بلاگ

  • Madden NFL 26: A Critical Look

    Madden NFL 26: A Critical Look

    هوادار ورزش بودن یعنی امیدواری. شما باید ایمان داشته باشید. درسته، شاید پارسال همه چیز از هم پاشید و تیم شما در دور اول پلی آف حذف شد. شاید اون بازیکن تازه کاری که انتخاب کردند، یه شکست بود. شاید کادر مربیگری اصلاً نمی‌دونن دارن چیکار می‌کنن. اما شما باید ته دلتون باور داشته باشید که شاید سال بعد اوضاع فرق کنه. می‌دونید که احتمالاً اینطور نیست، مخصوصاً تو NFL. اما شما با این وجود باور دارید، چون چه کار دیگه‌ای می‌شه کرد؟ هوادار بازی‌های ورزشی سالانه بودن، اون حس عجیب امید رو دوباره زنده می‌کنه. شاید سال بعد اون چیزی که ازش متنفر بودید، بالاخره درست بشه، یا اون ویژگی مورد نیاز طولانی مدت اضافه بشه. من تو بررسی‌های قبلیم از Madden از حس دائمی “شاید سال بعد” ابراز تاسف کردم، و تعجب کردم که آیا پیشرفت‌های تدریجی تنها چیز ممکنه تو یه سری مثل اینه. اما وای خدای من، EA Tiburon با Madden NFL 26 خلافش رو بهم ثابت کرد. هنوز هم ممکنه جایی برای بهبود وجود داشته باشه، اما این به راحتی بهترین Madden تو یه مدت طولانی هستش.

    از تغییرات خوشایند تو گیم پلی داخل زمین گرفته تا یه Skills Trainer کاملاً بازسازی شده، یه به روز رسانی بزرگ برای Franchise، و بهبودهای کمتر لرزه‌ای اما همچنان خوب برای Superstar و Ultimate Team، Madden 26، EA Tiburon هستش که به خیلی از وعده‌هاش عمل می‌کنه. Madden 26 احساس اعتماد به نفس داره، مثل یه حمله سرسخت که در مقابل یه دفاع درجه یک قرار می‌گیره و توپ رو تو سراسر زمین پرتاب می‌کنه. همیشه جواب نمی‌ده، اما اگه سرگرم کننده نباشه، نفرین بر من باد. و اگه تو چند سال گذشته Madden بازی کردید، می‌تونید ببینید که چطور خیلی از ارتقاء‌های تدریجی در نهایت ما رو به اینجا رسوندن. این مثل تماشای گرد هم اومدن استراتژی بلند مدت درفت یه تیمه، و این یه جورایی زیباست.

    Madden NFL 25 review.

    بیایید با بازی داخل زمین شروع کنیم. همونطور که تو بررسی امسالم از College Football 26 نوشتم، EA تا حدودی قسمت “خوب بازی کردن بازی ویدیویی فوتبال” بازی ویدیویی فوتبال رو حل کرده. اما این Madden تغییرات عمده‌ای تو داخل زمین ایجاد می‌کنه، که خیلی از اونها از حس کلی College Football الهام گرفته شدن و/یا امسال اولین بار تو College Football 26 ظاهر شدن.

    وقتی Madden NFL 26 و College Football 26 رو تو یه رویداد پیش نمایش تو اوایل سال جاری کنار هم دیدم، توسعه دهندگان هر دو تیم تاکید کردن که داشتن دو استودیو که روی بازی‌های فوتبال کار می‌کنن، نه تنها یه رقابت داخلی دوستانه ایجاد می‌کنه که هر دو بازی رو بهتر می‌کنه، بلکه بهشون اجازه می‌ده تا سریع‌تر تکرار کنن. قطعاً می‌تونید اون رو تو Madden امسال ببینید. بزرگترین تغییر اینه که چقدر سریع می‌شه وارد زمین شد. این سرعت College Football نیست، اما تعادل خوبی بین حس بازی آرکید College Football و Maddens کندتر سال‌های گذشته هستش، و پس از صرف زمان زیادی تو هر دو بازی، فکر می‌کنم در نهایت از تنظیم سرعت Madden بیشتر لذت می‌برم. حتی برگشتن به Madden 25 برای به پایان رسوندن فصل آخر لیگ 32 نفره Franchise خودم رو سخت کرده. این یه مشکل لعنتی خوبه.

    علاوه بر این، خیلی از موارد اصلی کیفیت زندگی از College Football 26 هم اینجا وجود داره، و به همون خوبی کار می‌کنه. تعویض‌های پویا تو زمین که تو بازی بعدی انجام می‌شن؟ چک. زون‌های سفارشی برای دفاع شما که می‌تونید تو زمین تنظیم کنید؟ بله قربان. ساییدگی و پارگی؟ بله. بدلکاری و چرخش؟ بله، رفیق. هدایت بلوک؟ آره. مدافعان باید بتونن توپ رو ببینن تا اون رو قطع کنن؟ بهتره باور کنی رفیق. من طرفدار همه این چیزها تو College Football بودم (به جز بخش‌هایی از ساییدگی و پارگی؛ بعداً بیشتر در مورد اون صحبت خواهم کرد، قول می‌دم)، و همه اونها اینجا هم به خوبی کار می‌کنن. همه اینها به علاوه توانایی پرتاب پاس‌های پشت شونه و پاس‌های پایلون اگه شما Revamped Passing رو انتخاب کرده باشید (که تو طول عمر Madden 25 اونقدر تو من رشد کرد که الان روش ترجیحی من برای بازیه) یه موهبت الهی هستش.

    Skills Trainer به روز شده یه پیشرفت بزرگه که سال‌هاست منتظرش هستم.

    اما اینها تنها ارتقاء‌های داخل زمین نیستن. همچنین برف و بارون شدید وجود داره، و این اضافات چیزهای زیادی به یه بازی اضافه می‌کنن. وقتی تو یه کولاک هستید، نمی‌تونید تا انتهای زمین رو ببینید، بازیکنان شما موقع خروج از خط می‌لغزن، و افزایش احتمال از دست دادن توپ حتی دویدن با توپ رو هم به یه خطر تبدیل می‌کنه. من این چیزها رو می‌پرستم، و خیلی خوشحالم که اینجا هستن. من به خصوص عاشق جزئیات کوچیک هستم، مثل اینکه برف با پیشروی بازی با ردپا پوشیده می‌شه.

    و بعد ارتقاء‌های ارائه وجود داره. بسته‌های پخش برای بازی‌های یکشنبه، دوشنبه و پنجشنبه شب وجود داره، که هر کدوم مقدمه‌ها و تیم‌های تفسیر خودشون رو دارن. و ای مرد، شنیدن اینکه آل روچ می‌گه “EA Sports به شما برای ارائه زیر از لیگ ملی فوتبال خوش آمد می‌گه” جالبه. من همچنین از خروج‌های جدید و افزودن سنت‌های خاص تیم قدردانی می‌کنم، مثل رندی ماس که قبل از بازی‌های Vikings تو Gjallarhorn می‌دمه و فردی فالکون قبل از بازی‌های Falcons از تخته‌ها پایین میاد. College Football چند سال پیش استاندارد رو برای این چیزها تعیین کرد، اما سنت‌ها فقط یه چیز تو کالج نیستن، و ما دوست داریم ببینیم که Madden شخصیت هر تیم رو به نمایش می‌ذاره.

    می‌دونید چه چیز دیگه‌ای رو دوست داریم ببینیم؟ Skills Trainer بازسازی شده، که چیزیه که من سال‌هاست درخواست کردم. Skills Trainer قدیمی Madden بد نبود، به خودی خود (اصول اولیه رو خیلی وقت پیش بهم آموخت)، اما یه کم قدیمی شده بود، و چیزهای زیادی وجود داشت که پوشش نمی‌داد. الان، به شما به طور مفصل آموزش می‌ده که چطور همه کارها رو انجام بدید، و همچنین چطور رتبه‌بندی بازیکنان تو زمین برای تعیین نتیجه با همدیگه تعامل دارن. به عنوان مثال، اگه دارید یه ضربه میدانی یا یه امتیاز اضافی می‌زنید، نباید به منطقه قرمز قسمت قدرت ضربه متر ضربه بزنید، چون به اون ضربه بیش از حد می‌گن، که فاصله شما رو کاهش می‌ده. فکر می‌کردم فقط به این معنیه “هی، اینجا لبه متره.” نه! از یکی از دوستام که به طور مرتب بازی می‌کنه پرسیدم که آیا این رو می‌دونه. اون نمی‌دونست. اما الان هر دو می‌دونیم. Madden همیشه از توضیح دادن خودش ناراحت بوده، و بیشتر ترجیح داده که چیزهای دقیق رو به YouTubers واگذار کنه. الان، جزئیات بیشتری اینجا وجود داره. Skills Trainer حتی تمرین‌ها رو به عنوان “مبتدی” یا “تازه وارد Madden” علامت‌گذاری می‌کنه، بنابراین می‌تونید چیزهایی رو که بیشتر به اونها نیاز دارید رو راحت‌تر پیدا کنید. این یه پیشرفت بزرگه و چیزیه که تیم EA Tiburon باید به اون خیلی افتخار کنه.

    Skills Trainer یه پیش غذاست؛ بیایید در مورد غذای اصلی صحبت کنیم: Franchise. من این رو تو بررسی‌های قبلی گفتم، اما من یه مرد Franchise هستم. برای من، این چیزیه که Madden هستش. من تو یه لیگ 32 نفره بازی می‌کنم که به Xbox 360 برمی‌گرده، معمولاً یه لیگ انفرادی برای تمرین اجرا می‌کنم، و حتی ممکنه یه لیگ اضافی رو کنار اون اجرا کنم اگه واقعاً احساس کنم نسخه امسال چه چیزی به ارمغان میاره. Madden 26 – بدون شوخی، بدون اغراق، بدون دروغ – بهترین Franchise از زمانیه که من تو Madden 17 شروع به بازی کردم.

    قبل از اینکه واقعاً وارد این بشم که چرا اینقدر اون رو دوست دارم، اجازه بدید به سرعت در مورد تغییراتی که دوست ندارم صحبت کنم. اول و مهمتر از همه، Training Camp. EA Tiburon امسال مینی گیم‌ها رو دو برابر کرده و Training Camp رو برای جبران اون بازسازی کرده، و خواننده، من از اون متنفرم. از اون متنفرم. مینی گیم‌های کمتری وجود داره، و بنابراین فرصت‌های کمتری برای آموزش بیشتر فهرست خودتون وجود داره. همچنین الان فقط یه مینی گیم برای DBs و فقط یه مینی گیم برای گیرنده‌ها وجود داره – دومی حداقل قابل درکه، اما وقتی می‌خواهید یه تن نیکل اجرا کنید (و خواهید کرد)، داشتن یه اسلات برای پنج DB عالی نیست.

    برای جبران، تعدادی از مینی گیم‌ها الان به جای یه امتیاز، دو امتیاز مهارت می‌دن، اما این من رو به مشکل دوم و بزرگتر می‌رسونه. بدبختی بازی کردن مینی گیم‌ها. فکر نمی‌کردم بتونم از یه مینی گیم پاس بیشتر از Target Passing Madden 25 متنفر باشم، اما من Bucket Drop رو بازی نکرده بودم، که هم کنترل اون ناخوشاینده و هم یه جورایی بدتر از سال گذشته هستش. صرف نظر از ترجیح شخصی شما، از سبک پاس Placement and Accuracy Madden استفاده می‌کنه، و وقتی جایی رو که می‌خواهید توپ رو پرتاب کنید قفل کردید، باید استیک آنالوگ خودتون رو تو جای خود نگه دارید، که هم ناراحت کننده هستش و هم قبلاً اینطور کار نمی‌کرد. Bucket Drop بدبختیه، خواننده. بدبختی.

    این بهترین Franchise از زمانیه که من تو Madden 17 شروع به بازی کردم.

    اما این در مقایسه با DB Battle کم رنگ می‌شه. اگه DB Battle هیچ متنفر نداشته باشه، من دیگه روی این زمین راه نمی‌رم. من قبلاً این مینی گیم رو دوست داشتم، اما EA اون رو سال گذشته سخت‌تر کرد و دوباره امسال اون رو دو برابر کرد، و اون رو حتی سخت‌تر کرد و امتیاز شما رو تو قطع توپ‌ها کاهش داد. از اونجایی که الان تنها مینی گیم DB تو Training Camp هستش، انجام اون اساساً ضروریه، و همچنین چیزیه که من تو ابتدای هر فصل جدید از اون می‌ترسم. نظریه‌ای وجود داره که جهنم فقط زنده کردن بدترین خاطرات شما بارها و بارها هستش. جهنم شخصی من به احتمال زیاد شامل قفل شدن تو یه اتاق و مجبور شدن به بازی DB Battle تا زمانی که به مدال طلا دست یابم، خواهد بود. هیچ رنجی واقعی‌تر و نجیب‌تر از این وجود نداره. سال گذشته، یکی از دوستام تو لیگ تمام DBهای خودش رو از طریق معامله به دست آورد تا بتونه مینی گیم‌های DB کمتری بازی کنه. امسال، فکر می‌کنم از اون پیروی خواهم کرد. می‌خوام روشن باشم، همه مینی گیم‌ها بد نیستن. اما اونهایی که هستن… ووف.

    باشه، سخنرانی مینی گیم تموم شد. می‌دونید چه چیزی در مورد حالت Franchise امسال عالیه؟ اساساً هر چیز دیگه. Madden ممکنه سعی کنه شما رو متقاعد کنه که پارکور هستش، اما این یه دروغه. این منوها تا انتها هستش، و Franchise منوی نهایی (رایگان) هستش. Coach Creation الان کاملاً بازسازی شده، با یه تن لباس جدید برای انتخاب و چندین سر جدید که… تا حدودی بهتر از گزینه‌های سال گذشته به نظر می‌رسن؟ به نظر می‌رسه که چندین مورد از اونها از Play-Doh ساخته شدن یا مستقیماً از بخش “عجیب و زشت” سازنده شخصیت Dark Souls کنده شدن، اما تعداد کمی از اونها واقعاً عالی هستن، حتی اگه من دوست نداشته باشم که مربی خانم مورد علاقه من از دفعه قبل امسال چقدر به نظر می‌رسه. اما هی، الان سرهای بیشتری وجود داره، و من از این تلاش قدردانی می‌کنم. فقط آرزو می‌کنم آزادی بیشتری اینجا داشته باشیم. بگذارید سرها رو تغییر بدم! سفارشی سازی کامل رو بهم بدید!

    وقتی مربی سفارشی خودتون رو ساختید، یه انتخاب بین یکی از سه آرکتایپ ساخته شده بر اساس توسعه بازیکن، حمله یا دفاع دارید. درختان مهارت قدیمی؟ رفتن. الان شما امتیازهای مهارت رو برای باز کردن قفل و ارتقاء توانایی‌هایی که تو روز بازی برای پاداش‌ها تجهیز می‌کنید، مثل دفاع بهبود یافته Cover 3 یا بازی پاس کوتاه بهتر، خرج می‌کنید. برخی، به طور کلی توانایی‌های بازیکن، چند هفته دوام می‌آرن. برخی دیگه، مثل اونهایی که به شما اجازه می‌دن استعدادیاب‌های بهتری رو استخدام کنید، تمام فصل دوام می‌آرن. این جالب‌تر از “این موقعیت +2 سرعت می‌گیره، مهمترین آمار تو بازی”، که اینطور به نظر می‌رسید که بیشتر درخت مهارت آخرین بار بود.

    Every IGN Madden NFL Game Review Ever

    هر هفته، شما مهارت‌های جدید رو بر اساس نحوه برنامه‌ریزی برای حریف خودتون تجهیز می‌کنید، و از مهارت‌های ارائه شده توسط مربی اصلی و هماهنگ کننده‌های خودتون انتخاب می‌کنید. همونطور که سطح خودتون رو بالا می‌برید و اهداف درون بازی و فصل رو کامل می‌کنید، امتیازهای مربی رو برای ارتقاء اون توانایی‌ها به دست می‌آرید و جلوه‌های جدید رو باز می‌کنید. علاوه بر این، می‌تونید با رقابت تو اهداف درون بازی، اونها رو ارتقاء بدید، اما اگه بد بازی کنید، می‌تونید اونها رو تنزل بدید و حتی به طور کامل از دست بدید (اگه این اتفاق بیفته، می‌تونید اونها رو با امتیازهای مربی پس بگیرید). این یه عنصر خوب از ریسک و پاداشه، و گزارش استعدادیابی هفتگی کار خیلی بهتری تو نگاه کردن به تیم دیگه و تجزیه و تحلیل مسابقات کلیدی برای کمک به شما تو انتخاب توانایی‌های مناسب برای این کار انجام می‌ده. انتخاب درست اونها خیلی مهمه، و برنامه ریزی خوب هفته‌ها قبل تفاوت زیادی ایجاد می‌کنه. برنامه ریزی در برابر یه نابغه تهاجمی مثل اندی رید با یه گربه دفاعی مثل مایک تاملین خیلی متفاوته، و من دوست دارم که بتونید شخصیت هر مربی رو تو داخل و خارج از زمین ببینید و بر این اساس برنامه ریزی کنید.

    البته چند نکته منفی در مورد توانایی‌ها وجود داره. قبلاً اسلات‌های آموزش متمرکز (اسلات‌های اضافی برای آموزش جداگانه بازیکنان فراتر از تمرین عادی) پس از خرید برای همیشه باز می‌شدن. الان، شما باید یه توانایی رو باز کنید (و سطح اون رو بالا ببرید)، و بعد اون رو تجهیز کنید، و یه اسلات کمتر برای روز بازی برای شما باقی می‌ذاره. این خوبه، اما مشکل اینه که توانایی تا هفته بعد فعال نمی‌شه، که بده. من یه مرد توسعه بازیکن هستم. این تواناییه که شخصاً هرگز اون رو برنمی‌دارم، و مجبور بودن به صبر کردن یه هفته برای اون به این معنیه که وقتی منقضی می‌شه و دوباره اون رو بالا می‌برم، نیمی از اسلات‌های متمرکز خودم رو برای اون هفته از دست می‌دم. این چند بار تو طول یه فصل اتفاق می‌افته و جمع می‌شه. به طور مشابه، اون یکی که نتایج Training Camp رو افزایش می‌ده هم به نظر نمی‌رسه تا هفته بعد فعال بشه. مشکل اینه که Training Camp یه معامله یه هفته‌ایه، بنابراین من کاملاً مطمئن نیستم که چه زمانی اون رو تجهیز کنم. اگه سعی کنم این کار رو تو زمانی که Training Camp در حال وقوعه انجام بدم، بدشانس خواهم بود، اما از اونجایی که Training Camp فقط تو ابتدای پیش فصل اتفاق می‌افته و شما باید تو اون هفته یه بازی انجام بدید تا توانایی‌ها رو تجهیز کنید… خب، شما مشکل رو می‌بینید. امیدوارم اینها مشکلاتی باشن که EA تو یه به روز رسانی حل کنه. در غیر این صورت، کنار اومدن با اون برای یه سال آزاردهنده خواهد بود.

    بدون استفاده از یه دفترچه بازی سفارشی، راحت‌تر به اونچه می‌خواهید برسید.

    اما توانایی‌ها تنها اضافه جدید نیستن؛ شما همچنین برگه‌های بازی دارید – دفترچه‌های بازی کوچکتر و متمرکزتر که فرم‌های اضافی مثل 4-2-5 یا مفاهیمی مثل حمله Air Raid رو به دفترچه بازی موجود خودتون اضافه می‌کنن – که می‌تونید قفل اونها رو باز کنید و سطح اونها رو بالا ببرید (و تنزل بدید)، که همچنین عالیه. الان، بدون استفاده از یه دفترچه بازی سفارشی، راحت‌تر به اونچه می‌خواهید برسید، و تا اونجا که می‌تونم بگم، برخی از این فرم‌ها فقط از طریق برگه‌های بازی در دسترس هستن. و نگه داشتن یه دفترچه بازی پایه به شما امکان دسترسی به پیشنهادات جدید مربی رو می‌ده، که از یادگیری ماشین برای توضیح بازی پیشنهادی به چیزی شبیه صدای اون مربی استفاده می‌کنه. من در مورد بیت یادگیری ماشین و برخی از پیشنهادات (که می‌تونن نرخ موفقیت پایینی داشته باشن، به اعتراف خود پیشنهاد) مردد هستم، اما دوست دارم که اونها توضیح بدن که چطور بازی قراره کار کنه، که یه راه خوب برای یادگیری استفاده از بازی‌های جدیده.

    اضافه شدن ساییدگی و پارگی (ببینید، بهتون گفتم که به اینجا می‌رسیم) چیزی بود که از اون بیم داشتم، اما فکر می‌کنم به خوبی پیاده سازی شده. فوتبال یه ورزش خشونت آمیزه، و ضربات زیادی خوردن تو روز بازی نه تنها احتمال مصدومیت بازیکنان شما رو بیشتر می‌کنه، بلکه آمار اونها رو هم کاهش می‌ده. قبلاً، شما می‌تونستید به هر گیرنده برتر یا ویژگی برگردان تو هر پایین تغذیه کنید. الان، این یه راه واقعاً خوب برای آسیب رسوندن به اونهاست، یا حداقل، اونها رو در حالی که کوارتر چهارم به پایان می‌رسه، آسیب دیده بازی کنید. با این حال، بازی رو خراب نمی‌کنه. برای مدیریت اون، Madden 26 یه مربی شخصی به کادر مربیگری شما اضافه می‌کنه، با توانایی‌هایی که بهبودی بازیکن رو افزایش می‌ده، ساییدگی و پارگی رو تو طول بازی‌ها کاهش می‌ده، بهبودی هفته به هفته رو افزایش می‌ده، شانس آسیب‌های تمرینی رو کاهش می‌ده و غیره. من این سیستم و همچنین زمان بهبودی متغیر آسیب‌هایی رو که معرفی می‌کنه دوست دارم. قبلاً همیشه می‌دونستید که یه مرد چه زمانی از مصدومیت برمی‌گرده. تو Madden 26، این یه محدوده هستش، و نحوه استفاده از توانایی‌های مربی خودتون می‌تونه اون زمان رو کاهش یا افزایش بده. من عاشق این هستم که چقدر انتخاب‌های بیشتری می‌تونید تو Franchise امسال داشته باشید، و چقدر می‌تونید سبک خودتون رو تو بازی خودتون تزریق کنید. با این حال، امیدوارم که ساییدگی و پارگی شغلی تو College Football باقی بمونه، و هرگز به Madden نیاد. این تو سطح NFL یه کابوس به نظر می‌رسه.

    با ساییدگی و پارگی، تغییرات بسیار خوشایندی تو توسعه بازیکن ایجاد می‌شه. الان می‌تونید شدت تمرین رو برای هر بازیکن انتخاب کنید، نه فقط برای بازیکنان اصلی و ذخیره تو هر موقعیت، که یه موهبت الهیه. من تو Madden داخل زمین خوب هستم، اما چیزی که من رو تو یه لیگ Franchise خوب می‌کنه اینه که من تو درفت و توسعه بازیکن عالی هستم. برای کسی مثل من، این کنترل اضافی یه معامله بزرگه، و به نظر می‌رسه که توسعه بازیکنان ذخیره نسبت به گذشته عملی‌تره. همچنین برخی از تغییرات QoL خوب اینجا وجود داره، مثل اینکه بتونید خستگی بازیکن رو به عنوان یه عدد ببینید و نه فقط یه متر تو بخش سلامت کارت بازیکن خودتون. بله! بالاخره! نمی‌دونم آیا این چیزهایی هست که اکثر بازیکنان متوجه اون خواهند شد، اما اگه شما یه بیمار روانی مثل من هستید، واقعاً تفاوت بزرگی ایجاد می‌کنه. نمی‌دونستم که چقدر از این چیزها تو Madden 26 خوشم خواهد اومد، اما با گذروندن مدتی با اون، صادقانه می‌تونم بگم که اون رو دوست دارم.

    سایر پیشرفت‌های عمده تو Franchise تو قالب ارائه ارائه می‌شن. بزرگترین (و جالب‌ترین) اونها خلاصه‌های هفتگی و نمایش‌های بین دو نیمه هستن که توسط اسکات هانسن ارائه می‌شن. اینها نکات برجسته رو از بازی‌های شما (و بازی‌های تیم‌های کنترل شده توسط کاربر و CPU) تو سراسر Franchise شما بیرون می‌کشن، و هانسن تو زمان واقعی در مورد اونها اظهار نظر می‌کنه. این به طرز مضحکی چشمگیره. اما چیزهای کوچکتری هم وجود داره. قبلاً، Madden مصاحبه‌های کنار زمین با مطبوعات و کنفرانس‌های مطبوعاتی رو اضافه کرده بود، اما اونها اغلب بر اعداد متمرکز بودن و تو بهترین حالت ناخوشایند بودن. عجیب بود که به عنوان مربی اصلی از تیم خودتون بپرسید که چطور برای یه حریف برنامه ریزی کنن و کل تیم به طور یکنواخت به سمت شما بچرخه مثل یه نسخه فوتبالی فوق العاده پرقدرت از Stepford Wives، و عجیب‌تر از اون وقتی بود که خبرنگاران از شما در مورد آمار یه بازیکن سوال می‌کردن و شما رو به خاطر اشتباه بودن سرزنش می‌کردن. الان، شما قبل از رفتن به تیم خودتون با هماهنگ کننده‌های خودتون برنامه ریزی می‌کنید (که خیلی واقع بینانه‌تر رفتار می‌کنن)، و ممکنه پس از یه بازی خوب یا بد به خصوص، کنفرانس‌های مطبوعاتی با یه بازیکن داشته باشید. من همچنین دوست دارم که مجبور باشید روابط خودتون رو با مدیر کل، طرفداران، هماهنگ کننده‌ها، رسانه‌ها و بازیکنان خودتون مدیریت کنید. پیشنهاد هماهنگ کننده خودتون رو در مورد نحوه برنامه ریزی برای یه حریف رد کنید، و اون از این موضوع خوشحال نخواهد شد، اما اگه حق با شما باشه و یه برد بزرگ کسب کنید، تو نظر اونها ارتقا خواهید یافت. اگه بازیکنی جایزه‌ای رو ببره و شما از هماهنگ کننده برای کمک به انجام این کار تمجید کنید، اونها اون رو به خاطر خواهند آورد. این مکالمات خیلی طبیعی‌تر هستن و چیزهای زیادی رو اضافه می‌کنن.

    Superstar هم بهتره، اما نه به اندازه کافی.

    EA Tiburon حتی برخی از اشکالاتی رو که مدتیه Franchise رو آزار دادن، برطرف کرده. Madden 26 دیگه افت و پیشرفت بازیکن رو تو پایان سال دو بار محاسبه نمی‌کنه، و افت به نظر می‌رسه بیشتر با نحوه عملکرد بازیکنان مطابقت داره، نه فقط سن اونها. همه این چیزها واقعاً، واقعاً خوب هستن، حتی اگه هنوز هم برخی از مشکلات وجود داشته باشه که باید برطرف بشن – جامعه گزارش داده که پنجمین پایین افسانه‌ای رو که تام برادی چند سال پیش به دنبال اون بود پیدا کرده، اگرچه این هنوز هم یه افسانه برای من باقی مونده.

    البته همه چیز تو Menuland آفتابی و گل رز نیست. الان بارگذاری کارت‌های بازیکن بیش از پنج ثانیه طول می‌کشه، که هم به طور قابل توجهی بدتر از Madden 25 هستش و هم وقتی واقعاً می‌خواهید آمار تیم خودتون رو بررسی کنید، کاملاً دیوانه کننده هستش. قراره به روز رسانی‌ها در راه باشن، و EA به اعتبار خود، مشکلات منو و بارگذاری رو تو Maddens قبلی برطرف کرد – اما ای مرد، پنج ثانیه برای انجام کاری به سادگی باز کردن کارت یه بازیکن، که تو Madden 25 سریع بود، وقتی 53 بازیکن تو یه تیم وجود داره؟ لطفاً من رو تمام کن.

    Superstar هم بهتره، اما نه به اندازه کافی. امسال، شخصیت سفارشی ثابت من جو ترو به عنوان بازیکن ذخیره برای Pittsburgh Steelers اولین بازی خودش رو انجام می‌ده، و… فکر می‌کنم خوبه. نکته بزرگ تو این تکرار، مدیریت روابط شما با مربیان، هم تیمی‌ها و سایر افراد تو حوزه نفوذ شما، مثل یه روانشناس ورزشی یا هنرمند خالکوبی هستش. این از نظر تئوری جالبه و در عمل کمتر. مثل Franchise، اینجا کات سین‌های به خوبی تولید شده وجود داره که شخصیت‌ها رو تثبیت می‌کنه، اما اغلب تو خارج از زمین با مجبور کردن شما به انتخاب باینری که واقعاً یه انتخاب نیست، بازی می‌کنه. مثل اینکه، متاسفم جکسون استیل، من نمی‌خوام یه جلسه با مربی خودم رو برای خالکوبی زدن از دست بدم. باید این یکی رو نگه داری رفیق.

    در غیر این صورت، شما برای تمرین، بالا بردن سطح شخصیت خودتون و بعد انجام بازی‌ها، مینی گیم‌ها رو بازی می‌کنید. خوبه، اما من رو برای مدت طولانی درگیر نکرد. همچنین برخی از انتخاب‌های ارائه عجیب و غریب وجود داره، مثل اینکه عکس نماینده شما یه مدل شخصیتی واضح باشه که در کنار عکسی از یه مربی یا بازیکن واقعی نشسته، که خود در کنار چیزی نشسته که به نظر می‌رسه یه تصویر تولید شده توسط هوش مصنوعی از روانشناس ورزشی شما باشه. جو ترو همچنان تواناست، اما نقطه اوج Madden تک نفره Longshot باقی می‌مونه. دلمون برات تنگ شده کلت. اوه، و Superstar Showdown وجود داره، جایی که می‌تونید بازیکنان خودتون رو آنلاین ببرید و با بازیکنان دیگه رقابت کنید، و اقلام سفارشی سازی بازیکن واقعاً بی مزه بخرید، اما وقتی Franchise به خوبی این هستش، مراقبت از اون برایم سخت بود.

    در نهایت، Ultimate Team وجود داره. این حالت خیلی از تغییرات کیفیت زندگی از College Football 26 امسال رو داره، مثل Pack Helper، که بلافاصله به شما می‌گه که آیا یه بازیکن بهتر از کسی تو ترکیب فعلی شما هستش یا خیر و به شما اجازه می‌ده تا بلافاصله اون رو تجهیز کنید (یا اون کارت رو برای حراج بگذارید) بدون ورود به منوی دیگه. به روز رسانی: این در واقع گنجونده شده بود، اما یه اشکال UI باعث می‌شد که گاهی اوقات ظاهر نشه، و این اشکال تو یه به روز رسانی اندکی پس از انتشار این بررسی برطرف شد!]، اما در غیر این صورت MUT همون چیزیه که همیشه بوده. این به عنوان یه تجربه انفرادی خوبه، اما هدف اون اینه که شما رو وادار به خرج کردن پول کنه، به خصوص اگه وارد عرصه آنلاین پرداخت به بردن بشید. اینجا من از بررسی College Football 26 خودم نقل قول می‌کنم: “من از نظر عملکرد معتقدم، عمیقاً تو روحم، که این حالت‌ها غارتگرانه، یه کم شیطانی و طراحی شدن تا بخش‌های تولید کننده دوپامین مغز ما رو که قمار تحریک می‌کنه، تحریک کنن به این امید که شما به خرج کردن پول برای شانس یه نتیجه خوب ادامه بدید، که قمار همینه، و من نمی‌تونم هیچ چیز در مورد اونها رو تایید کنم.” این چیزیه که هست، و چیزی که هست به طرز خنده داری و احمقانه‌ای محبوبه. این قراره مقدار گزافی پول برای EA به دست بیاره، اما مجبور نیستم اون رو دوست داشته باشم.

  • ‎تاندربولتس*‎ ‎تاریخ‎ ‎انتشار‎ ‎دیزنی‎ ‎پلاس‎ ‎برای‎ ‎ماه‎ ‎اوت‎ ‎رسماً‎ ‎اعلام‎ ‎شد.

    ‎تاندربولتس*‎ ‎تاریخ‎ ‎انتشار‎ ‎دیزنی‎ ‎پلاس‎ ‎برای‎ ‎ماه‎ ‎اوت‎ ‎رسماً‎ ‎اعلام‎ ‎شد.

    با توجه به اعداد فروش نسبتاً پایین، شاید تصمیم گرفته‌اید تماشای Thunderbolts* را در سینماها از دست بدهید. فیلم وسطی سه‌گانه‌ی امسال مارول، ریسکی‌ترین تلاش آن‌ها بود – گروهی از شخصیت‌های تقریباً قهرمان که بیشتر در تلویزیون معرفی شده‌اند، در یک تیم بدون نام تجاری واقعاً قوی. جای تعجب ندارد که دیزنی به سرعت اعلام کرد که این گروه در واقع *انتقام‌جویان جدید* هستند. اما، همانطور که ممکن است شنیده باشید، فیلم فوق‌العاده است – و اگر منتظر بوده‌اید تا در دیزنی پلاس منتشر شود، شانس با شما یار است.

    این سرویس پخش آنلاین در نهایت اعلام کرد که Thunderbolts* چه زمانی قابل دسترسی خواهد بود – و تا آن موقع زمان زیادی نمانده است. این فیلم، با بازی فلورنس پیو در نقش یلنا بلووا، از ۲۷ آگوست پخش می‌شود – یعنی کمی بیش از دو هفته دیگر باید منتظر بمانید. این فیلم به کارگردانی جیک شرایر، یلنا را وادار می‌کند در کنار جان واکر با بازی وایات راسل، رد گاردین با بازی دیوید هاربر (پدرِ تقریباً مهربانش، که از بیوه سیاه به یاد دارید)، گوست با بازی هانا جان-کامِن و تسک‌مستر با بازی اولگا کوریلنکو همکاری کند. در این میان، این تیم عجیب و غریب با باکی بارنز با بازی سباستین استن و بابِ ظاهراً بی‌اهمیت با بازی لوئیس پولمن مواجه می‌شود – اگرچه، این روایت تیمی معمولی نیست که احتمالاً از، به عنوان مثال، انتقام‌جویان انتظار دارید.

    امیدواریم Thunderbolts* زمانی که به خانه‌های مردم می‌رسد، تماشاگران بیشتری را جذب کند – ببینیم آیا از ۲۷ آگوست باعث ایجاد دوباره بحث و گفتگو می‌شود یا خیر.

  • دیوید جانسون از پیاده‌روی‌های طولانی خود، علت ماندگاری خیابان رِی و آرزوهای بزرگش می‌گوید.

    دیوید جانسون از پیاده‌روی‌های طولانی خود، علت ماندگاری خیابان رِی و آرزوهای بزرگش می‌گوید.


    او یک لبخند متمایز دارد که متعلق به دیوید جانسون است: کمی خمیدگی سر، نگاهی به بالا، لب هایی که در گوشه ها به آرامی پیچ خورده اند. هم کم رو است و هم جذاب. هم صمیمی است و هم سرشار از رمز و راز. او بازیگری است که می توان روی او حساب کرد تا یک حس متفاوت و خاص را به هر نقشی که ایفا می کند، اضافه کند.

    David Jonsson – Empire Focus

    جانسون 31 ساله، بیشتر به خاطر ایفای نقش گاس شناخته شده است، یک بانکدار سرمایه گذاری از ایتون که در سریال پرطرفدار HBO به نام Industry حضور دارد. همچنین، او نقش «پسر غمگین» اهل جنوب لندن را در فیلم کمدی رمانتیک و محبوب سال 2023، Rye Lane، بازی کرده است. علاوه بر این، نقش اندی، یک هوش مصنوعی «محرک» با قلبی بزرگتر از بسیاری از انسان ها، در Alien: Romulus نیز از دیگر نقش های اوست. این شخصیت ها شاید در دستان بازیگران دیگر، بیش از حد معمولی به نظر برسند، اما جانسون با ویژگی های خاص خود، جان تازه ای به آنها می بخشد و تقریباً غیرقابل تشخیص می شوند.

    در فوریه همین امسال، تماشاگران شیفتگی خود را نشان دادند و با اهدای جایزه ستاره نوظهور بفتا از او تقدیر کردند. سخنرانی او در هنگام دریافت جایزه، ترکیبی از هوش اجتماعی درخشان و آرامش درونی را نشان داد که در گفتگوها، به جانسون توانایی فوق العاده ای برای درک افکار دیگران می بخشد. به عنوان مثال، در زمانی که ما صحبت می کنیم، او تازه از یک پرواز ترانس آتلانتیک با تاخیر بسیار زیاد پیاده شده است (مبدا دقیق مشخص نیست، اما احتمالاً صحنه فیلمبرداری یک فیلم فوق سری از فرانک اوشن است که شایعه شده است). با این حال، او به اندازه ای متمرکز است که نه تنها به سوالاتی که امپایر می پرسد پاسخ دهد، بلکه اغلب به سوالات احتمالی بعدی که ممکن است مطرح شوند نیز پاسخ می دهد.

    بدیهی است که برنامه های آینده جانسون شامل سه مورد از پرطرفدارترین نقش ها در هالیوود جوان و جذاب خواهد بود. در ماه سپتامبر، او نقش پیتر مکوریز مرموز و محوری را در The Long Walk، اقتباسی از رمان دوران جنگ ویتنام استیون کینگ، توسط فرانسیس لارنس، بازی خواهد کرد. این رمان درباره مسابقه پیاده روی است که توسط یک رژیم تمامیت خواه در آینده ای نزدیک و دیستوپیایی برگزار می شود. پس از آن، او در فیلم Scandalous، داستان کلمن دومینگو از رابطه بین سامی دیویس جونیور، هنرمند نمایشی و ستون فقرات رت پک با کیم نواک (سیدنی سوئینی) به ایفای نقش می پردازد. و سپس پروژه فرانک اوشن وجود دارد که گفته می شود جانسون در آن نقش نسخه ای از این خواننده را بازی می کند، در حالی که خود اوشن کارگردانی می کند.

    David Jonsson – Empire Focus

    ©Empire / Sylvain Homo

    با این حال، در تلاش برای به دست آوردن اطلاعات بیشتر در مورد هر یک از این پروژه ها از جانسون، موفق نخواهید بود. او هنوز آن لبخند خاص را بر لب دارد – و همچنان سرشار از راز و رمز است.

    امپایر: دیوید، شما اهل کاستوم هاوس در شرق لندن هستید. آیا می دانید بازیگر مشهور دیگری که اهل کاستوم هاوس است کیست؟

    دیوید جانسون: دنی دایر؟ وای خدای من، جدی می گویی. من در دوران کودکی یک بول تریر استافوردشایر داشتم. من او را برای پیاده روی به پارکی به نام Cundy Park می بردم که بالای جاده بود و دنی دایر هم سگ خود را به آنجا می آورد و ما با هم صحبت می کردیم. او در دوران کودکی برای ما مثل یک ستاره بود، اما با همه خیلی مهربان بود. آره، او دوست داشتنی است، من عاشقش هستم.

    آیا فکر می کنید که شما دو نفر به عنوان هنرمند وجه اشتراکی دارید؟ شاید جوهره ای از کاستوم هاوس؟

    آره، احتمالاً جوهره کاستوم هاوس است. فکر می کنم وقتی از شرق لندن می آیی، جامعه ای که در آنجا وجود دارد، بر نحوه نگاهت به دنیا تأثیر می گذارد. و دنیایی که در آن زندگی می کنیم کمی دیوانه وار است، بنابراین به آن جامعه نیاز داری. نمی خواهم خیلی خودخواه به نظر برسم، اما این موضوع ریشه دار است.

    در آن روزها چه جور بچه ای بودید؟

    خیلی، خیلی خجالتی. فوق العاده خجالتی. درونگرا. من فقط واقعاً ساکت بودم. والدینم تعجب می کنند که چرا من بازیگرم. در تفکراتم درباره ساکت بودنم، فکر کرده ام: «مردم همیشه می گویند اگر بازیگر هستید، باید برونگرا باشید.» اما حقیقت این است که فکر نمی کنم هیچ ارتباطی بین این دو وجود داشته باشد. و من هنوز هم احساس می کنم یک فرد درونگرا هستم، به هر حال. اما شاید طبیعت درونگرای من بیشتر از برونگرا بودنم، به آنچه انجام می دهم شکل می دهد.

    از چه نظر؟

    خوب، فکر می کنم وقتی درونگرا هستید، سخت ترین چیز برای یادگیری این است که چگونه مکث کنید تا پردازش کنید. البته اینها تعمیم های گسترده ای هستند، اما برونگراها می توانند به سرعت ریتم را پیدا کنند و با آن پیش بروند، [در حالی که] درونگراها به چیزی فکر می کنند، اما احساس می کنند که باید صحبت کنند و چیزی بگویند. فکر می کنم آن مکث اضافی برای من، به عنوان یک بازیگر، همه چیز است. من در مورد سرعت صحبت نمی کنم، من در مورد مشاهده و فقط داشتن یک لحظه برای خودتان قبل از حرکت صحبت می کنم. من کسی هستم که دوست دارم رفتار اطرافم و مردم را مشاهده کنم و آن را درک کنم.

    David Jonsson – Empire Focus

    ©Empire / Sylvain Homo

    آیا احساس می کردید که جا افتاده اید؟

    هم بله و هم نه. به یاد دارم که گاهی اوقات احساس می کردم هیچ کس واقعاً نمی فهمد، یا احساس می کردم نمی توانم افکارم را بیان کنم. من هنوز هم این احساس را دارم (می خندد) – اما قطعاً این احساس را در کودکی داشتم. و سپس زمان های دیگری بود که احساس می کردم در مرکز یک حلقه اجتماعی هستم، از خندیدن با رفقایم لذت می برم و فوتبال بازی می کنم. من احساس نمی کردم یک بیگانه هستم، اما احساس می کردم یک فرد درونگرا هستم، که تضاد عجیبی است.

    افسانه حاکی از آن است که شما به دلیل درگیری از مدرسه اخراج شدید. آیا می دانید چه اتفاقی برای آن شخص دیگر افتاد؟

    (می خندد) خب، در واقع چند نفر بودند. به همین دلیل از مدرسه اخراج شدم، به هر حال. فکر می کنم وقتی از ایست اند می آیی، قرار است در مدرسه دعوا کنی. این فقط طبیعی است، اما من اخراج شدم زیرا، مثل اینکه، تعداد زیادی از مردم در حال جنگ بودند.

    تعداد زیادی از مردم در حال جنگ بودند و شما همه آن را شروع کردید؟

    فکر نمی کنم این کار را کرده باشم… دوست دارم بگویم که این کار را نکردم. اما، می دانید، اگر چیزی شروع شد، قطعاً آن را تمام کردم (می خندد). اما، می دانید چیست؟ صادقانه بگویم، من با بسیاری از آن افراد اهل ایست اند در ارتباط هستم و بسیار خوشحالم که بگویم همه حالشان خیلی خوب است. تعدادی از رفقایم دوست دخترهای دوست داشتنی دارند، و آنها تازه مستقر شده اند، و برخی از آنها کارهای عالی انجام می دهند. بنابراین، این واقعاً خوب است که ما از آن مرحله عبور کردیم.

    متعجبم که می شنوم با آنها در ارتباط هستید، زیرا شما در 16 سالگی به نیویورک نقل مکان کردید تا در آکادمی هنرهای دراماتیک آمریکا بورسیه بگیرید.

    خوب، آن دوره کاملاً محوری بود. فکر می کنم هر کسی که رنگین پوست است و از جایی می آید که نسبتاً فقیر است، می تواند درک کند که واقعاً عدم توانایی خرید چیزها نیست. آنقدرها این نیست، بلکه ذهنیت فقیری است که همراه آن می آید. بنابراین، برای من، رفتن به نیویورک در 16 سالگی، فقط تصور من از آنچه که حتی می توانستم در این دنیا انجام دهم را در هم شکست. و افرادی که امروز از ایست اند با آنها در ارتباط هستم، کسانی بودند که دیدند، مثلاً: «مرد، او چیزی را تجربه می کند که شاید فقط با تماس گرفتن بتوانم آن را به دست بیاورم.» تجربیات آنها واقعاً به من الهام می بخشد و آنها به من یادآوری می کنند که چه کسی هستم – و به هر حال، اگر این کار بازیگری هرگز درست از آب در نمی آمد، باز هم برمی گشتم و با آنها یک پینت می خوردم، منظورم را می فهمی؟ آنها فقط افراد من هستند.

    اولین نقش موفقیت آمیز شما نقش گاس در Industry بود، شخصیتی با پیشینه و کودکی کاملاً متفاوت از آنچه که به تازگی توصیف کردید. اکنون بیشتر از همه چه چیزی را به خاطر می آورید؟

    در واقع، چیزی که احتمالاً بیشتر در ذهنم مانده است، این است که اولین فرصت را داشتم تا از طریق دید یک شخصیت ببینم. فکر می کنم بازیگران جوان قطعاً می توانند این را تأیید کنند، جایی که شما این رویاها را در مورد اینکه شخصیت چیست دارید. نحوه صحبت کردن آنها، نحوه نگه داشتن خودشان در بدنشان، همه این نوع چیزها. سپس وارد صحنه می شوید، همه اینها از پنجره بیرون می رود و شما فقط خطوط را با تمام توان خود فریاد می زنید. اما در مورد گاس – به طور خاص، زیرا او به عنوان یک شخص بسیار متفاوت از من است – بزرگترین خاطره من این است که می خواستم چیزهایی را امتحان کنم و واقعاً قادر به این کار بودم، زیرا زمان بیشتری برای انجام یک قوس شخصیتی در تلویزیون نسبت به فیلم دارید. من هرگز نمی خواهم یک بازیگر حقه باز باشم. اینطور نیست که: «ببینید چند کارت در دست دارم!» بلکه بیشتر این است که، وقتی دیدگاهی از چیزی دارید که می دانید درست است، واقعاً رضایت بخش است که بتوانید آن را روی صفحه نمایش قرار دهید.

    Rye Lane فیلمی بسیار محبوب برای بسیاری از مردم است، به ویژه لندنی ها و افراد سیاهپوست بریتانیایی. برای شما چه معنایی دارد؟

    این اولین نقش اصلی و اولین فیلم من بود، بنابراین با علاقه و قدردانی به آن نگاه می کنم. این یک فیلم مستقل است و ما آن را با کمترین هزینه ساختیم، اما بهترین تجربه را در آن صحنه داشتیم و من واقعاً معتقدم که نحوه ساخت فیلم ها بسیار مهم است – گاهی اوقات حتی مهمتر از خود هنر، محصول. به یاد دارم، فقط اینطور به نظر می رسید که ما به صرف داشتن یک تجربه خوب، در حال ساختن چیزی خاص هستیم. گاهی اوقات شما تجربه خوبی در صحنه ندارید، و هنوز هم می تواند عالی باشد. اما برای من، اکنون، تفاوت را می دانم. Rye Lane این را به من داد، مطمئناً.

    David Jonsson – Empire Focus

    ©Empire / Sylvain Homo

    و آیا آن را در نحوه صحبت مردم درباره فیلم می بینید؟ آیا هنوز هم فیلمی است که مردم درباره آن صحبت می کنند؟

    بله، و در واقع افرادی که انتظار ندارید. منظورم این است که 100 درصد از مردم در بریتانیا این کار را می کنند، و به ویژه مردم جنوب لندن، اما یک زن سفیدپوست 60 ساله از دورست با من درباره Rye Lane صحبت کرد. و همچنین این آمریکایی جوان و باحال در نیویورک سیتی. واقعاً یکی از آن فیلم هایی است که فقط فراتر می رود. یه جورایی فراگیر!

    در حالی که به آنچه گفتید در مورد اینکه “یک بازیگر حقه باز” نیستید احترام می گذارید، آیا جزئیات اجرایی در Alien: Romulus وجود داشت که به متقاعد کردن مخاطب از ماهیت غیرانسانی و مصنوعی اندی کمک کرد؟

    هم بله و هم نه. اندی یک جواهر از یک شخصیت روی کاغذ بود، و یک جواهر از یک شخصیت برای بازی. برای من، آنچه می خوانید و سپس تفسیر می کنید… در واقع مصنوعی نبود. این پس از آن، در درک اینکه او در کانون دنیای بیگانه کجا قرار دارد، به دست آمد. اما همه چیز این است: «من این نوع رفتار را از کجا می دانم؟» و، «جالب ترین رفتار در این سناریو چیست؟» و از این نظر، من از رایانه های قدیمی الگو نمی گیرم (می خندد). همه چیز فقط زندگی واقعی و افرادی است که می شناسم یا فکر می کنم می شناسم.

    اندی یک حالت «راه اندازی مجدد» خاص دارد که کاملاً وحشتناک است. آیا این در فیلمنامه بود؟

    این همه من بودم. من آثار باستانی آفریقایی قدیمی، آثار باستانی آیینی را جستجو کردم. فقط فکر کردم: «اگر [شرکت سایه دار در دنیای فیلم] Weyland-Yutani نقص یا راه اندازی مجدد را بر اساس آثار باستانی باستانی قرار داده باشد، چگونه به نظر می رسد؟» منظورم این است که رومولوس و رموس همگی اسطوره شناسی باستانی روم هستند، از آنجا آمده است. و همچنین فده [آلوارز، کارگردان و نویسنده]، هرگز واقعاً به من نه نمی گفت، که عالی بود.

    The Long Walk با توجه به اینکه بر اساس رمانی است که استیون کینگ نوشتن آن را در اواخر دهه 1960 آغاز کرد، به طرز چشمگیری به لحظه کنونی مرتبط است. چرا فکر می کنید اینطور است؟

    وقتی در حال انجام آن بودم، می دانستم که این چیزی است که مرتبط به نظر می رسد و نوعی موازی با دنیایی که در آن زندگی می کنیم، ترسیم می کند. می دانستم که وجود دارد، اما نمی دانستم قرار است چقدر مرتبط باشد. واقعاً، واقعاً به موقع به نظر می رسد. این یک اثر مردمی است، مرد. فکر می کنم استیون کینگ می دانست که این همیشه در مورد مردم [در برابر دولت] خواهد بود، و تا زمانی که ما یک دولت داشته باشیم، این داستان همیشه مرتبط خواهد بود. فکر می کنم مردم واقعاً چیزی را احساس خواهند کرد، و این تمام چیزی است که واقعاً هنگام ساخت فیلم ها می خواهید. من همیشه می گویم، «من سیاسی نیستم، اما این اثر سیاسی است.»

    The Long Walk – exclusive

    آیا با همبازی های خود بیشتر از حد معمول در یک کار ارتباط برقرار کردید؟

    100 درصد. نه تنها ما در مجاورت نزدیک به یکدیگر بودیم، بلکه در واقع حداقل ده مایل در روز، در زیر آفتاب سوزان وینیپگ پیاده روی می کردیم. اگر چیزی وجود داشته باشد که شما را به هم نزدیک کند، آن تجربه ای مانند آن است. اما همچنین، ما واقعاً سعی کردیم با کاری که انجام می دادیم به جایی برسیم. نه به خاطر هیچ شکوه بیهوده ای، بلکه فقط به این دلیل، فکر می کنم، از آن نوع ذهنیت ارتش. وقتی مانند یک گروه برادر هستید، به طور طبیعی، وقتی واقعاً آن پیوند را احساس می کنید، فقط شروع به دیدن این می کنید که تا کجا می توانید آن را هل دهید. و برای ما، این در کار بود. این بود: «چقدر می توانیم در آن عمیق شویم؟» بنابراین من واقعاً فکر می کنم همه پسران – کوپر [هافمن]، چارلی [پلامر]، توت [نیوت]، بن [وانگ]، گرت [ورینگ]، جوردن [گونزالس] هستند و ما این هنرمندان حمایت کننده شگفت انگیز را داشتیم، که واقعاً در گرما با ما بودند و در زیر آفتاب می سوختند – همه پسران واقعاً چیزی دادند، و امیدوارم که به آنها [چیزی] پس دهد.

    مارک همیل نقش «سرگرد» را در The Long Walk بازی می کند، نوعی شخصیت اقتدار چهره ناپذیر و غیرشخصی. آیا شما او را اصلاً فراتر از سایه های خلبانی می شناختید؟

    آنها واقعاً سایه های خوبی هستند. در واقع، من اصلاً در صحنه با او صحبت نکردم. من یک کلمه هم به او نگفتم. تعدادی از پسرها این کار را کردند، زیرا، می دانید… این لوک اسکای واکر است، مرد! اما تعدادی از ما فقط این کار را نکردیم. نه به روشی بی ادبانه، فقط احساس درستی می کرد که به این واقعیت احترام بگذاریم که نوعی جدایی وجود داشت. این احتمالاً سخت ترین کاری بود که تا به حال در زندگی ام انجام داده ام، زیرا مارک همیل فقط دوست داشتنی ترین روحی است که تا به حال ملاقات کرده اید. من بعد از اتمام فیلمبرداری با او ملاقات کردم، و او فقط مرا در آغوش گرفت و شروع به تعریف داستان های هالیوودی کرد. من فقط مثل این هستم که: «هرگز متوقف نشو!» او دوست داشتنی ترین روح است و او کاملاً پدیده ای در فیلم است.

    صحنه تقریباً تک گویی، جایی که شخصیت شما پیتر در نهایت توصیف می کند که از کجا آمده است و داستان زندگی اش چیست، بسیار باورنکردنی است. چگونه برای آن آماده شدی؟

    اوه، آره. خب، من همیشه سعی می کنم آنچه را که خصوصی است، خصوصی نگه دارم، اما فکر می کنم قطعاً موازی هایی با پیت دارم. قطعاً چیزهایی دارم که ممکن است آرزو داشته باشید هرگز در زندگی برای شما اتفاق نمی افتاد. تاریک نیست، فقط این است که همه آنها را دارند، این تجربیات، و من عاشق شخصیت هایی هستم که از شما می خواهند عمیق شوید، یا حداقل قبل از اینکه وارد آنها شوید، خودتان را در نظر بگیرید. من سعی می کنم این کار را با تمام شخصیت هایم انجام دهم، اما به ویژه در مورد پیت، این همان چیزی بود.

    <img alt="David Jonsson – Empire Focus" loading="lazy" decoding="async" data-nimg="fill" sizes="(max-

  • چهارشنبه: پیش‌نمایش فصل ۲ قسمت ۲ بازگشت یک کاراکتر درگذشته و ورود لیدی گاگا را نشان می‌دهد.

    چهارشنبه: پیش‌نمایش فصل ۲ قسمت ۲ بازگشت یک کاراکتر درگذشته و ورود لیدی گاگا را نشان می‌دهد.

    رویدادهای زیادی در فصل دوم سریال ونزدی در حال وقوع است. (احتمالاً کمی زیاد.) ونزدی ادامز با بازی جنا اورتگا پس از استفاده از توانایی‌های روانی خود، از خونریزی تیره و چسبناک چشم رنج می‌برد، حکم اعدام بالای سر انید در حال تعلیق است، مورتیشیا و گومز ادامز در حال حاضر نقش بسیار برجسته‌تری در محوطه آکادمی نورمور ایفا می‌کنند، یک گروه کامل از شخصیت‌های جدید شامل مدیر جدید با بازی استیو بوشمی وجود دارد و پاگزلی یک زامبی مغزخوار را در زمین مدرسه رها کرده است. این تنها نوک کوه یخ است. اما همانطور که تریلر نیمه دوم فصل نشان می‌دهد، اتفاقات بیشتری در چهار قسمت آخر در شرف وقوع است – از جمله بازگشت چهره‌ای آشنا که طرفداران انتظار آن را ندارند.

    مدیر ویمز؟! بله، گوئندولین کریستی در قسمت بعدی برمی‌گردد، با وجود اینکه در فصل 1 فوت کرد – مدیر سابق آکادمی نورمور، به عنوان راهنمای معنوی جدید ونزدی عمل می‌کند و در رویاها به او ظاهر می‌شود. تریلر همچنین برخی از جهت‌گیری‌های داستانی در حال پیشرفت را نشان می‌دهد، با زامبی که هر چه بیشتر طعمه می‌خورد، به تدریج گوشت خود را به دست می‌آورد، یک کارناوال بزرگ “دنیای زائر” در راه است و آشوب جدیدی با عمو فستر درخشان با بازی فرد آرمیسن.

    به طور خاص، یک صدای آشنا در لحظات پایانی وجود دارد که طرفداران برای آن مشتاق خواهند بود. تایید شده است که لیدی گاگا در این فصل حضور دارد و در قسمت 1 ظاهر نشد. او در اینجا هم دیده نمی‌شود (تا جایی که ما می‌دانیم). اما به نظر می‌رسد این صدای اوست که با لحنی شوم می‌گوید: “مراقب باشید… باید تاوانی پرداخت شود.” پنجه‌ها بالا، هیولاهای کوچک! ما همچنین می‌دانیم که گاگا در حال انتشار یک تک‌آهنگ مرتبط با ونزدی با عنوان «رقص مردگان» است که طبق گزارش‌ها موزیک ویدیوی آن توسط برتون کارگردانی شده است. این دوران باشکوهی برای حضور در سمت کاملاً عجیب و غریب چیزها است. قسمت 2 از فصل 2 ونزدی از 3 سپتامبر در نتفلیکس پخش می‌شود.

  • آنتونی استار، هنرپیشه سریال The Boys، با انتشار پیامی احساسی از نقش هوملندر خداحافظی کرد و گفت: "همیشه قدردان این نقش خواهم بود".

    آنتونی استار، هنرپیشه سریال The Boys، با انتشار پیامی احساسی از نقش هوملندر خداحافظی کرد و گفت: "همیشه قدردان این نقش خواهم بود".

    این برای آنتونی استار به منزله پایان یک دوره است. این بازیگر اهل نیوزیلند بیش از شش سال است که ردای خونین هوملندر، این هیولای دیوانه را در The Boys بر تن کرده است. او الگوی سوپرمن را گرفته و به طرز تکان دهنده ای آن را به جنبه های تاریک کشانده است، نقشی که بی تردید به عنوان یکی از بزرگترین شخصیت های منفی تلویزیونی در تاریخ ثبت خواهد شد. اما با اعلام پایان سریال با فصل پنجم آتی، استار دیگر آن چکمه های قرمز را نخواهد پوشید – و پس از اتمام فیلمبرداری، خداحافظی صمیمانه ای را با این شخصیت در فضای مجازی منتشر کرد.

    او در یک پست طولانی اینستاگرامی نوشت: “من عاشق این سریال هستم. و من عاشق این شخصیت هستم. واقعاً.” “دلم برای حضور در محل کار تنگ خواهد شد، با علم به اینکه هدفمان چیست اما هرگز ندانیم که در پایان روز به کجا خواهیم رسید… فقط اینکه تفریح کنیم و از لحاظ خلاقانه بسیار ارزشمند باشد. این شخصیت پیچیده، فضا و وسعتی را فراهم آورد تا مرزها را به نحوی کشف و جابجا کنم که هرگز تصورش را هم نمی کردم، و من همواره قدردان این تجربه خواهم بود.”

    استار، هوملندر را “اوج دوران حرفه ای خود” نامید و افزود که انتظار نداشت این سریال به چنین نیروی فرهنگی عظیمی بدل شود. او نوشت: “هنگامی که شروع کردیم، نمی دانستم چه چیزی در انتظارمان است.” “این غول بی شاخ و دم از ایستگاه به راه افتاد و دیگر هرگز توقف نکرد. به جز آن مقطع همه گیری کووید. آهان، و اعتصابات. آن هم بخشی از ماجرا بود. اما به غیر از این دو مورد، هرگز از حرکت نایستاد و با جسارت جای خود را در چشم انداز تلویزیون تثبیت کرد. هیچ چیز دیگری شبیه به آن نیست. این سریال در مسیر منحصر به فرد خود پیش می رود.” استار از عوامل، اریک کریپک، خالق سریال، و طرفداران تشکر کرد. او افزود: “شما خون حیات هستید. بدون شما، ما از پس انجام این کار برنمی آمدیم.” “و طرفداران ما بی نظیر هستند. عشق جنون آمیز به شما….و عمیق ترین احترام به سلیقه شما.” می توانید متن کامل پست را در اینجا بخوانید.

    فیلمبرداری فصل پایانی The Boys تقریباً یک ماه پیش به پایان رسید – و انتظار می رود که قسمت ها در سال 2026 در دسترس قرار گیرند، پس از بازگشت قریب الوقوع اسپین آف Gen V، که پخش آن از 17 سپتامبر در Prime Video آغاز خواهد شد.

    بنابراین، سرنوشت چه چیزی را برای هوملندر رقم خواهد زد؟ آیا واقعاً راهی برای متوقف کردن او وجود دارد؟ چه تعداد از اعضای گروه The Boys در این راه متحمل آسیب خواهند شد؟ برای یافتن پاسخ های شیطانی، باید تا سال آینده صبر کنید.

  • جیمز گان اظهار داشت که نمایش قسمت آتی «حماسه سوپرمن» از دنیای دی‌سی زمان زیادی نخواهد برد.

    جیمز گان اظهار داشت که نمایش قسمت آتی «حماسه سوپرمن» از دنیای دی‌سی زمان زیادی نخواهد برد.

    فیلم Superman ساخته جیمز گان، پس از حدود یک ماه از اکران، توانسته بیش از 580 میلیون دلار در سطح جهانی (و همچنان در حال افزایش) فروش داشته باشد. با اینکه این میزان فروش یک موفقیت خیلی بزرگ نیست، اما یک پیروزی قابل توجه و آغازی قدرتمند برای DCU جدید محسوب می‌شود – و ظاهراً فصل بعدی داستان Superman در ذهن گان در حال شکل‌گیری است. ما، البته، از قبل Supergirl را داریم که برای اکران در ژوئن 2026 برنامه‌ریزی شده و فیلمبرداری آن در اوایل تابستان جاری به پایان رسید، در حالی که فیلم ترسناک متمرکز بر شخصیت شرور Batman، یعنی Clayface، مرحله بعدی تولید DC خواهد بود – اما، همانطور که گان در مراسم افتتاحیه فصل 2 Peacemaker اعلام کرد، او در حال کار جدی بر روی داستان بعدی برای کلارک کنت و همراهانش است.

    او به The Hollywood Reporter گفت: “من در حال حاضر یک طرح کلی برای داستان بعدی در چیزی که من آن را حماسه Superman می‌نامم، به پایان رسانده‌ام.” اشارات قبلی رئیس خلاق DCU نشان داده است که این یک دنباله مستقیم برای Superman نخواهد بود، بلکه پروژه‌ای گسترده‌تر با تمرکز بر این شخصیت است و اصطلاح “حماسه Superman” به خوبی از این ایده پشتیبانی می‌کند. گان در حال حاضر درک خوبی از فصل بعدی دارد. او به THR گفت: “طرح کلی تکمیل شده است، که به معنای یک طرح کلی بسیار، بسیار دقیق است، و امیدوارم خیلی زودتر از آنچه فکر می‌کنید، وارد فاز تولید شویم.” او سریعتر از یک گلوله پیش می‌رود.

    در حال حاضر، فصل 2 Peacemaker فصل رسمی بعدی در DCU است، پس از Creature Commandos و Superman. و در حالی که هنوز پیشرفت زیادی حاصل نشده است، گان تأیید کرد که چرخ‌ها همچنان در حال گردش برای سریال Amanda Waller هستند که مدت‌ها پیش معرفی شده و به سادگی Waller نام دارد. او گفت: “ما روی آن کار می‌کنیم.” “اما می‌دانید، برخی چیزها خیلی سریع پیش رفته‌اند و برخی چیزها آنقدرها هم سریع پیش نرفته‌اند، و این یکی از آن پروژه‌هایی بوده که خیلی سریع پیش نرفته است. اما من بی‌صبرانه منتظرم ویولا را در لباس‌های والرش، با آن لباس‌های گل‌دار مسخره‌اش، ببینم و کارهای خاصی انجام دهم.” نیروی ضربت X، خودتان را آماده کنید.

  • کیلیان مورفی در درام جدید استیو از نتفلیکس نقش یک مدیر مدرسه تحت فشار را ایفا می کند – تریلر را ببینید

    کیلیان مورفی در درام جدید استیو از نتفلیکس نقش یک مدیر مدرسه تحت فشار را ایفا می کند – تریلر را ببینید

    از زمان کسب جایزه اسکار کیلین مورفی برای بازی در فیلم اوپنهایمر ساخته کریستوفر نولان، تماشای مسیر بعدی او جذاب بوده است. ابتدا چیزهای کوچک مانند اینها، یک درام کم‌هزینه ایرلندی مستقل درباره رختشویخانه‌های مگدالن بود که او در آن نقش داشت. و اکنون، قبل از بازگشت به نقش تامی شلبی در فیلم پیکی بلایندرز استیون نایت و نقش جیم در دنباله ۲۸ سال بعد با عنوان معبد استخوان، مورفی در یک مطالعه شخصیت‌پردازی متمرکز و کوچک دیگر به نام استیو ایفای نقش می‌کند. این فیلم که برای نتفلیکس ساخته شده و بر اساس رمان Shy اثر مکس پورتر است، یک درام در اواسط دهه ۹۰ است که مورفی در آن نقش استیو، رئیس یک مدرسه اصلاحی در حال تقلا را بازی می‌کند. این فیلم که در طول یک روز مهم برای مدرسه اتفاق می‌افتد، بسیار سنگین به نظر می‌رسد – تریلر را می‌توانید در زیر ببینید؛

    اوه خدای من! بسیار شدید. بگذارید بگوییم که ما هیچ صحنه‌ای را در انجمن شاعران مرده به یاد نمی‌آوریم که در آن شاگردان رابین ویلیامز او را کله‌خر صدا بزنند – یا خودشان را “حرامزاده‌های کوچک جذاب” بنامند. اما دوباره، منبع الهام تجربی پورتر، که نام خود را از شخصیت نوجوان خود گرفته است، هرگز واقعاً به دنبال لحظه‌های “ای کاپیتان، کاپیتان من” نبوده است. و در استیو، که مورفی را دوباره با تیم مییلنتس، کارگردان چیزهای کوچک مانند اینها متحد می‌کند، تغییر دیدگاه از دانش‌آموز به معلم، به نظر می‌رسد که کاوشی عمیق در مورد مردی است که در تلاش است با گروهی از پسران ارتباط برقرار کند که یا هرگز شنیده نشده‌اند یا همیشه برای گوش دادن بیش از حد پر سر و صدا بوده‌اند.

    در اینجا خلاصه رسمی فیلم آمده است که تریسی اولمن و امیلی واتسون نیز در آن بازی می‌کنند: “فیلم “[استیو] یک روز مهم در زندگی استیو (مورفی)، مدیر مدرسه و دانش‌آموزانش را در یک مدرسه اصلاحی آخرین امید در دنیایی که آنها را فراموش کرده است دنبال می‌کند. در حالی که استیو برای حفظ یکپارچگی مدرسه و جلوگیری از بسته شدن قریب الوقوع آن تلاش می‌کند، با سلامت روانی خود نیز در کشمکش است. در کنار مبارزات استیو، ما با شای (جی لیکورگو) آشنا می‌شویم، یک نوجوان مشکل‌دار که بین گذشته و آنچه در پیش است گرفتار شده است، در حالی که او تلاش می‌کند شکنندگی درونی خود را با تمایل به خودتخریبی و خشونت آشتی دهد.”

    کلاس استیو در ۱۹ سپتامبر، زمانی که فیلم مییلنتس در سینماهای منتخب اکران می‌شود، و سپس در ۳ اکتبر در نتفلیکس به صورت جهانی، برگزار می‌شود. ما حضور خواهیم داشت.

  • حقوق جیسون بورن در اختیار یونیورسال باقی ماند — گزارش شده است که جو بارتون مشغول نوشتن فیلمنامه‌ای برای یک فیلم جدید است.

    حقوق جیسون بورن در اختیار یونیورسال باقی ماند — گزارش شده است که جو بارتون مشغول نوشتن فیلمنامه‌ای برای یک فیلم جدید است.

    به نظر می‌رسد که اشتیاق و علاقه‌ی یونیورسال به داستان‌های جاسوسی، *اهم*، دوباره زنده شده است! بله، پس از آنکه در ماه مارس فهمیدیم که حق امتیاز کتاب‌های جیسون بورن نوشته‌ی رابرت لودلوم، استودیو را ترک کرده است – خبری که بلافاصله پس از واگذاری جیمز باند به آمازون منتشر شد – به نظر می‌رسد قاتل فراموش‌کار لودلوم به این زودی‌ها کنار نمی‌رود. طبق گزارش Deadline، ان‌بی‌سی‌یونیورسال پیشنهادهای رقبای خود را برای حفظ حقوق کتاب‌های جیسون بورن (و سری تردستون لودلوم) برای همیشه رد کرده است و تضمین می‌کند که رابطه‌ی دو دهه‌ای استودیو با این فرنچایز به این زودی‌ها تمام نخواهد شد. و از همه مهم‌تر، در حال حاضر یک کارگردان و نویسنده برای یک فیلم احتمالی جدید بورن در نظر گرفته شده‌اند.

    همانطور که احتمالاً به یاد دارید، در نوامبر 2023 گزارش دادیم که ادوارد برگر به دنبال موفقیت‌های اسکار و بفتا در فیلم در جبهه غرب خبری نیست، قصد دارد یک فیلم جدید جیسون بورن بسازد. در سال‌های پس از آن، در میانه‌ی ساخت فیلم Conclave و فیلم آینده‌ی تصنیف یک بازیکن کوچک توسط برگر و موضوع حقوق جهانی که پیش‌تر به آن اشاره شد، به نظر می‌رسید که تمام برنامه‌های بورنی برگر بی‌نتیجه مانده است. اما، در خبر Deadline در مورد حفظ حقوق جهانی، تأیید شده است که نه تنها فیلم برگر – که به طور بالقوه می‌تواند مت دیمون را به این فرنچایز برگرداند – همچنان در دست ساخت است، بلکه حتی فیلمنامه‌ای نیز از جو بارتون، سازنده‌ی کبوترهای سیاه و پروژه لازاروس، که بدون شک چیزهای زیادی در مورد نوشتن تریلرهای جاسوسی پرهیجان و اکشن می‌داند، وجود دارد.

    اکنون، مهم است که تصریح کنیم که در این مرحله، هر فیلم احتمالی جیسون بورن با حضور برگر و بارتون کاملاً در مرحله‌ی توسعه باقی می‌ماند – تا به امروز هیچ چراغ سبزی نشان داده نشده است. با این وجود، با داشتن پنج فیلم بورن، بازی‌های ویدیویی بورن، و حتی یک نمایش بدلکاری یونیورسال استودیوز که به فراری فراموش‌کار اختصاص داده شده است، چشم‌انداز دیدن دوباره‌ی این شخصیت بر روی پرده‌های سینما پس از بیش از یک دهه غیبت، شور و شوقی به ما می‌دهد که به این زودی‌ها فراموش نخواهیم کرد. جیسون (دوباره) بورن – به زودی در سینماهای نزدیک شما… امیدواریم!

  • لینزی لوهان و شیلین وودلی در نسخه کوچک سریالی «دروغ هایم را بشمار» به ایفای نقش می پردازند.

    لینزی لوهان و شیلین وودلی در نسخه کوچک سریالی «دروغ هایم را بشمار» به ایفای نقش می پردازند.

    این یکی از آن خبرهای تلویزیونی میان هفته است که هرچه بیشتر پیش می‌رود، جذاب‌تر می‌شود. لیندزی لوهان، که با بازگشتش در نقش آنا کلمن در Freakier Friday خبرساز شده است، قرار است در یک مینی‌سریال از هولو/دیزنی+ به قلم آیزاک آپتاکر و الیزابت برگر، تهیه‌کنندگان اجرایی سابق This Is Us، در کنار شیلین وودلی به ایفای نقش بپردازد. به گزارش Deadline، لوهان و وودلی قرارداد بازی و تهیه‌کنندگی اجرایی Count My Lies، اقتباسی از رمان اول سوفی استاوا که توسط باشگاه کتاب صبح بخیر آمریکا پشتیبانی می‌شود، را امضا کرده‌اند.

    به نظر می‌رسد Count My Lies آماده است تا به جمع سریال‌هایی مانند Sirens از نتفلیکس، The Perfect Couple و Palm Royale از اپل تی‌وی پلاس در دسته در حال رشد تریلرهایی بپیوندد که در مورد افراد معمولی است که در زندگی پرآشوب ثروتمندان و قدرتمندان گرفتار می‌شوند. خلاصه داستان سریال، همانطور که توسط Deadline به اشتراک گذاشته شده، به این شرح است: “در Count My Lies، وقتی اسلون کاراوی (وودلی)، یک دروغگوی وسواسی، با دروغ گفتن راه خود را به عنوان پرستار بچه برای ویولت (لوهان) و جی لاکهارت فریبنده و جذاب باز می‌کند، به نظر می‌رسد که بالاخره شغل ایده‌آل خود را به دست آورده است. اما اسلون نمی‌داند که وارد خانه‌ای پر از رازهایی شده است که در شرف برملا شدن هستند – با عواقب احتمالی فاجعه‌بار برای همه.” چه پیچشی!

    لوهان به غیر از یک دوره کوتاه در Ugly Betty، هرگز در یک سریال تلویزیونی بلندمدت بازی نکرده است. در همین حال، همبازی او – که به زودی در فصل 2 سریال Paradise از دن فوگلمن، خالق This Is Us، در دیزنی+ دیده خواهد شد – با بازی در نقش جین چپمن در دو فصل از Big Little Lies، با بازی در یک سریال درباره جنبه تاریک ثروتمندان ناپاک بیگانه نیست. هنوز هیچ خبری در مورد اینکه چه زمانی می‌توانیم انتظار داشته باشیم Count My Lies به صفحه نمایش‌های ما بیاید وجود ندارد، اما وقتی می‌گوییم این یکی هم کنجکاوی و هم توجه ما را برانگیخته است، اغراق نمی‌کنیم.

  • چارلی شین در نخستین پیش‌نمایش مستند دو بخشی و افشاگرانه‌اش در نتفلیکس، رک و پوست‌کنده سخن می‌گوید.

    چارلی شین در نخستین پیش‌نمایش مستند دو بخشی و افشاگرانه‌اش در نتفلیکس، رک و پوست‌کنده سخن می‌گوید.

    برخی افراد نامدار هستند. بعضی‌ها رسوا هستند. و بعد چارلی شین وجود دارد. در یک مسیر شغلی متلاطم که بیش از چهار دهه را در بر می‌گیرد، این مرد با “خون ببری” صفحه نمایش را در وال استریت، یانگ گانز، و جوخه روشن کرده است، و در نقش ستاره دو مرد و نصفی بالاترین دستمزد را در تلویزیون داشته است. او همچنین تقریباً هر ماده مخدری که بشر می‌داند را مصرف کرده، چندین بار در مشکلات جدی قانونی گرفتار شده، و واژه “پیروزی” را روی بازویش خالکوبی کرده است. اما اکنون، هفت سال پس از آغاز سفر هوشیاری‌اش، شین قصد دارد در معروف به چارلی شین، یک مستند دو قسمتی جدید از نتفلیکس به کارگردانی اندرو رنتزی، درباره فراز و نشیب‌های زندگی به عنوان یک ستاره بزرگ سینما – و هدف بزرگ نشریات زرد – صحبت کند. و شما می‌توانید تریلر مناسب و روشنگر آن را در زیر مشاهده کنید؛

    “چطور می‌توانم این را با وقار ارائه دهم؟” شین با نگاهی پر امید در اولین تریلر مستند جدیدش می‌پرسد. رنتزی پاسخ می‌دهد: “فکر می‌کنم از آن مرحله عبور کرده‌ایم، چارلی.” و در حالی که کلیپ‌هایی از شین با سیگارهایی که از دهان، گوش‌ها و بینی‌اش آویزان است – یا غوطه‌ور در مواد غیرقانونی – در پی می‌آیند، بی‌شک نشان می‌دهد که ما در حال تجربه یک سفر وحشتناک در زندگی و زمان یک ستاره‌ای هستیم که درخشان‌تر از اغلب افراد درخشیده و سقوط کرده است، به نظر می‌رسد که یک اعتراف‌نامه/توضیح‌نامه بسیار باوقار در مورد تمام جنبه‌های شین باشد. تعداد زیادی چهره مشهور وجود دارد (چاک لور، دنیس ریچاردز، شان پن، کریس تاکر، و حتی فروشنده مواد مخدر چارلی، مارکو، همگی در اینجا ظاهر می‌شوند)، انبوهی از تصاویر آرشیوی صریح، و – در قلب همه چیز – خود شین، به نظر می‌رسد در وضعیت خوبی است زیرا به دنبال راندن شیاطینش، روشن کردن سوابق و به اشتراک گذاشتن برخی از یافته‌های تقریباً یک دهه گذشته جستجوی روحی خود با مخاطبان است.

    رنتزی در قطعه‌ای که به همراه تریلر جدید در وب‌سایت نتفلیکس منتشر شده است می‌گوید: “فردی مانند [چارلی] با داستان [خود] چیزهای زیادی برای ارائه به دنیا دارد.” “بسیاری اوقات ما از شنیدن حرف‌های افرادی که کارهایی انجام داده‌اند که ممکن است با آن‌ها موافق نباشیم می‌ترسیم، در حالی که در واقع باید به آن‌ها گوش دهیم. چه کسی بهتر از این که این نوع چیزها را فاش کند و در مورد این اشتباهات صحبت کند؟ به نظر من این یک قوس زیبا است.” وقتی معروف به چارلی شین در 10 سپتامبر در استریمر پخش شود، گوش خواهیم داد.