در حالی که ویل رادفورد (با بازی آیس کیوب)، متخصص کارکشته مراقبتهای دولتی که همسرش را از دست داده، برای تربیت فرزندان بیانگیزهاش دستوپنجه نرم میکند، هجوم بیگانگان را در تعداد زیادی از نمایشگرها مشاهده میکند.
این یک فکر عالی و تضمینشده برای هالیوود است: اگر سرنوشت ایالات متحده به مهارت آیس کیوب در کپی و پیست کردن سریع وابسته بود، چه؟ در تفسیر جدید آمازون از «جنگ دنیاها» اثر اچ.جی. ولز، مقدار زیادی تایپ کردن وجود دارد. حمله بیگانگان از نقطه نظر تحلیلگر رایانهای تهدیدات داخلی کیوب به تصویر کشیده میشود. این نمایش از طریق دوربینهای مداربسته، تلفنها، فیسبوک و گزارشهای سیانان نمایان میشود، و نتیجه آن یک حماسه به سبک رولاند امریش است که با باتری ۱۳ درصدی فیلمبرداری شده است: یک تلاش بد، احمقانه و بدون تفکر که حتی یک یا دو ایده خوب خود را نیز از بین میبرد.

اگر فیلم «جنگ دنیاها» استیون اسپیلبرگ در سال ۲۰۰۵ عمیقاً به نگرانیهای پس از ۱۱ سپتامبر پرداخت، این بهروزرسانی جدید به تمام ترسهای معاصر اشاره دارد – تهاجم به حریم خصوصی، خطرات استخراج داده، دورویی دولتها، جایی که آمازون بستههای شما را تحویل میدهد – اما هیچ تصوری از چگونگی معتبر یا مرتبط جلوه دادن آنها ندارد.
کیوب نقش ویل رادفورد را ایفا میکند، یک متخصص وزارت امنیت داخلی که در یک دفتر خالی کار میکند اما به تمام دوربینهای نظارتی در سراسر ایالات متحده دسترسی دارد. او در آغاز از این جایگاه ویژه برای نظارت بر دختر دانشمندش، فیت (ایمان بنسون) – او یک دوربین در یخچال او دارد، احتمالاً برای بررسی موجودی یاکولت او – و پسر بیحال و متخصص کامپیوترش، دیوید (هنری هانتر هال) استفاده میکند.
واکنش کیوب به همه اینها، حالت عبوس همیشگی او است و این حالتی است که به ندرت تغییر میکند، حتی وقتی که گلولههای آتشین در آسمان زبانه میکشند، به ساختمانها ضربه میزنند و در یک لحظه دیدنی نادر، سهپایهها از دهانههای آتشفشانی خارج میشوند. با این حال، با وجود این که به نظر میرسد دنیا در حال فروپاشی است و در میان جلسات توجیهی با رئیسجمهور، رادفورد بیشتر این کشتار را نادیده میگیرد و تمام منابع خود را برای بررسی امنیت فرزندانش صرف میکند. بیشتر از هر یک از موضوعات سنگینتری که فیلمنامه به آنها اشاره میکند، «جنگ دنیاها»، نسخه ۲۰۲۵، در اصل در مورد این است: یک حمله تمامعیار بیگانگان که باعث ویرانی جهانی میشود، باید اتفاق بیفتد تا به ویل یادآوری کند که باید فرزندان بالغ خود را رها کند.
در اقتباس رادیویی خود از داستان در سال ۱۹۳۸، اورسون ولز از رسانه آن لحظه برای ایجاد وحشت گسترده استفاده کرد، و ایدهای در مورد گفتن داستان (اغلب بازگو شده) از طریق رسانههای معاصر وجود دارد. همچنین برخی تغییرات جالب در اینجا وجود دارد: علف قرمز و ویروس مرگبار یک پیچش مدرن و جذاب دریافت میکنند. اما این ضعیف است: فیلمبرداری بد (ریچ لی، کارگردان تبلیغاتی امینم، ایدهای در مورد چگونگی به تصویر کشیدن قانعکننده افراد در حال صحبت کردن در صفحه ندارد)، جلوههای ویژه ارزانقیمت، طرح داستان احمقانه، دیالوگهای وحشتناک (نقل قول برجسته: “باسنهای بین کهکشانی خود را به خانه برگردانید!”)، بازیهای بد، و یک نقطه اوج که در آن یک سرویس آمازون روز را نجات میدهد. آشغال درجه یک.
تلاشی مسخره برای مدرن کردن داستان علمی تخیلی کلاسیک با واتساپ و بازیهای سیاسی. این اقتباس سست، عجولانه و بیروح، فیلمسازی بیهدف مکعبی است.