بلاگ

  • HIM: ساخته‌ی جوردن پیل، HIM، آمیزه‌ای از Friday Night Lights و Nosferatu است و حس وحشت ورزشی را القا می‌کند.

    HIM: ساخته‌ی جوردن پیل، HIM، آمیزه‌ای از Friday Night Lights و Nosferatu است و حس وحشت ورزشی را القا می‌کند.

     

    سینما مملو از فیلم‌های دلهره‌آور است و در گذر زمان، آثار ورزشی متعددی هم تولید شده‌اند. اما به‌ندرت پیش آمده که این دو سبک با هم ترکیب شوند – تا کنون. آماده شوید برای او، جدیدترین اثر استودیوی Monkeypaw متعلق به جردن پیل، به کارگردانی و نویسندگی جاستین تیپینگ – یک فیلم ترسناک با محوریت فوتبال آمریکایی، که در آن ستاره‌ی جوان تایریک ویترز، در نقش کامرون کید، زیر نظر مربیگری اشعیا وایت، کوارتربک کارکشته با بازی مارلون وایانز، به چیزهایی بیشتر از تصورش دست پیدا می‌کند. به نظر می‌رسد اشتیاق فراوان برای تبدیل شدن به بهترین بازیکن تاریخ (GOAT) پیامدهای خونینی به همراه داشته باشد.

     

    برای تیپینگ، این فیلم فرصتی فراهم آورد تا یک فضای ورزشی ملموس را خلق کند، قبل از اینکه همه‌چیز را به نابودی بکشاند. او به Empire می‌گوید: «احساس من این بود که آن را طوری بسازم که حس کنیم در حال تماشای Friday Night Lights یا یک تیزر Gatorade یا Nike هستیم.» ما برای نوجوانی که فقط نیاز دارد یک مانع را پشت سر بگذارد تا به مرحله‌ی بعد برسد، دل می‌سوزانیم. و بعد انتظارات را برعکس می‌کنیم و اجازه می‌دهیم Nosferatu یا Ex Machina شود و اجازه می‌دهیم تکامل پیدا کند یا تنزل یابد – بستگی به دیدگاه شما دارد – به چیزی که نیست.» روانشناسی تلاش برای رسیدن به شکوه ورزشی، با انواع دام‌های احتمالی همراه است که تیپینگ می‌تواند از آن‌ها برای ایجاد وحشت بهره ببرد. او می‌گوید: «وقتی شروع کردم به الهام گرفتن از تعدادی از فیلم‌های ترسناک محبوبم – که بیشتر در حال و هوای Jacob’s Ladder بودند – دریچه‌های خلاقیت گشوده شدند.»

     

    برای پیل، او دقیقاً همان نوع فیلمی است که او شرکت تولیدی خود را برای ساختن آن بنا نهاده است. او می‌گوید: «در Monkeypaw، ما عاشق ایده‌هایی هستیم که نباید ساخته شوند و نباید کسی به آن‌ها دست بزند، و ترکیب ورزش و ترسناک چیزی بود که من اصلاً ندیده بودم.» «کاملاً واضح بود که ما با ترکیبی از ژانرها روبرو هستیم که دقیقاً باب میل من است.» امیدوارم که در عرصه‌ی خاص ترسناک ورزشی، در نهایت به بهترین اثر تاریخ (GOAT) تبدیل شود.

      

    مقاله کامل او را در شماره Avatar: Fire And Ash مجله Empire بخوانید – از پنج‌شنبه 31 جولای در دسترس است. او از 3 اکتبر در سینماهای انگلستان اکران خواهد شد.

     

  • مت اسمیت در فیلم «گرفتار دزدی» به کارگردانی دارن آرونوفسکی، شخصیتی «به‌شدت آسیب‌پذیر و در عین حال سرکش» را ایفا می‌کند.

    مت اسمیت در فیلم «گرفتار دزدی» به کارگردانی دارن آرونوفسکی، شخصیتی «به‌شدت آسیب‌پذیر و در عین حال سرکش» را ایفا می‌کند.

    مت اسمیت بعد از دکتر هو، از انتخاب نقش‌های گوناگون پرهیز نکرده است، از پاتریک بیتمن روی صحنه نمایش، تا شاهزادگان خونخوار خاندان تارگرین – اما نمایان شدن او در Caught Stealing شاید تحول بسیار قابل توجه او باشد. این هنرپیشه برای تریلر جنایی جدیدش با دارن آرونوفسکی همکاری می‌کند، که در آن هنکِ آستین باتلر به دنیای تبهکاری زیرزمینی نیویورک در دهه ۹۰ کشیده می‌شود – و با راسِ اسمیت، یک پانک تمام‌عیار با موهای سیخ‌سیخی، ارتباط برقرار می‌کند. این یک تغییر اساسی در شمایل اسمیت است، که موهایش را کوتاه کرده تا مدل موی آسمان‌خراش راس را خلق کند.

     

    اما اگرچه راس ظاهری ترسناک دارد، روحی مهربان در زیر این ظاهر سخت پنهان است. اسمیت برای درک این شخصیت، از منابع ادبی الهام گرفت. او به Empire می‌گوید: «من [تصور می‌کردم که راس] به نیویورک آمده و تمام شعرهای جان کوپر کلارک را حفظ کرده است، چرا که او یک پانک است، ولی پانکی به شدت حساس.» اسمیت در فرآیند آماده‌سازی برای نقش، چندین شعر از کوپر کلارک، از جمله شعری با عنوان رکیک «Twat» را برای آرونوفسکی فرستاد.

     

    فقط شعر نیست – ذائقه موسیقیایی راس هم فراتر از گروه‌های اصلی پانک مانند بلک فلگ و د کلش است. اسمیت بیان می‌کند: «من پیشتر می‌گفتم که راس یک پانک از خود‌بیخود‌شده است؛ او به خانه برمی‌گردد و به ترانه‌های کلاسیک پانک گوش می‌دهد و عقلش را از دست می‌دهد،» «اما بعضی روزها هم هست که به خانه می‌رود و ویتنی هیوستون پخش می‌کند. او از آن دسته آدم‌هایی است که کمی از هر چیزی دارد.» خب، بعضی وقت‌ها فقط دلت می‌خواهد با کسی برقصی.

      

    گفتگوی کامل Empire با مت اسمیت – درباره ورود به کاراکتر راس در Caught Stealing – را در شماره Avatar: Fire And Ash، که از پنجشنبه ۳۱ جولای در دسترس خواهد بود، بخوانید. Caught Stealing از تاریخ ۲۹ آگوست در سینماهای بریتانیا نمایش داده می‌شود.

     

  • A Grand Daring Gorgeous Expedition Unveils A Soulful Adventure: ‘It’s Somewhat Dickensian’, States Colin Farrell

    A Grand Daring Gorgeous Expedition Unveils A Soulful Adventure: ‘It’s Somewhat Dickensian’, States Colin Farrell


    وقتی فیلمی با نامی نظیر یک سفر بزرگ، جسورانه و زیبا ارائه می‌شود، وعده سطحی خاصی از ماجراجویی احساسی را القا می‌کند. آخرین اثر کوگونادا، کارگردان بعد از یانگ و تعدادی از قسمت‌های مرید، در پی تحقق این وعده است و دیوید با بازی کالین فارل و سارا با نقش‌آفرینی مارگو رابی – دو انسان سرگردان و تنها که سرنوشت‌شان در یک جشن عروسی به یکدیگر گره می‌خورد – را روانه … خب، باقی ماجرا را خودتان می‌توانید حدس بزنید. جوهر این سفر، یک اودیسه کیهانی و روحانی است، که در آن به طور مشترک از دروازه‌های حقیقی به بخش‌هایی از گذشته خود قدم می‌گذارند.

    فارل در گفت‌وگو با امپایر درباره ساختار روایی می‌گوید: «تا حدی یادآور دیکنز است» – روشی تخیلی اما مؤثر برای ارائه تاثیرات عاطفی عمیق. همان‌طور که دیوید و سارا درمی‌یابند، نوعی از سفر که پا در آن می‌گذارند، دقیقاً همان چیزی است که به آن نیاز دارند. فارل درباره کاراکتر خود توضیح می‌دهد: «او در درجه‌ای از بی‌حالی و بی‌تفاوتی روزگار می‌گذراند. او در نوعی از ابهام میانسالی سیر می‌کند.» رابی نیز اظهار می‌کند که سارا هم به همین صورت است. «او نیز به جایی رسیده که متوجه شده در چرخه‌های مشابهی گرفتار شده و قصد دارد از آن رهایی یابد، اما راهی برای گریز پیدا نمی‌کند.»

    روند تولید این فیلم، درس‌های ارزنده‌ای درباره سفرهای شخصی به بازیگرانش آموخت. آن‌گونه که رابی شرح می‌دهد، این نقش به شخصیت واقعی او نزدیک‌تر است تا برای نمونه هارلی کوئین یا نلی لاروی بابیلون. او می‌گوید: «من جنبه‌های بسیاری از سارا را در وجود خود دیدم – لزوماً جنبه‌های مثبت نه، و از این رو شاید بازی کردن شخصیتی مثل سارا، کمی بیشتر جنبه‌های درونی من را آشکار کرد.» خود را برای یک اودیسه پرحرارت آماده کنید.

    Empire – Avatar: Fire And Ash cover – September 2025

    داستان کامل یک سفر بزرگ، جسورانه و زیبا را در مجله امپایر – با مصاحبه با مارگو رابی، کالین فارل و کوگونادا – در شماره آواتار: آتش و خاک، که از پنجشنبه 31 جولای در دسترس خواهد بود، مطالعه کنید. برای سفارش نسخه آنلاین، از اینجا اقدام کنید. یک سفر بزرگ، جسورانه و زیبا از تاریخ 19 سپتامبر در سینماهای بریتانیا به نمایش درخواهد آمد.

  • فیلم اولین A24 کریس راک، روزالیند الیزار، آدام درایور، دنیل کالویا و آنا کندریک را به خدمت گرفت.

    فیلم اولین A24 کریس راک، روزالیند الیزار، آدام درایور، دنیل کالویا و آنا کندریک را به خدمت گرفت.

    کریس راک یک چهره چند وجهی است. او هم بازیگر است، هم استندآپ کمدین، نویسنده، مجری مراسم اسکار، صداپیشه مارتی در ماداگاسکار و از سال 2015 با تاپ فایو یک فیلمساز موفق نیز بوده است. به همین دلیل، خبرهایی که در سال‌های اخیر مبنی بر کار راک بر روی چندین پروژه کارگردانی منتشر شده، بسیار هیجان‌انگیز است. این پروژه‌ها شامل یک فیلم بیوگرافی از مارتین لوتر کینگ جونیور و بازسازی انگلیسی‌زبان فیلم یک دور دیگر اثر توماس وینتربرگ می‌شود. در میان این پروژه‌ها، یک فیلم بدون عنوان A24 نیز وجود دارد که هم‌اکنون در لس‌آنجلس در حال تولید است و گروه بازیگران فوق‌العاده‌ای برای آن انتخاب شده است.

    به گزارش ددلاین، رزالیند الزر، بازیگر محبوب سریال اسب‌های کند، برای ایفای نقش میستی در فیلم راک انتخاب شده است. این فیلم که در یک مقطع به طور آزمایشی مه سبز نام داشت، آدام درایور، دانیل کالویا و آنا کندریک را نیز در نقش‌های مکمل دارد که جزئیات آن‌ها فعلاً فاش نشده است. همه این بازیگران در کنار خود راک در این فیلم به ایفای نقش می‌پردازند. راک کارگردانی این پروژه را بر اساس فیلمنامه‌ای که خودش نوشته، بر عهده دارد. در حال حاضر، جزئیات زیادی در مورد داستان فیلم منتشر نشده است. با این حال، ددلاین گزارش می‌دهد که میستی الزر یک بازیگر با استعداد است که پس از یک دوره رکود، فرصتی برای بازگشت به صحنه توسط یکی از آشنایان قدیمی به او پیشنهاد می‌شود. اینکه چه چیزی باعث این رکود شده و هویت این شخصیت مرموز در گذشته میستی چیست، در حال حاضر در حد گمانه‌زنی است. همچنین، نحوه ارتباط درایور، کالویا و کندریک با داستان فیلم هنوز مشخص نیست.

    بدیهی است که فراتر از فیلمبرداری در لس‌آنجلس، فهرست بازیگران و یک خلاصه داستان بسیار کوتاه، هنوز اطلاعات زیادی در مورد محتوای دقیق فیلم راک در دست نداریم. اما تاپ فایو نشان داد که این کمدین افسانه‌ای توانایی به‌کارگیری تجربیات زندگی و دانش خود از صنعت سینما را برای خلق یک اثر سینمایی عالی دارد. بدون شک، راک در دهه پس از آن فیلم، الهامات جدیدی را به مجموعه خود اضافه کرده است. بنابراین، انتظار داریم که این اثر جدید او حتی تندتر و گزنده‌تر از آخرین اثرش باشد. منتظر اخبار بیشتر باشید!

  • Blue Moon Trailer: Ethan Hawke Disrupts Andrew Scott’s Serenity in Richard Linklater’s Lorenz Hart Movie

    Blue Moon Trailer: Ethan Hawke Disrupts Andrew Scott’s Serenity in Richard Linklater’s Lorenz Hart Movie

    در طول 30 سال گذشته، ریچارد لینکلیتر و ایتان هاوک به واسطه فعالیت روی فیلم‌هایی از قبیل سه‌گانه Before، Boyhood، Tape و Waking Life، به عنوان یکی از بزرگ‌ترین زوج‌های کارگردان-بازیگر تاریخ سینما جایگاه خود را تثبیت کرده‌اند. تازه‌ترین همکاری این دو، Blue Moon، لینکلیتر و هاوک را به عصر 31 مارس 1943 می‌برد تا یک اثر تاریخی را به نمایش بگذارند. این اثر بر محور ترانه‌سرای مشهور لورنز هارت (با نقش‌آفرینی هاوک با کلاه گیس طاس) و درامی که در مهمانی پس از نمایش اثر جدید همکار پیشین او ریچارد راجرز (اندرو اسکات) به نام Oklahoma! رخ می‌دهد، تمرکز دارد. تریلر را در ادامه تماشا کنید:

    هارت با بازی هاوک در ابتدای این تریلر شیک Blue Moon به متصدی بار ساردی، با نقش‌آفرینی بابی کاناواله، می‌گوید: «ما یک ربع قرن با هم ترانه می‌نوشتیم و نخستین نمایشی که او با فردی دیگر می‌نویسد، به بزرگ‌ترین موفقیت او بدل خواهد شد.» و ادامه می‌دهد: «آیا من دلخورم؟ بله!» این سکانس همراه با پخش یک موسیقی والس پرانرژی، عالی از آب درآمده است. شبی پُر تنش، مکالماتی پربار و افشاگری‌هایی در راه است. هارت خود را در حال گفتگوی خصوصی با راجرز شیک‌پوش با بازی اسکات می‌بیند، به پرسش‌هایی درباره تمایلات جنسی خود پاسخ می‌دهد، آرزوی ستاره نوظهور الیزابت ویلند (مارگارت کوالی) را دارد و در تمام آنچه بوده و می‌توانست باشد، غرق می‌شود. همه اینها در سبک سریع و بذله‌گویانه مختص لینکلیتر ارائه می‌شود.

    Blue Moon در جشنواره فیلم برلین امسال به عنوان یک اثر موفق مورد تحسین قرار گرفت و هنرنمایی هاوک به عنوان یکی از بهترین نقش‌آفرینی‌های او تا به امروز مورد توجه واقع شده است. شایان ذکر است که در این فیلم سایمون دلانی در نقش اسکار هامرشتاین و کیلیان سالیوان در نقش استفان سوندهایم نیز به ایفای نقش پرداخته‌اند. Blue Moon در حال حاضر به عنوان یکی دیگر از آثار مشترک دیدنی لینکلیتر-هاوک در حال شکل‌گیری است. مخاطبان آمریکایی می‌توانند منتظر بمانند تا دریابند که آیا آخرین اثر این دو با اکران Blue Moon در سینماهای ایالات متحده در 24 اکتبر، به هدف خود می‌رسد یا خیر. در همین حال، ما در بریتانیا باید کمی بیشتر منتظر اخبار مربوط به زمان سفرمان به همراه هارت و راجرز به ساردی باشیم.

  • Wildgate Assessment

    Wildgate Assessment

    تنها یک دور رقابت در وایلدگیت کافی بود تا ظرفیت نهفته در آشفتگی فضایی PvPvE آن را ببینیم. هرج و مرج ناشی از همکاری تنگاتنگ برای هدایت یک سفینه فضایی، جست‌وجو در سیاه‌چاله‌های PvE به منظور غارت، و عقب راندن خدمه‌های رقیب، رقابت‌های پُر تنش و پیچیده‌ای را در حوزه کار گروهی و تعاملات شکل می‌دهد. با این وجود، بعد از ده‌ها مسابقه و بیش از ۲۰ ساعت تجربه بازی، این نکته نیز آشکار شده است که فرصت‌های فراوانی برای گسترش این ایده جذاب وجود دارد. تنوع شخصیت‌ها، سفینه‌ها و سلاح‌های قابل استفاده در نبرد محدود است و پس از طی کردن ارزش سیاه‌چاله‌ها در چند دور مسابقه، احتمالاً با تمام دشمنان گوناگون برای مبارزه و مناطق برای کاوش روبرو شده‌اید، که این امر باعث کاهش طول عمر این نبردهای کیهانی می‌شود. با این حال، زمانی که یک گروه خوب گرد هم می‌آیند، مکانیک تیراندازی محکم اما روان وایلدگیت و نبرد چندبعدی سفینه به سفینه، رقیبی برای Sea of Thieves به شمار می‌آید.

    وایلدگیت یک بازی تیراندازی چندنفره منحصربه‌فرد است که پنج تیم چهار نفره را به خطرناک‌ترین ناحیه کهکشان، یعنی ریچ، اعزام می‌کند تا برای به دست آوردن غنائم و افتخار با هم رقابت کنند. هدف غایی آن‌ها پیدا کردن Artifact ارزشمند است که در نقطه‌ای از فضا مخفی شده، و فرار با آن از طریق وایلدگیت است. با این حال، از آنجا که تنها یک عدد از این Artifact وجود دارد، درگیری بین خدمه‌ها در نبردهای پُرآشوب FPS تقریباً اجتناب‌ناپذیر است. برای افزایش شانس بقای خود (و جستجوی Artifact در این مسیر)، باید به سرعت بر روی سیارک‌ها و سیاره‌های کوچک مختلف فرود آیید تا وارد هرچه بیشتر سیاه‌چاله‌های کوچک PvE شوید، دشمنان را از بین ببرید و معماهای ساده را حل کنید تا هر غارتی را که در آنجا پنهان شده است، به دست آورید.

    بهبود سفینه فضایی خود با سپرهای قوی‌تر، سلاح‌ها، تدابیر دفاعی و ارتقاء آمارها (مانند افزایش سرعت چرخش) می‌تواند تأثیر قابل توجهی در زمان نزدیک شدن یک سفینه دشمن و آغاز درگیری داشته باشد، که این امر منجر به ایجاد لحظات پُر تنش در وایلدگیت می‌شود. من به طور خاص از انتخاب توپ‌های مورد علاقه‌ام برای سفینه‌ام لذت می‌برم، زیرا گزینه‌های واقعاً جذابی وجود دارد، مانند توپ تک‌تیرانداز که می‌تواند مشکلات زیادی را برای دشمنان حتی از راه دور ایجاد کند، یا توپ بمب که بمب‌ها را به هر چیزی که با آن برخورد می‌کند متصل می‌کند و می‌تواند در صورت شلیک توسط توپ دیگر منفجر شود. اگر بتوانید Artifact را پیدا کرده و با آن فرار کنید، یا به سادگی تمام خدمه‌های دشمن را قبل از اینکه بتوانند آن را استخراج کنند، نابود کنید، پیروزی از آن شما خواهد بود – و در مسابقاتی که می‌توانند بیش از ۴۰ دقیقه به طول انجامند، طعم پیروزی بسیار شیرین است.

    متأسفانه، سطح هماهنگی مورد نیاز همیشه به نتایج مطلوب منجر نمی‌شود، به ویژه هنگامی که با هم‌تیمی‌های تصادفی بازی می‌کنید، در این حالت بازیکنان ساکت یا بدتر از آن، شخصیت‌های بسیار سمی می‌توانند تجربه ناخوشایندی را رقم بزنند. من متوجه شدم که بیشتر تجربیات من در مسابقات، نمایش‌های اسفناکی از پتانسیل وایلدگیت بود، زیرا شما واقعاً به یک تیم کامل نیاز دارید که با هم ارتباط برقرار کنند و با تمام قوا شلیک کنند تا امیدی به شکست دادن حریفان خود داشته باشید. اما هنگامی که با تیم‌های همسان خوش‌شانس بودم یا دوستان خود را به مهمانی آوردم، همکاری برای نابودی سیاه‌چاله‌ها و پیشی گرفتن از جوخه‌های رقیب، مسابقات فوق‌العاده‌ای را رقم زد.

    همانند بسیاری از جنبه‌های وایلدگیت، بزرگ‌ترین مسئله به سادگی کمبود گزینه‌ها است.

    هیچ داستانی در وایلدگیت وجود ندارد، یا حداقل داستانی فراتر از تکه‌های کوچکی که می‌توانید از منوی بین مسابقات بخوانید، اما جهان قطعاً دارای شخصیتی متمایز و دلپذیر است. این ویژگی می‌تواند در موجودات خبیثی مانند مهاجمان و اشکال حیات بیگانه باشد که شبیه مترسک‌ها به نظر می‌رسند، یا شخصیت‌های قابل بازی، که Prospector نامیده می‌شوند، و شامل موجودات مختلفی از یک بیگانه شبیه سگ بزرگ تا یک موجود آبزی در یک آکواریوم مکانیکی می‌شوند. هر Prospector مجموعه جالبی از ویژگی‌ها و توانایی‌های خاص خود را دارد که می‌تواند از آن‌ها برای کمک به موفقیت (یا نابودی) تیم استفاده کند. به عنوان مثال، یک بیگانه چهار بازو به نام Ion می‌تواند از قدرت بدنی خود برای آسیب رساندن به بدنه کشتی‌ها تنها با ضربه زدن به آن‌ها با مشت‌هایش استفاده کند، در حالی که Venture ربات به عنوان یک شخصیت شروع‌کننده عالی عمل می‌کند، زیرا برای زنده ماندن نیازی به اکسیژن ندارد، سریع‌تر سلامتی خود را بازیابی می‌کند و در صورت حضور دشمنان در پشت سرشان به آن‌ها هشدار داده می‌شود.

    من بسیار خوشحال شدم که هر کدام را امتحان کردم تا ببینم کدام یک با سبک بازی من سازگار است، و شخصیت مورد علاقه من Sal بود، یک مهندس آبزی که در تعمیر کشتی تخصص دارد و می‌تواند غارت‌های ناخواسته را با تبدیل مجدد آن‌ها به موارد مفید تغییر دهد – یک توانایی بسیار قدرتمند در بازی‌ای که در آن شانس شما با غارت اغلب تفاوت بین زندگی و مرگ است. به نظر می‌رسد که در این زمینه عدم تعادل جزئی در مورد شخصیت‌ها وجود دارد، زیرا Prospectorهایی مانند Kae، که توانایی‌های تله‌پورت و تله‌کینزی او را در سوار شدن به کشتی‌ها به صورت پنهانی عالی می‌کند، حتی دزدیدن وسایل از بدنه آن‌ها بدون ورود به کشتی، گاهی اوقات می‌تواند بسیار قوی به نظر برسد. از طرف دیگر، شخصیت‌هایی مانند Adrian، که عمدتاً می‌توانند به سرعت در فضا حرکت کنند، در مقایسه با آن‌ها به طرز ناامیدکننده‌ای ضعیف به نظر می‌رسند. و همانطور که در مورد بسیاری از جنبه‌های وایلدگیت وجود دارد، بزرگ‌ترین مشکل به سادگی کمبود گزینه‌ها است، زیرا مدت زیادی طول نمی‌کشد تا هر هفت Prospector را باز کنید و در مورد شخصیت‌های برتر تصمیم بگیرید. دیدن تعداد انگشت‌شماری از شخصیت‌های آشنا در هر کشتی، در آنچه قرار است کهکشانی از احتمالات باشد، کمی ناامیدکننده است.

    همچنین چندین کشتی برای باز کردن وجود دارد که هر کدام نقاط قوت و ضعف خاص خود را دارند. کشتی شروع شما، هانتر، در همه زمینه‌ها قابل اعتماد است، با سه توپ رو به جلو و افزایش سرعت در صورت کاهش سپرهای خود که آن را برای ورود و خروج سریع از درگیری‌ها مناسب می‌سازد، اما سه کشتی دیگر در ویژگی‌های خود جالب‌تر هستند. کشتی مورد علاقه من، باستین، دارای ویژگی خاصی است که سوار شدن بازیکنان رقیب را بسیار دشوارتر می‌کند، با درهایی که محکم قفل می‌شوند (اگر هم‌تیمی‌های سهل‌انگار شما به یاد داشته باشند که آن‌ها را ببندند) و توانایی شناسایی متجاوزان به طور پیش‌فرض – به علاوه دارای سلامت و قابلیت‌های دفاعی بیشتری نسبت به سایر کشتی‌ها برای جبران توپ‌های متوسط و سرعت آن است. این ویژگی به من این امکان را داد که آن را به آرامی در مسابقات بازی کنم، دفاع و منابع را جمع کنم در حالی که از حریفانم بیشتر دوام می‌آوردم، مانند یک جوجه‌تیغی جمع شده که منتظر است شکارچیان احتمالی را نیش بزند.

    همچنین Privateer وجود دارد، یک کشتی جنگی با هشت جایگاه توپ که سریع‌تر شلیک می‌کند و آسیب بیشتری نسبت به سایر کشتی‌ها وارد می‌کند، که عملاً یک سبک بازی بسیار تهاجمی را الزامی می‌کند که یا بلافاصله مؤثر است یا منجر به کوتاه‌ترین مسابقات قابل تصور می‌شود. در نهایت، Scout وجود دارد: یک کشتی کوچک با سلامت و تهاجم کم که بیش از حد با مانورپذیری و سرعت دیوانه‌وار جبران می‌شود، و باید اعتراف کنم که بیشترین مسابقات را با آن برنده شدم، زیرا اینکه بتوانید به راحتی مصنوع را پیدا یا بدزدید و سپس از حریفان خود پیشی بگیرید برای یک استخراج سریع، شکست دادن آن بسیار سخت است. متأسفانه، این‌ها همچنین برخی از بازی‌های کم‌هیجان‌تری بودند که انجام دادم، زیرا نبرد کشتی به کشتی بسیار سرگرم‌کننده است و کنار گذاشتن آن به نام پیروزی دشوار است.

    احساسات کمی بهتر از کشتن یک دشمن با یک سنگ معمولی وجود دارد. 

    هنگام مبارزه پیاده، از تعداد محدودی سلاح و ابزار برای دفع هیولاهای NPC و گاهی اوقات سایر بازیکنان در هنگام تلاش برای سوار شدن یا زمانی که دشمن در حال سوار شدن است استفاده خواهید کرد. با تنها نه سلاح موجود در حال حاضر، سبک‌های بازی مختلف زیادی برای انتخاب وجود ندارد. این امر به ویژه زمانی صادق است که برخی از گزینه‌ها مانند لانچر Sidelong، یک بلستر عجیب و غریب که به صورت افقی شلیک می‌کند و از محیط عبور می‌کند، واقعاً مورد پسند من واقع نشد و روی قفسه خاک می‌خورد و مجموعه گزینه‌های قابل استفاده من را بسیار محدودتر کرد. با این حال، چند گزینه وجود دارد که قلب من را دزدید، مانند مسلسل شلیک کننده مواد چسبناک یا پرتابگر موشک قدرتمند ضد کشتی که به شما امکان می‌دهد بدون نیاز به نصب بر روی یک برجک، کشتی‌های دشمن را از بین ببرید. همچنین دو ابزار را انتخاب می‌کنید تا در کمربند ابزار خود نگه دارید، که به شما امکان می‌دهد کارهایی مانند پرتاب مته به کنار یک کشتی برای آسیب رساندن به آن در طول زمان، یا ابزاری که هر زمان که به کشتی خود تله‌پورت می‌کنید، تمام سلاح‌های شما را به طور خودکار بارگیری می‌کند، انجام دهید. ابزار مورد علاقه شخصی من سنگ است، که خب، یک سنگ است. شما آن را به سمت مردم پرتاب می‌کنید و آسیب زیادی وارد می‌کند – من واقعاً قدردانی می‌کنم که آن‌ها می‌توانستند آن را به یک خنجر پرتابی تبدیل کنند، اما در عوض خنده‌دارترین گزینه ممکن را انتخاب کردند. احساسات کمی بهتر از کشتن یک دشمن خشمگین که سلاح عظیمی را حمل می‌کند با یک سنگ معمولی وجود دارد.

    اگرچه مسابقات می‌توانند بسیار لذت‌بخش باشند و قطعاً می‌توانید ذهنیت “فقط یک مسابقه دیگر” را در اوایل توسعه دهید، اما با تنها یک حالت بازی و گزینه‌های محدود شخصیت و کشتی، همه چیز در حال حاضر کمی ناکافی به نظر می‌رسد. وایلدگیت با به‌روزرسانی‌های منظم محتوا، پتانسیل واقعی خود را نشان خواهد داد، و خوشبختانه توسعه‌دهنده Moonshot Games از قبل یک نقشه راه منتشر کرده است که وعده اضافه شدن سه شخصیت یا کشتی جدید در سال را می‌دهد، زیرا آنچه در حال حاضر وجود دارد، فقط طعمی از چیزی است که امیدواریم در آینده بازی‌ای با تنوع بسیار بیشتر باشد. من مطمئن نیستم که سرعت به‌روزرسانی به اندازه‌ای سریع باشد که بتواند دامنه توجه کوتاه من را حفظ کند، اما حداقل این نشانه خوبی است که برنامه‌ای در حال اجرا است که پتانسیل بازگرداندن من به این کهکشان عجیب و غریب را دارد. هنوز سرگرمی زیادی در پیشرفت در پیروزی وجود دارد، و با توجه به دانشی که اکنون درباره انواع سیاه‌چاله‌هایی که باید پیدا شوند و غارت‌هایی که باید به دست آیند، دارم، با استراتژی بیشتری در نحوه بازی کردن مواجه می‌شوم، اما خیلی زود از چیزهایی که در ریچ دیدم، شگفت‌زده نشدم.

    یکی از عواملی که به تازگی نگه‌داشتن بازی‌ها کمک می‌کند، این واقعیت است که اصلاح‌کننده‌های تصادفی در هر مسابقه اعمال می‌شوند که اگر می‌خواهید شانسی برای برنده شدن داشته باشید، باید خود را با آن‌ها سازگار کنید. یک بازی ممکن است دارای زالوهای انرژی‌خواری باشد که در خلاء شناور هستند و هنگام حرکت به کشتی شما متصل می‌شوند و باید به آن‌ها شلیک شود، در حالی که بازی دیگری ممکن است مملو از سیارک‌هایی باشد که سفر را به ویژه خطرناک می‌کنند، یا یک طوفان کیهانی که در گستره وسیعی از نقشه می‌پیچد و کشتی شما را نابود می‌کند مگر اینکه بتوانید سپری ویژه را برای دفاع در برابر آن غارت کنید. این‌ها یک روش بسیار هوشمندانه برای جلوگیری از این است که هر مسابقه حس یک کپی کربنی از مسابقه قبلی را نداشته باشد، اما باز هم، تعداد زیادی از آن‌ها هنوز وجود ندارد، و من شروع به دیدن اصلاح‌کننده‌های تکراری در یک بازه زمانی کوتاه کردم – قطعاً یکی از زمینه‌هایی که تنوع بیشتر در آن می‌تواند بسیار کمک کند، به ویژه اگر رویدادهای زنده‌ای وجود داشته باشد که به نحوی بر جهان تأثیر بگذارند تا همه چیز را تکان دهند.

  • جیمز کامرون: «آماده‌ام» و قصد دارد «آواتار ۴ و ۵» را خودش کارگردانی کند.

    جیمز کامرون: «آماده‌ام» و قصد دارد «آواتار ۴ و ۵» را خودش کارگردانی کند.


    مدت زمان زیادی است که جیمز کامرون درباره ابعاد جاه طلبی های خود برای دنباله های آواتار شفاف بوده است. او نه فقط یک دنباله مستقل برای اثر علمی تخیلی اصلی خود در سال 2009 را در نظر گرفت، بلکه یک مجموعه کامل پنج قسمتی را پیش بینی کرد، یک داستان حماسی کاملاً تازه در ابعاد ارباب حلقه ها، اما بدون مواد اولیه موجود برای اقتباس. این یک تعهد بزرگ است. و با اینکه او 16 سال گذشته را به برنامه ریزی داستان گسترده و به واقعیت رساندن راه آب و آتش و خاکستر گذرانده است، این موضوع سبب حدس و گمان هایی در فضای آنلاین شده است مبنی بر اینکه او ممکن است بخواهد فیلم های چهارم و پنجم را به کارگردان دیگری بسپارد.

    اما همان طور که او به امپایر در نسخه ویژه آواتار: آتش و خاکستر می گوید، او قصد دارد شخصاً آواتار 4 و 5 را کارگردانی کند. او می گوید: “منظورم این است که هیچ دلیلی وجود ندارد که این کار را نکنم.” “من سالم هستم و آماده ام.” البته، ممکن است فاکتورهایی خارج از اراده کامرون وجود داشته باشد که او را وادار به انجام این کار کند، با در نظر گرفتن دشواری ساخت یک فیلم آواتار. او با احتیاط می گوید: “من نمی خواهم آن را منتفی بدانم.” “منظورم این است که باید آن را با انرژی کافی بسازم تا بتوانم حجم و انرژی مورد نیاز کار را برای شش یا هفت سال دیگر تاب بیاورم. می دانید منظورم چیست؟ ممکن است نتوانم این کار را انجام دهم.”

    اگر کامرون دو فیلم آخر را به فرد دیگری واگذار کند، این اولین باری نخواهد بود که او پروژه ای را به فیلمساز دیگری می سپارد. او می گوید: “من یک رابطه کاری فوق العاده داشتم – و من از این به عنوان یک نمونه استفاده می کنم، نه به عنوان یک پاسخ – با رابرت رودریگز در آلیتا.” “او به آنچه من نوشته بودم احترام گذاشت. ما همکاری بسیار خوبی با هم داشتیم.” اما اگر همه چیز به خوبی پیش برود، کامرون کسی خواهد بود که مجموعه آواتار را به سرانجام می رساند. او بیان می کند: “اگر بتوانم، فقط این کار را انجام خواهم داد.” ما به ایوا ایمان داریم.

    Empire – Avatar: Fire And Ash cover – September 2025

    داستان کامل آواتار: آتش و خاکستر امپایر را بخوانید – سفری دو روزه به مرکز فرماندهی آواتار با جیمز کامرون در حین کار بر روی فیلم، همراه با مصاحبه های جدید با بازیگران، تصاویر دیده نشده و موارد دیگر – در نسخه سپتامبر 2025، که از پنجشنبه 31 ژوئیه در دسترس خواهد بود. یک نسخه را به صورت آنلاین از اینجا پیش خرید کنید. آواتار: آتش و خاکستر از 19 دسامبر در سینماهای انگلستان اکران می شود.

  • آواتار: آتش و خاکستر: پیلاک دیوید تیولیس در کل دوره های 3، 4 و 5 "حضور خواهد داشت"

    آواتار: آتش و خاکستر: پیلاک دیوید تیولیس در کل دوره های 3، 4 و 5 "حضور خواهد داشت"

    در تریلر جدید آواتار: آتش و خاکستر، موارد زیادی برای دیدن وجود دارد. وارنگ هولناک را داریم که از راه می‌رسد. بازگشت جیک سالی و نیتیری را داریم، کسانی که رابطه‌شان پس از فقدان پسرشان تیره و تار شده است. و انبوهی از تصاویر جنگی تأثیرگذار را داریم. ولی چیزی که در این تریلر نخواهید دید، پیلاک است. در فیلم سوم این مجموعه، دیوید تیولیس در نقش شخصیتی کاملاً جدید، رهبر تاجران باد، به دنیای حماسی علمی-تخیلی جیمز کامرون وارد می‌شود – موجوداتی کشتی-هیولایی شبیه عروس دریایی او را می‌توان به فراوانی در آن تیزر دید. ولی خود ناخدای آسمان در آنجا حضور ندارد. در حالی که امپایر پیش‌تر پیلاک را در قالب طرح مفهومی نمایش داده بود، در اینجا نخستین نگاه انحصاری شما به این شخصیت، به همان صورتی که در آتش و خاکستر ظاهر می‌شود، قرار داده شده است.

    همان طور که کامرون در نسخه ویژه‌ی آواتار: آتش و خاکستر که منحصراً در اختیار امپایر قرار گرفته، می‌گوید، پیلاک و تاجران باد در اینجا ورودی باشکوه خواهند داشت – ولی با ادامه یافتن داستان، نقشی بزرگ‌تر را ایفا خواهند کرد. او با وعده دادن نوعی متفاوت از قبیله ناوی، می‌گوید: «آنها در طول ادوار 3، 4 و 5 حضور خواهند داشت.» «آنها همچنان 100% ناوی هستند، ولی مکان-محور نیستند، که متفاوت است، زیرا اغلب افراد بومی در حس مکانی خویش عمیقاً ریشه دارند.» کارگردان می‌گوید با پیلاک، او “بازی درازمدتی” را انجام می‌دهد که بسیار فراتر از رویدادهای آتش و خاکستر است. «[این] همان کاری بود که با شخصیت کیت و شخصیت‌های کلیف کورتیس [رونال و توناواری] در فیلم قبلی انجام دادیم.»

    سرنوشت تاجران باد هرچه که باشد، کامرون وعده می‌دهد که ارزش صبر کردن را خواهد داشت. او با اشاره به الهام گرفتن از یکی از مجموعه‌های بزرگ سینمایی می‌گوید: «شما باید منتظر آن بمانید، ولی رضایت‌بخش است.» «فیلم‌های پدرخوانده تأثیر زیادی بر من گذاشتند، و من یادم می‌آید که واقعاً می‌خواستم آن سفر حماسی و رمان‌گونه‌ی آن شخصیت‌ها را طی کنم.» این نوع جهان‌سازی است که آواتار را به چیزی که هست تبدیل می‌کند – نه فقط ارائه تاجران باد به عنوان بخشی ارگانیک از دنیای پاندورا، بلکه درک جزئیات دقیق روش زندگی آنها. کامرون می‌گوید: «یک بار فردی به من گفت و این گفته به شکلی در من طنین‌انداز شد: “این یک فانتزی است، ولی دارای سطحی از جزئیات رویه‌ای است که سبب می‌شود من باور کنم چه اتفاقی دارد می‌افتد.”» «ما فقط نگاهی گذرا به آن می‌اندازیم، ولی این حس را دارد که نگاهی گذرا از سوراخ کلید به یک واقعیت بسیار بزرگ‌تر است که پایدار و مستمر است، می‌دانید؟ این حسی است که ما در تلاشیم ایجاد کنیم.» برای یک چشم‌انداز کاملاً جدید در پاندورا مهیا شوید.

    Empire – Avatar: Fire And Ash cover – September 2025

    داستان کامل آواتار: آتش و خاکستر را در امپایر بخوانید – به مدت دو روز به مقر آواتار رفتیم و با جیمز کامرون در زمانی که روی فیلم کار می‌کرد همراه شدیم، این همچنین دربرگیرنده مصاحبه‌های جدید با بازیگران، عکس‌های دیده نشده و موارد دیگر است – در نسخه سپتامبر 2025، که از پنجشنبه 31 ژوئیه به فروش می‌رسد. یک نسخه را به شکل آنلاین از اینجا پیش‌خرید کنید. آواتار: آتش و خاکستر از 19 دسامبر در سینماهای بریتانیا نمایش داده خواهد شد.

  • جرمی رنر مشتاق فصل دوم Hawkeye است: "بدنم برای چنین چیزی آماده خواهد شد."

    جرمی رنر مشتاق فصل دوم Hawkeye است: "بدنم برای چنین چیزی آماده خواهد شد."

    خوشبختانه، جرمی رنر هنوز در کنار ماست. در سال 2023، او تقریباً در یک حادثه پاکسازی برف جان خود را از دست داد، زمانی که زیر یک دستگاه 14000 پوندی در ملک خود در دریاچه تاهو به دام افتاد – و به شکلی، توانست زنده بماند. اکنون، چند سال بعد و پس از یک دوره نقاهت چشمگیر، او با انگیزه جدید به جلوی دوربین برگشته است. و این شامل اکشن واقعی نیز می‌شود – همانطور که رنر در مصاحبه‌ای مهم و جدید با Empire می‌گوید، او هنوز آماده است تا کمان و تیر را بردارد و دوباره وارد صحنه MCU شود.

    او درباره MCU می‌گوید: «من همیشه از حضور در این دنیا خوشحالم. من همه این افراد را دوست دارم، من این شخصیت را دوست دارم.» این حتی می‌تواند به معنای فصل دوم Hawkeye، سریال پخش جریانی دیزنی+ او باشد که در آن کلینت بارتون تیرانداز خبره با کیت بیشاپ جوان با بازی هیلی استاینفلد همکاری می‌کند. او می‌گوید: «مطمئنم که در نهایت فصل 2 را انجام خواهیم داد، و کارهای دیگری انجام خواهیم داد. و من از انجام این کار خوشحالم. بدنم برای چیزی شبیه به آن آماده می‌شود. نمی‌دانم کسی می‌خواهد من را در لباس تنگ ببیند یا نه، اما بدنم در لباس تنگ خوب به نظر می‌رسد.»

    در حالی که Hawkeye همیشه نقش نسبتاً طاقت‌فرسایی از نظر فیزیکی بوده است، رنر می‌گوید که اکنون به جایی رسیده است که می‌تواند آن حرکت خاص را از The Avengers انجام دهد، به هوا بپرد، بچرخد و تیری را در یک حرکت رها کند. او می‌گوید: «قطعاً. هیچ مشکلی نیست. این همان جایی است که من هستم. من بیش از 150 درصد از چیزی هستم که قبل از آن اتفاق بودم.» او می‌گوید که در گذشته، فقط در آستانه بازی در یک نقش، روال تناسب اندام را در پیش می‌گرفت، اما اکنون آن را به عنوان بخشی از زندگی روزمره‌اش پذیرفته است. او توضیح می‌دهد: «داشتن سلامتی و تندرستی به عنوان بخشی اصلی از زندگی‌ام، چیزی است که مرا به اینجا برگردانده است. و حتی با پیرتر شدن، احساس قوی‌تری نسبت به قبل دارم. من مشکلاتی دارم، و مسائل تاندون و محدودیت‌هایی در انعطاف‌پذیری و تحرک دارم، اما زمان زیادی را صرف بهتر و قوی‌تر شدن کردم، و اگر زیر آن جسم سنگین نبودم این کار را نمی‌کردم.» کسی به پیتزا داگ خبر دهد.

    مصاحبه کامل جرمی رنر را در Empire، در شماره Avatar: Fire And Ash، که از پنجشنبه 31 جولای در دسترس است، بخوانید. یک نسخه را به صورت آنلاین از اینجا پیش‌خرید کنید. My Next Breath هم اکنون در جلد سخت، نسخه کیندل و کتاب صوتی موجود است.

  • چرا جیمز کامرون باید رمان فانتزی تند و زننده "شیطان‌ها" را اقتباس کند: "تمام داستان جنون‌آمیز است"

    چرا جیمز کامرون باید رمان فانتزی تند و زننده "شیطان‌ها" را اقتباس کند: "تمام داستان جنون‌آمیز است"

    جیمز کامرون نیاز چندانی به پر کردن برنامه کاری خود ندارد. این کارگردان اکنون عمیقاً در دنیای آواتار غرق شده است و در حال حاضر چندین دنباله برنامه ریزی شده را در دست ساخت دارد – از جمله قسمت سوم آینده، آواتار: آتش و خاکستر – و در عین حال به یک مجموعه گلچین انیمیشنی فکر می کند و در حال برنامه ریزی برای اقتباسی از درام تاریخی با موضوع جنگ هسته ای به نام ارواح هیروشیما است. بنابراین، وقتی داستان دیگری به زور خود را در برنامه کامرون جای می دهد، متوجه می شوید که باید با یک اثر خوب روبرو باشید. شیاطین، رمان فانتزی جدید جو ابرکرامبی را در نظر بگیرید که بلافاصله در لیست پرفروش ترین های نیویورک تایمز قرار گرفت و حقوق آن به سرعت توسط کامرون خریداری شد – که قصد دارد خودش آن را اقتباس کند.

    دلیل این اجبار او برای انجام این پروژه چیست؟ کامرون به امپایر می گوید: “این واقعا دیوانه کننده است. کل ماجرا از دستم در رفته است.” او بیراه نمی گوید – این داستانی است که در آن راهبان، شوالیه های جاودانه، گرگینه ها، الف ها، دزدان دریایی، خون آشام ها و جادوگران حضور دارند، و همگی در توطئه ای گرفتار شده اند تا یک دزد را به تروی در یک اروپای قرون وسطایی خیالی در یک واقعیت جایگزین ببرند. کامرون به خاطر می آورد: “من به معنای واقعی کلمه بخش هایی از کتاب را با صدای بلند برای همسرم سوزی می خواندم.” و ناگهان به این فکر افتادم: “من این کتاب را خیلی دوست دارم، باید آن را بخرم.”

    از نظر این فیلمساز، شیاطین نشان دهنده یک تغییر لحن نسبت به چیزی است که او سعی دارد با حماسه آواتار و سایر پروژه های مورد نظرش به دست آورد. او می گوید: “این اثر آن وجدانی را که آواتار دارد، ندارد، اما مطمئن نیستم که این چیز بدی باشد. [هیروشیما] فیلمی است که شما آن را می سازید زیرا مجبور هستید. شیاطین فیلمی است که شما برای تفریح ​​آن را می سازید.” وقت آن است که از خود رها شوید.

    داستان کامل آواتار: آتش و خاکستر امپایر – سفر دو روزه به دفتر مرکزی آواتار با جیمز کامرون در حین کار بر روی فیلم، به همراه مصاحبه های جدید با بازیگران، تصاویر دیده نشده و موارد دیگر – را در شماره سپتامبر 2025 بخوانید که از پنجشنبه 31 ژوئیه در دسترس خواهد بود. یک نسخه را به صورت آنلاین در اینجا پیش خرید کنید. آواتار: آتش و خاکستر از 19 دسامبر در سینماهای بریتانیا به نمایش در می آید.