر اینکه نام شما هال‌مارک، استیون سودربرگ یا آزگود پرکینز باشد. اما حتی با معیارهای کُند هالیوود، ساخت فیلم Honeymoon With Harry به طرز عجیبی طولانی شده است. این پروژه که در ابتدا در سال 2004 توسط نیو لاین به عنوان اثری با احتمال حضور وینس وان و جک نیکلسون خریداری شد، و سپس در سال 2015 با بردلی کوپر و رابرت دنیرو در وارنر برادرز دوباره مطرح شد، به نظر می‌رسید که این درام کمدی پدر و پسرخوانده، که اقتباسی از یک کتاب است، برای همیشه در بایگانی ایده‌های بزرگ و ناتمام هالیوود دفن شود. با این حال، THR گزارش می‌دهد که جیک جیلنهال و کوین کاستنر اکنون آماده‌اند تا در این فیلم ایفای نقش کنند، زیرا استودیو آمازون ام‌جی‌ام حقوق ساخت آن را به دست آورده است.

    به گزارش THR، دن فوگلمن، گلن فیکارا و جان رکوا، تیم سازنده فیلم محبوب Crazy, Stupid, Love، گرد هم آمده‌اند تا پس از سال‌ها انتظار، Honeymoon With Harry را به پرده سینما بیاورند. فوگلمن، که در حال حاضر مشغول کار بر روی فصل دوم Paradise است، فیلمنامه را خواهد نوشت، در حالی که فیکارا و رکوا به طور مشترک کارگردانی را بر عهده خواهند داشت. این فیلم که بر اساس رمانی به همین نام نوشته بارت بیکر ساخته شده است، داستان مردی با بازی جیلنهال را روایت می‌کند که پس از مرگ نابهنگام نامزدش، درست چند روز قبل از مراسم عروسی، خود را در ماه عسل با پدرشوهر آینده‌اش می‌بیند.

    جالب است بدانید که فوگلمن از همان زمانی که بردلی کوپر برای اولین تجربه کارگردانی خود آماده می‌شد تا Honeymoon With Harry را بسازد، در این پروژه به عنوان نویسنده حضور داشته است. بنابراین، می‌توان حدس زد که پویایی خاص بین شخصیت‌ها – با بازی جیلنهال در نقش مردی که در غم از دست دادن همسرش غرق شده و به دنبال فراموشی در الکل است، پیش از آنکه با پدر داغدار با بازی کاستنر روبرو شود – همان‌طور که همیشه بوده است، حفظ خواهد شد و یک اثر اشک‌آور شیرین و تلخ دیگر از خالق This Is Us به ارمغان خواهد آورد. وعده یک اثر احساسی از فوگلمن، همراه با چشم‌انداز وسوسه‌انگیز همکاری جیلنهال و کاستنر و به ثمر رسیدن فیلمی که سال‌ها در دست ساخت بوده است، ما را از همین حالا مشتاق کرده تا چمدان‌های خود را ببندیم و راهی Honeymoon With Harry شویم… به محض اینکه از زمان پرواز مطلع شویم. منتظر خبرهای بعدی باشید!

  • متاسفم، گلم.

    متاسفم، گلم.

    پروفسور بااستعداد و جوان، اگنس (ایوا ویکتور)، با سرعت خود، با تجربه آزار جنسی در دوران دانشجویی کنار می‌آید.

    اولین تجربه کارگردانی ایوا ویکتور، متاسفم، عزیزم که خودش نیز در آن بازی می‌کند، برخلاف معدودی از ارزیابی‌های اخیر سینمایی با الهام از جنبش MeToo، تهی از هیجان‌نمایی است. در عوض، به طرز قابل توجهی تصمیم می‌گیرد لحظات دردناک‌تر خود را – هرچقدر هم که محوری باشند – در خارج از قاب دوربین نگه دارد. ویکتور – که حدود سال 2019 با مجموعه‌ای از ویدیوهای طنزآمیز و خنده‌دار به شهرت در توییتر رسید – که از درام‌های ملودراماتیک دوری می‌گزیند، هرگز این لمس ماهرانه خود را در این تجربه اولیه‌ی ظریف، متفکرانه و طراوت‌بخش از دست نمی‌دهد.

    متاسفم، عزیزم که به سه بخش تقسیم شده، از انتها آغاز می‌شود، زمانی که اگنس (ویکتور)، فرد آکادمیک جوان و بااستعداد، هم‌اتاقی قدیمی خود، لیدی (ستاره ظهور اسکای‌واکر، نائومی آکی) را برای اقامت به خانه می‌آورد. تابلوی عنوان به ما می‌گوید: این “سال با بچه” است: در حالی که هم‌دوره‌ای‌های دانشگاه اگنس، خانه می‌خرند، ارتقاء می‌گیرند، ازدواج می‌کنند یا نقاط عطف دیگر را در آستانه 30 سالگی جشن می‌گیرند، به نظر می‌رسد خود اگنس در یک وضعیت رشد متوقف‌شده گیر کرده است. او در همان خانه‌ای زندگی می‌کند که در دوران دانشجویی با لیدی در آن شریک بود، در همان دفتری کار می‌کند (او با تاسف می‌گوید) که مربی سابقش در آن کار می‌کرد و در یک رابطه بی‌تعهد با همسایه‌ی مهربانش (لوکاس هجز از لیدی برد) به سر می‌برد.

    با بازگشت به گذشته، سپس در “سال با اتفاق بد” قرار می‌گیریم. اگنس، دانش‌آموز ممتاز کلاسش است، اما مورد علاقه پروفسور دکر (لوئیس کانچلمی) نیز هست. قبل از اینکه شبی در خانه‌اش به او تعرض کند، او بیش از یک مرز استاد-شاگردی را زیر پا می‌گذارد. آنچه در ادامه می‌آید، روایتی است از پیچ‌وخم‌های زمانی درباره‌ی اینکه چگونه اگنس به کمک بهترین دوست بی‌دریغش (آکی، با انتخاب زیرکانه و بسیار راحت در فروتنانه‌ترین نقش خود تاکنون) و یک دوست گربه‌سان غیرقابل مقاومت، از میان دریایی از احساسات در پی این رویداد عبور می‌کند.

    اما این یک داستان پیدایش ناشی از آسیب نیست – و بسیار فراتر از پیامدهای یک رویداد تکان‌دهنده است. روایت غیرخطی به نشان دادن این مسئله کمک می‌کند که چگونه، حتی با وجود اینکه “اتفاق بد” به زندگی امروزی او شکل داده است، انتخاب‌های زندگی اگنس لزوماً تحت تاثیر آن نیستند. این یک داستان‌پردازی پیچیده است که همچنان به مخاطب خود اعتماد دارد تا نشانه‌های آن را دریافت کند: ارجاع به و رد کلیشه “زن دیوانه گربه‌ها”، دست‌وپنجه نرم کردن با واقعیت‌های سخت جهان، تعمق در تصمیم اگنس برای بچه‌دار نشدن و تأمل در نابرابری نظام قضایی برای هدف. متاسفم، عزیزم که با تناقضات بی‌شمار زندگی سازگار است، تاثیرگذارترین صحنه‌اش – جایی که اگنس برخی از مکاشفات دقیق و روشنگرانه را در مورد تروما ارائه می‌دهد – بر سر یک ساندویچ خوشمزه اتفاق می‌افتد. تعادل ماهرانه‌ی آن بین روشنایی و تاریکی یادآور منچستر کنار دریا است، اما نوع شوخ‌طبعی آرامش‌بخش ویکتور کاملاً منحصربه‌فرد است.

    این داستان پسا-MeToo که بیشتر یک بازآفرینی ضروری از به اصطلاح طرح تروما است تا یک کمدی سیاه، با مقدار کمی چاشنی طنز و با نهایت ظرافت روایت می‌شود.

  • فیلم Frankenstein گیرمو دل تورو، اکران سینمایی در ماه اکتبر را قبل از پخش در نتفلیکس، قطعی کرد.

    فیلم Frankenstein گیرمو دل تورو، اکران سینمایی در ماه اکتبر را قبل از پخش در نتفلیکس، قطعی کرد.


    سینما چهره‌ای بزرگ‌تر — یا پراحساس‌تر — از گیرمو دل تورو در میان قهرمانان خود کم دارد. چه در طول فصل جوایز برای پینوکیو از ارزشمند شمردن انیمیشن دفاع کند، چه با حاشیه اقیانوس آرام به پتانسیل‌های 3D تکیه زند، یا صرفاً با تخیل گسترده‌اش قلمرو را وسعت بخشد تا هزارتوی پن یا شکل آب را به ما هدیه کند، خود وجود این افسانه‌پرداز مکزیکی به‌تنهایی دلیلی است بر اینکه چرا تجربه پرده بزرگ ارزش زنده ماندن دارد. از این رو، از شنیدن اینکه نتفلیکس در برنامه‌های پخش اختصاصی‌اش برای فرانکنشتاین GDT بازنگری کرده و اکران سینمایی در اکتبر را برای پروژه دلخواه این فیلمساز تأیید کرده، بی‌نهایت خرسندیم. پوسترهای تیزر بدیع زیر را برای رونمایی رسمی اکران سینمایی تماشا کنید؛

    بفرمایید این هم از این — 17 اکتبر! حال، مسلم است که این یک توافق «سینماهای منتخب» است، به این معنی که احتمالاً پردیس‌های سینمایی اصلی و بزرگ برداشت بلندپروازانه دل تورو از اثر کلاسیک علمی تخیلی مری ولستون کرافت شلی را به نمایش در نخواهند آورد، اما تردیدی نداریم که این تریلر گوتیک ارزش آن را دارد که سینمادوستان هر کجا که به نمایش درآید به آنجا سفر کنند. برای شروع، اسکار آیزاک در نقش دکتر فرانکنشتاین، جیکوب الوردی در نقش موجود، و میا گاث در نقش الیزابت ظاهر می‌شوند، در کنار گروهی پرستاره که شامل *نفس عمیق* رالف اینسون، کریستوف والتز، چارلز دنس، فلیکس کامرر، دیوید بردلی و لارس میکلسن هستند. و سپس این حقیقت کوچک وجود دارد که این پروژه‌ای است که استاد ژانر دل تورو یک عمر آرزوی آن را داشته و بالاخره محقق شده است، اقتباسی وفادارانه از داستان شلی درباره هیولاها و انسان‌ها که سرشار از سبک است، هم در لوکیشن‌های واقعی و هم در برخی از باشکوه‌ترین دکورهایی که تا به حال دیده‌اید فیلم‌برداری شده است، و نویسنده‌ای در اوج توانایی‌هایش آن را هدایت می‌کند.

    از آنجا که جدال بین اکران سینمایی و پخش آنلاین در چشم‌انداز سینمایی دائماً در حال تحول ادامه دارد، خبر امروز پیروزی مهمی است برای کسانی که – درست مانند خود دل تورو – بر این باورند که تجربه سینمای فیزیکی مقدس است و باید به هر قیمتی حفظ و حمایت شود. ما بی‌صبرانه منتظریم تا شاهد جان گرفتن فرانکنشتاین گیرمو دل تورو (زنددددده!) روی پرده بزرگ در 17 اکتبر باشیم. (و بعد دوباره، و دوباره، و دوباره در 7 نوامبر در نتفلیکس آن را تماشا خواهیم کرد، چرا که در این جهان برای هر دو جا هست.)

  • دریای شمشیر

    دریای شمشیر


    انجام کیک‌فلیپ بر روی تپه‌های ماسه‌ای و پشت سر هم زدن کمبوهای دقیق آسیاب کردن، دقیقاً آن چیزی نیست که از یک بازی استودیوی Giant Squid انتظار دارید، استودیویی که بیشتر به خاطر ماجراجویی‌های آرامش‌بخش و تفکربرانگیزش معروف است، جایی که مکانیک‌ها، موسیقی و جلوه‌های دیداری با هم ترکیب می‌شوند تا نوع نادری از جریان آرامش‌بخش را خلق کنند. اولین اثر آن‌ها، ABZÛ، تقریباً این فرمول را به طور کامل اجرا کرد – یک غواصی زیبا در دنیای زیر آب، گرچه گیم‌پلی ساده‌اش مانع از رسیدن آن به شکوه واقعی شد. اکنون، این استودیو سبک آرامش‌بخش خاص خود را با، از همه چیز، ورزش‌های اکستریم ترکیب می‌کند. شما در نقش یک سرگردان تنها که در صحرا بر روی یک شمشیر شناور موج‌سواری می‌کنید، در میان تپه‌ها مسیر خود را باز می‌کنید، آب را به دنیای بیابانی برمی‌گردانید و، بله، چند حرکت خشن را در طول راه انجام می‌دهید. نتیجه، یک بازی است که اغلب اوقات به اوج می‌رسد.

    Sword Of The Sea

    بازیکنانی که با Tony Hawk’s Pro Skater یا حتی 1080° Snowboarding نینتندو آشنایی دارند، در اینجا به طرز شگفت‌انگیزی احساس راحتی خواهند کرد. Sword Of The Sea با طرح کنترل ساده‌اش، به شما این امکان را می‌دهد که در کمترین زمان بپرید، بچرخید و به نرمی سر بخورید. کنترل‌های شهودی آن به این معنی است که در عرض ده دقیقه، حرکت دادن شخصیت شما طبیعی به نظر می‌رسد و با اطمینان مسیر خود را باز خواهید کرد. مهم‌تر از همه، این بازی از شما می‌خواهد که سریع حرکت کنید (برو کنار، سونیک). فرود روی تپه‌های ماسه‌ای را درست انجام دهید، و در حالی که همه چیز در اطراف شما محو می‌شود، به جلو خواهید رفت. با فراهم کردن امکان لغزش به حالت جریان ملایم در عین هیجان‌انگیز بودن، یک حس منحصربه‌فرد را برآورده می‌کند و به طرفداران حرکات پر اکشن یک لذت واقعی می‌بخشد.

    اجتناب از غرق شدن در زیبایی Sword Of The Sea دشوار است.

    این بازی همچنین به طور هوشمندانه‌ای مهارت‌ها و راه‌های جدیدی را برای حرکت در حین پیشروی در بازی معرفی می‌کند، از پازل‌های ساده یا بخش‌های پلتفرمی باریک گرفته، تا حتی معرفی یک تقویت‌کننده درست زمانی که فکر می‌کنید همه چیز شروع به کند شدن کرده است. توانایی آن در ترکیب کردن عناصر مختلف در حین پیشرفت، تضمین می‌کند که شمشیر شناور قابل اعتماد شما هرگز قدیمی به نظر نمی‌رسد. فقط در چند لحظه که شما را مجبور می‌کند از تخته پیاده شوید و در برخی از بخش‌های نسبتاً دست و پا چلفتی جانوری شرکت کنید، دچار لغزش می‌شود.

    Sword Of The Sea

    دوری از غرق شدن در زیبایی Sword Of The Sea سخت است. مناظر آفتاب‌خورده‌ی آن در حالی که با سرعت در سراسر آن‌ها پیش می‌روید، می‌درخشند (جی.جی. آبرامز تماس گرفت و نورهای لنز خود را پس می‌خواهد)، اما وقتی شروع به بازگرداندن آب به دنیا می‌کنید، اوضاع حتی شگفت‌انگیزتر می‌شود. علف‌های دریایی به دیوارهای دره می‌چسبند، موجودات اقیانوسی در کنار شما شناور می‌شوند، و حتی می‌توانید توقف کنید و برای سواری روی یک نهنگ قاتل بپرید (و اصلاً چرا این کار را نکنید؟). شناور شدن در این سرزمین‌های دگرگون شده یک جشن بصری مطلق است. ادغام الگوی اقیانوس پهناور با صحراها، ویرانه‌های باستانی یا مناظر یخی، ترکیبی نفس‌گیر از دنیاها را ایجاد می‌کند، و وقتی متوجه می‌شوید که از بالای یک چتر دریایی می‌پرید و از کنار یک دلفین سر می‌خورید، سخت است که به مکان‌های دیگری فکر کنید که ترجیح می‌دهید در آنجا شن‌ها را درنوردید.

    جهان و گیم‌پلی Sword Of The Sea به خوبی به داستان مینیمالیستی و قابل فهم خدمت می‌کنند – در حین عبور از این سرزمین (بیشتر) تنها، به موج‌سوار کوچک و باحال خود علاقه‌مند خواهید شد. واضح است که Giant Squid تمام عناصر موجود در ساخت بازی‌هایی که به سمت دنج و آرامش‌بخش متمایل هستند را بررسی کرده است و تجربه‌ای کاملاً مدیتیشن‌گونه ارائه می‌دهد – این بار با گیم‌پلی جذاب. زمان اجرای بازی در سمت کوتاه‌تر قرار دارد، و وقتی تیتراژ پایانی به نمایش درمی‌آید، نمی‌توان آرزو نکرد که زمان بیشتری را برای ویراژ دادن در مناظر آن داشته باشید. اما انصافاً، یک حالت New Game Plus به شما دلیل زیادی برای پریدن دوباره روی شمشیر شناور خود برای یک دور دیگر می‌دهد. پس خودتان را آماده کنید و تخته‌تان را بردارید، زیرا Sword Of The Sea موجی است که ارزش موج‌سواری را دارد. موج‌ها خروشان هستند!

  • ترنس استامپ، بازیگر مشهور فیلم‌های «سوپرمن» و «دور از اجتماع خشمگین»، در سن ۸۷ سالگی چشم از جهان فروبست.

    ترنس استامپ، بازیگر مشهور فیلم‌های «سوپرمن» و «دور از اجتماع خشمگین»، در سن ۸۷ سالگی چشم از جهان فروبست.


    ترنس استامپ، بازیگر افسانه‌ای اهل بریتانیا، ستاره نامزد اسکار برای بیلی باد و کسی که بسیاری او را به‌خاطر ایفای نقش ژنرال زاد در سوپرمن ریچارد دانر دوست داشتند، در سن ۸۷ سالگی فوت کرد. خانواده استامپ در بیانیه‌ای که در اختیار رویترز قرار دادند، درگذشت او را که صبح یکشنبه اتفاق افتاد، تأیید کردند و گفتند: «او یک مجموعه آثار فوق‌العاده به عنوان بازیگر و نویسنده از خود به یادگار گذاشته است که سال‌ها برای لمس و الهام بخشیدن به مردم باقی خواهد ماند. ما در این برهه اندوهناک خواستار حفظ حریم خصوصی هستیم.»

    ترنس هنری استامپ که در ۲۲ ژوئیه ۱۹۳۸ در استپنی لندن از اتل استر و توماس استامپ به دنیا آمد، علاقه خود را به پرده سینما از سه سالگی آغاز کرد، وقتی که مادرش او را برای تماشای فیلم Beau Geste با بازی گری کوپر برد. این تجربه‌ای بود که آشکارا بر استامپ جوان تأثیر گذاشت، زیرا پس از اینکه تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه گرامر شهرستان پلیستو به پایان رساند و برای چند سال در دهه ۱۹۵۰ در آژانس‌های تبلیغاتی و به عنوان دستیار گلف کار کرد، ترنس در اوایل دهه بیست سالگی خود بورسیه آکادمی هنرهای نمایشی وبر داگلاس را دریافت کرد.

    اگرچه بسیاری از داستان‌های بازیگران درباره ستاره شدن، مملو از سال‌ها تقلا، تلاش و آموزش است، اما ستاره ترنس استامپ در سپیده دم دهه شصت ندرخشید، بلکه با نوری خیره‌کننده در آسمان اوج گرفت. استامپ پس از انجام سهم منصفانه‌ای از کارهای تئاتر رپرتوری با نقدهای مثبت در آغاز دهه – که در آن زمان با یکی از افراد آینده‌دار به نام مایکل کین هم‌خانه بود و از قبل با چشمان آبی فیروزه‌ای و ظاهر خوب غیرمعمول خود نگاه‌ها را به خود جلب کرده بود – نخستین نقش اصلی خود در یک فیلم را در ۲۳ سالگی به دست آورد و نقش بیلی باد، ملوان متهم به قتل را در اقتباس پیتر اوستینوف در سال ۱۹۶۲ از رمان هرمان ملویل به همین نام ایفا کرد.

    شاید نقدهای منتقدان از بیلی باد در مجموع منصفانه تا متوسط ​​بود، اما عملکرد و کیفیت ستاره‌ای خام استامپ غیرقابل انکار بود و این بازیگر اولین و تنها نامزدی اسکار خود را به دست آورد – و همچنین یک گلدن گلوب برای “مستعدترین بازیگر جدید”. با پیشروی در دهه شصت، ترنس استامپ جایگاه خود را به عنوان یکی از قهرمانان واقعی طبقه کارگر که کارش را به‌خوبی انجام داده بود، در موج نوی بریتانیا تثبیت کرد. در خارج از صحنه، این مرد مظهر لندن در حال جنبش بود، یک پیشگام مد که از یک سری روابط برجسته با افرادی مانند جولی کریستی، جین شریمپتون و بریژیت باردو لذت می‌برد. روی پرده، استامپ اجازه داد کارش صحبت کند و با فیلمسازان برجسته‌ای مانند ویلیام وایلر، جان شلزینگر، کن لوچ، فدریکو فلینی و پیر پائولو پازولینی در کلکسیونر، دور از اجتماع خشمگین، گاو بیچاره، ارواح مردگان و تئورما همکاری کرد و اغلب از ظاهر خوب و گیرا خود برای کانالیزه کردن یک تاریکی درونی عبوس منحرف استفاده می‌کرد – قابلیتی که در اواخر دوران حرفه‌ای‌اش تقریباً به یک ویژگی تبدیل شد. این بازیگر جوان تأثیر ویژه‌ای بر وایلر گذاشت، که به شکل معروفی درباره استامپ گفت: “او شهودی‌ترین بازیگری است که من با او کار کرده‌ام. او اشتباه نمی‌کند.”

    در حالی که ترنس استامپ احتمالاً هرگز در مقابل دوربین اشتباهی مرتکب نشد، پایان دهه شصت لحظات لغزش قابل توجهی را برای این بازیگر به ارمغان آورد که به نظر می‌رسید جهان را در دستان خود دارد. در سال ۱۹۶۶، استامپ فرصت بازآفرینی شخصیت زن‌باره هیزم‌شکن یقه آبی خود در آلفی را از صحنه تئاتر به پرده سینما رد کرد و در عوض این نقش را به دوست قدیمی خود کین سپرد، که ثابت شد یک چرخش خوب ستاره‌ساز است. اندکی پس از آن، پیشنهاد استامپ برای آغاز دوران پس از شان کانری جیمز باند در لباس یک جنگجوی ژاپنی – با آرایش کامل صورت – باعث شد تهیه‌کننده هری سالتزمن از انتخاب او به عنوان ۰۰۷ بعدی حماسه جاسوسی بترسد.

    نقاط عطف این‌چنینی، همراه با شایعات مضحک اواخر دهه شصت مبنی بر اینکه تهیه‌کنندگان در حال حاضر به دنبال تیپ‌های “ترنس استامپ جوان” برای نقش‌ها بودند (با وجود این واقعیت که خود استامپ در آن زمان تنها کمی بیشتر از سی سال داشت)، باعث شد استامپ وسایلش را جمع کند و به یک آشرام در هند نقل مکان کند، جایی که بیشتر دهه بعد را به عنوان یک سوامی زندگی کرد و با خود معنوی خود ارتباط برقرار کرد. با این حال، زمانی که هالیوود در سال ۱۹۷۸ دوباره به سراغ او آمد، ترنس استامپ با تمام وجود پاسخ داد و از نقش شرورانه ژنرال زود کریپتونیایی مستبد خود در سوپرمن ریچارد دانر در سال ۱۹۷۸ و دنباله آن در سال ۱۹۸۰، سوپرمن ۲ لذت برد.

    بازگشت ترنس استامپ به عنوان یک بازیگر نقش مکمل – و یک بازیگر بسیار خوب – یک بازگشت مناسب و ماندگار به خانه بود. در طول پنج دهه پس از بازگشتش از هند، استامپ با سرعتی زیاد کار کرد و ده‌ها نقش در فیلم، تلویزیون و بازی‌های ویدیویی به دست آورد و در عین حال از زندگی دوم قابل تحسین به عنوان یک خاطره‌نویس، نویسنده و همکار نویسنده کتاب آشپزی نیز لذت برد.

    در میان نکات برجسته فیلم، که تعدادشان آن‌قدر زیاد است که نمی‌توان همه را در اینجا نام برد، می‌توان به کلاسیک‌های دهه هشتاد عقاب‌های قانون، وال استریت و یانگ گانز اشاره کرد. ماجراهای پریسیلا، ملکه صحرا، با بازی هوگو ویوینگ و گای پیرس که از جهات مختلف پیشگام و دگرگون‌کننده بود، که در آن استامپ نقش یک زن تراجنسیتی را بازی می‌کند که با دو درگ کوئین به یک سفر جاده‌ای در سراسر کشور می‌رود. فیلم جنایی کلاسیک و کم‌هزینه استیون سودربرگ، لایمی؛ و در سال‌های نسبتاً اخیر، مجموعه‌ای التقاطی از جواهرات از جمله بله قربان، والکیری، اداره تعدیل و چشمان بزرگ. تا حدودی سوزناک، آخرین نقش اصلی فیلم استامپ در فیلم ترسناک دوره‌ای ادگار رایت با عنوان دیشب در سوهو بود، یک نامه عاشقانه تاب‌خورده به لندن دهه شصت که خود بازیگر به تعریف آن کمک کرده بود.

    استامپ در مصاحبه‌ای با گاردین در سال ۲۰۱۵ درباره کارش، مثل همیشه درباره رابطه خود با حرفه‌اش و فراز و نشیب‌های گذراندن بیش از نیم قرن در این صنعت صریح‌اللهجه بود. استامپ در آن زمان گفت: «من هیچ جاه‌طلبی ندارم. من همیشه از اینکه کار دیگری وجود دارد شگفت‌زده می‌شوم، همیشه بسیار خوشحالم.» “من تجربیات بدی داشته‌ام و چیزهایی که خوب از آب در نیامدند. عشق من به فیلم گاهی فروکش می‌کند، اما دوباره زنده می‌شود. من هرگز مجبور نیستم خودم را تهییج کنم یا برای بیرون آمدن از رختخواب صبح‌ها دستمزد زیادی طلب کنم. من مزخرفاتی انجام داده‌ام، زیرا گاهی اوقات پول اجاره را نداشته‌ام. اما وقتی پول اجاره را داشته‌ام، می‌خواهم بهترین کاری را که می‌توانم انجام دهم.»

    کافی است بگوییم، بهترین بازی‌های ترنس استامپ بیش از حد خوب بودند و یاد او در بدنه وسیع آثاری که اکنون از خود به جای می‌گذارد، زنده خواهد ماند. یک قهرمان طبقه کارگر، مردی که از ظاهری فوق‌العاده خوب برخوردار بود، و یک بازیگر بسیار خوب که عبوس بودن را بهتر از هر کسی انجام می‌داد، جای ترنس استامپ به شدت خالی خواهد بود. در این دوران سخت، فکر ما با خانواده اوست.

  • ‏پادکست فیلم امپایر با شرکت سلین سانگ، دیو فرانکو و آلیسون بری‏

    ‏پادکست فیلم امپایر با شرکت سلین سانگ، دیو فرانکو و آلیسون بری‏

     

    در قسمت این هفته از پادکست Empire، برای تجربه‌ای دلهره‌آور آماده شوید (البته به شکلی لذت‌بخش). کریس هیویت، به عنوان میزبان، بازگشته است تا با همراهی بث وب و آمون وارمان، سوال «کوه راش مور» را درباره برترین دختران نهایی در فیلم‌های ترسناک بررسی کند. انتخاب‌های آنها ممکن است برایتان تکان‌دهنده باشد، اما این در برابر لحظه‌ای که کریس فردی کروگر را برای آمون توضیح می‌دهد (که هرگز کابوس در خیابان الم را ندیده است)، هیچ است! چه اتفاقات وحشتناکی!

     

    علاوه بر این، این تیم سه‌نفره جسور ما، به بررسی اخبار سینمایی هفته (سلام بر تریلر مارتی سوپریم!) و بررسی فیلم‌های مادی‌گراها ساخته سلین سونگ، هیچ‌کس 2، و با هم، فیلم ترسناکی که در آن دیو فرانکو و آلیسون بری به معنای واقعی کلمه در یکدیگر ادغام می‌شوند، می‌پردازند. جالب اینجاست که این زوج متاهل واقعی، مهمان این قسمت هستند و با مایک مانسر درباره این تجربه منحصربه‌فرد صحبت می‌کنند. [تقریباً 1:03:58 – 1:15:10] و در پایان، هری استینر با سلین سونگ در مورد فیلم جدید و فوق‌العاده‌اش مادی‌گراها — و ماهیت عشق — به گفتگو می‌نشیند. عجب حرف‌هایی! [تقریباً 29:02 – 44:40] لذت ببرید، و… ام… بابت آواز شبح‌وار کودکانه متاسفیم.